شنبه, نوومبر 23, 2024
Home+جواب مختصر به نوشته محترم داکترصاحب کاظم

جواب مختصر به نوشته محترم داکترصاحب کاظم

    عبدالباری جهانی

 (قسمت پنجم)

داکتر صاحب در یک قسمتی از نوشته های خود به استناد سراج التواریخ مینویسند که شیر احمدخان و نادرخان تشویش خود را از عدم موجودیت توازن قوا بین افغانستان و برتانیه نشان میداد ولی امان الله خان، چون از شجاعت بینظیر برخوردار بود، تشویش آنها را اهمیت نداد و بر طرفداري از جنګ با برتانیه تأکید مینمود.

جنګ آغاز شد، ولی به زودی معلوم ګردید که قوای افغانستان در جبهه مشرقی با شکست سختی مواجه شده اند. قوای هوايی برتانیه جلال آباد را بمبارد نمودند و کمی بعد ازآن بر کابل بمب ریختند. مردم کابل به امان الله خان شکایت نمودند و او، که مانند سایر مردم کابل،  تا آنوقت جنګ هوايی را ندیده بود طالب صلح ګردید. ولی همان نادرخان، که مرحوم غبار و بعض مورخین او را فرستاده انګلیس میخوانند، شرایط صلحی را که انګلیسها پیشنهاد نموده بودند و امان الله خان با آن موافقت نموده بود هتک حرمت خواند و، در یک مکتوب خود، به جواب امان الله خان نوشت که از برای خدا حوصله خود را زود از دست ندهید. امان الله خان البته حوصله را از دست نداد ولی باتمام شرایطیکه نادرخان آنرا هتک حرمت کشور خود میخواند موافقه نمود. اې شرایط متارکه، که نادرخان انرا توهین أمیز خوانده و امان الله خان آنرا منظور فرموده بود، هویداست که، در جنګ مابین قوای متخاصم،  تنها شجاعت بینظیر بدرد نمیخورد. و توازن قواء را هم نباید از نظر دور داشت. البته محترم داکترصاحب کاظم خواهد نوشت که از امکان بعید نیست که انګلیسها نادرخان را مشوره داده باشد که تو چنین بګو و ما چنان خواهیم کرد. چون همین انګلیسها بودند که قصداً شکست تل و وانه را برخود وارد نمودند تا خاندان آل یحیی اعتباری بهمرسانند و یک روزی، طبق نقشه ها و پلانهای آنها، تخت کابل را بګیرند.

یکی از عوامل عمده آغاز این جنګ مکتوب ګمراه کننده آمر دفتر پوست افغانستان در پشاور  غلام حیدر بود که به امیر اطمینان میداد که همه مسلمانان و حتی هندوان این سرزمین از اعلان جنګ امیر امان الله خان بر ضد برتانیه حمایت خواهند نمود. او در مکتوبیکه به عنوان امان الله خان نګاشته بود مینویسد:

« وقتی شنیدم که د فتر پوسته خانه افغان تلاشي میګردد امر مقاومت مسلحانه را صادر نمودم؛ زیرا همه مکتوبهایکه من نګشاته ام بر ضد حکومت برتانیه میباشند. اګر ضرورت بیفتد من در شهر پشاور آغاز به جهاد مینمایم. وقتی مردم اعلان جهاد مرا بشنوند به تعداد ۸۰۰۰ باشنده های پشاور اعم از هندو و مسلمان به کمک من خواهند آمد. شب ګذشته ۲۰۰۰ مردم دهاتی امادګی خودرا برای کمک نشان دادند. من به انها ګفتم که شما را در وقت مناسب میخواهم. عساکر سیکهه به هندوها اطمینان داده اند که مسلمانان را به حیث برادران خود میشناسند و برآنها فایر نخواهند کرد. ضمناً حکومت هند قوه عسکر کافی ندارد و معمولاً دو یا سه تولی عسکر خود را از یک جایی بدیګری میبرند و به این صورت قوت نظامی خود را نشان میدهند. با وجود آنکه کمیشنر عالی چنیدن تلګرام را برای درخواست قوای اضافی مخابره نموده تا بحال هیچ کندک عسکری به وسیله ریل نرسیده. رعایای برتانوی حاضر به دادن افراد عسکري نخواهند شد. در همه اطراف و اکناف هند شورشها جاری استند و اګر قوا از برتانیه فرستاده شود به موقع نخواهد رسید. به مردم ګفته شده است که امیر و غازی های او آماده کمک به هندیها هستند و اګر جنګ زیاده از حد معطل ګردد مردم هندوستان از امیر ناراض خواهند شد. جمعیت مردم به یک صدا ګفتند که آنها استبداد و ستمی که برتانیه بر آنها رواداشته است فراموش نخواهند کرد. اګر بعد  ازآنکه کاغذ و اشتهارات بر مردم توزیع ګردیده و سه سپه سالار برای جنګ انتخاب کردیده اند و امیر باز هم از آغاز جنګ خود داری نمایند  هندو و مسلمان سخت ناراض خواهند شد. این مصلحت نخواهد بود که جنګ باز هم معطل کرده شود و به انګلیس ها فرصت جمع اوری قوه عسکری داده شود» Mac Munn, Afghanistan. P263

