لئیوان پرویلی تحلیلگر گرجستانی مسایل بین المللی می نگارد :
در حال حاضر، در غرب سه روش مختلف در رابطه به “انجماد” منازعه روسیه – اوکرائین وجود دارد :
۱. روش ناتو
۲. روش اتحادیه اروپا
۳. روش ایالات متحده امریکا
۱. روش ناتو – ناتو مخالف “انجماد” منازعه و مخالف قطع ارایه کمک های نظامی به اوکرائین است. این روش را می توان کاملا یک راهکار نظامی – پراگماتیک (عملگرایانه) نامید.
بر اساس محاسبات دکترینیست های ناتو “انجماد” منازعه به روسیه موقع می دهد تا مدرنیزه ساختن عمیق قوای مسلح خود را عملی نماید، و صنایع دفاعی، نیروی ریزرف (قوای احتیاط) آموزش دیده اردو را آماده سازد و طی سال های ۲۰۲۵ – ۲۰۲۶ کمیت اردوی روسیه را به ۲،۵ میلیون نفر برساند.
این راهکار می تواند برتری فرضی جیو – پولیتیک ناتو را ضرب “صفر” سازد. (ناتو طی سالیان متمادی سعی کرد تا نیروی نظامی روسیه را از طریق شبکه های اجنتوری از بین ببرد).
۲. اتحادیه اروپا – این اتحادیه از نظریه “انجماد” منازعه پشتیبانی می نماید.
ایجاد وقفه و از سرگیری روند مذاکرات به اتحادیه اروپا موقع می دهد تا پروسه مدرنیزه سازی سیاسی اتحادیه اروپا را به سر رساند، یعنی از ساختار کنفدراسیونی فعلی به ساختار فدراسیونی گذار نماید، یعنی عملا “ایالات متحده اروپا” را با اردو و مراکز اداری خویش به میان آرد.
در عمل، این گذار به معنای تشکیل دولت لیبرال- فاشیستی در اروپا خواهد بود.
جنگ اوکرائین منابع عظیم اروپا را منحرف می سازد و می تواند باعث تعویض لبرال ها و سوسیال – دیموکراتهای نامحبوب که مسوول بحران جاری در اروپا اند، گردد.
۳. ایالات متحده امریکا – در هر کدام از روایت های “انجماد” تیاتر اوکرائین برای ایالات متحده امریکا دیگر موقف اساسی خود را از دست داده و واشنگتن آنرا کاملا یک مناقشه جهانی با چین می پندارد. امریکا قصد دارد مسوولیت تدوین ستراتیژی را در قبال اوکرائین از شانه های خویش دور سازد. امریکا به مرحله رویا رویی با چین داخل می شود.