« امیر امان الله در جواب این مکتوب نوشت:

ملاحظه شد. کوشش کنی که از همه مسایل مارا با خبر نګهداري.

و ضمناً عبیدالله، که وزیر در کابینه حکومت هند در کابل است،  خطاب به مردم هند مینویسد:

حکومت موقت با قوای مهاجم متفق ګشته است. چون شما منافع خود را با جنګ نمودن با آنها پایمال نمی سازید باید که از هروسیله ممکنه استفاده نموده و انګلیسها را بکشید» Sykes, A History of Afghanistan Vol 2. P 269

افغانستان در سه جبهه با انګلیس اعلان جنګ کرد. در جببه مشرقی، که تحت قوماندانی سپه سالار اول صالح محمدخان بود، شکست نصیب افغانها ګردید. جبهه قندهار، که تحت قومانده سردار عبدالقدوس خان حرکت میکرد، هنوز به میدان معرکه نرسیده بود که متارکه اعلان شد. قوای انګلیس بتاریخ ۲۷ می بیش از شش میل داخل خاک افغانستان ګردیده و قلعه سپین بولدک را، که یکی از محکمترین قلعه های نظامی افغانستان بود، مورد حمله قرار داد. عساکر افغانی با شجاعت و مردانګی که فطرت انهاست تا پای جان مقاومت نمودند. ولی چون هم این حمله نا بهنګام بود و هم قوای نظامی انګلیس برتری غیر قابل مقایسه بر قوای افغانی داشت، شکست خوردند. انګلیسها قلعه تاریخی سپین بولدک را اشغال و تخریب نمودند. در جنګیکه رخ داد ۱۷۰ تن از عساکر افغان کشته، بتعداد نامعلوم زخمی و ۱۸۶ تن بدست انګلیسها اسیر و باقی فرار نمودند. تلفات انګلیسها ۱۹ تن کشته و ۳۹ تن زخمی بودند. Molesworth, Lieut.-Gen. P 151

جبهه  جنوبی، که تحت رهبری سپه سالار محمدنادرخان می جنګیدند و در حملات اول فتح تل را نصیب ګردیده بودند، قسمیکه قبلاً نوشتیم مواجه با کمبود شدید مهمات جنګی بود.

هم عساکر و مردم جلال آباد و هم مردم کابل، از اثر بمباري انګلیس ها دست و پای خود را ګم کرده و شاه امان الله هم، که امور طبق آرزوی او پیشرفت نکرد طالب صلح ګردید. در مکتوبی به ویسرای هند نوشت که این جنګ بر اثر سوء تفاهم آغاز یافته است و ملامتی را به ګردن آمر پوست غلام حیدر و قوماندان جبهه مشرقی صالح محمدخان انداخت. وارخطايی و سراسیمه ګی، از عواقب دوام جنګ، به مقامات بلند رتبه نظامی افغانستان هم سرایت نموده بود. جنرال محمودسامی، که شش تن  اسیران اطریشی جنګ اول را، که از زندان شوروی آزاد شده بودند، تا سرحد مشرقی افغانستان بدرقه مینمودند، در راه با نماینده انګلیسها سیف الله خان مواجه شد. ازو بخاطر توهینیکه از شاه امان الله دیده بود و همچنان از تجاوز افغانها بر سرحد معذرت خواست و ګفت« امان الله هم فکر میکند که جنرال صالح را باید مسوول آغاز نمودن جنګ و اشغال زمین باغ، در داخل قلمرو برتانیه خواند.

محمودسامی ګفت او اطلاع نداشت که اوضاع به این اندازه به وخامت ګراییده است ورنه مداخله مینمود. امان الله تحت تأثیر شدید احمق های مانند محمودطرزی، عبدالقدوس و سایر افراطیون دیوانه قرار ګرفته است» Stewart, Fire in Afghanistan P 63

دلسچپی مسله دراینست که امیر امان الله خان نه تنها برای وایسرای هند دروغ ګفت و ملامتی آغاز جنګ را نتیجه سوء تفاهم اعلان کرد؛ بلکه در میان مردم تبلیغ نمودند که مسوول آغاز این جنګ انګلیس بودند. وقتی یک دروغ چندین مرتبه تکرار شد نه تنها مردم انرا باور میکنند بلکه کسانیکه دروغ را ساخته و بافته باشند هم، بعد از تکرار هر روزه، دروغ خود را باور میکنند.

 در رویداد لویه جرګه ۱۳۰۳ پغمان میخوانیم:

«            عهدنامه افغانیه با انګلیس

سپس از قلمبند شدن نظریات لویه جرګه نسبت بعهد نامه افغانیه و ایطالیا وزارت خارجیه یک تبصره مختصره را بر موجبات محاربه افغانستان و انګلستان و حصول استقلال ایراد کنان ګفتند چون اعلیحضرت همایونی تاج سلطنت را بدین شرط بنا بر تکلیف ملت قبولدار شده بودند که استقلال و آزادی او را کاملاً حاصل مینمایم و دولت انګلیس جواب آن فرمانی را که  در موقع جلوس همایونی بر اورنګ پادشاهی ( بشرط حصول استقلال و آزادی افغانستان) در اول جلوس برای کارکنان انګلستان ارسال شده بود بیک سکوت قطعی طولانی ګفتند علاوه بران در موقعیکه عساکر ما جهت تأمین سرحدیه و حفاظت ثغور اسلامیه خود رفته بودند بر انها در موضع دکه بدون اطلاع و پیش بین ساختن حکومت افغانها ایروپلانهای مسلح انګریزی را در پرواز انداخت چون منصبدار نظامی ما اورا مانع از طیران شدند طیاره انګلیز آغاز به بمباردمان کرد و ازین رو جنګ اغاز یافت. تا اینکه دولت انګلیز بتوسط سفیر ما آقای عبدالرحمن اطلاع فرستاد که اګر محاربه افغانستان با انګلستان بغرض حصول استقلال باشد ما ابداً سد راه آزادی و استقلال او نمی باشیم و اګر محاربه او بدیګر کدام مسله باشد جراحتهً بګویند که در تحت مذاکرات آورده شود. چون افغانستان بعد از زد وخورد قلیلی استقلال خود را به زور شمشیر از انګلیز ګرفت متعاقباً جهت ارتباط مناسبات سایره سلسله مذاکرات افغانستان و انګلستان اولاً در راولپندی و متعاقباً در منصوری و بالاخره د دارالسطنة کابل جریان یافت تا اینکه بعد از ګفت و شنید یکسال و چند ماه عهد نامه را اکنون برای شما خوانده میشود وزارت خارجیه افغانستان با دولت انګلستان انعقاد داد. . . » رویداد لویه جرګه ۱۳۰۳ ص ص ۶۲-۶۳

تاریخ استقلال کشور قسمیکه در بالا دیدیم به همین طریق به جوانان و پیران توضیح و تبلیغ میګردید و تدریس و تبلیغ ان، تا به امروز، به اشکال مختلف، جریان دارد.

جواب مختصر به نوشته محترم داکترصاحب کاظم | عبدالباري جهاني

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب