جمعه, نوومبر 22, 2024
Home+‏حلقۀ ناتمام مداخله ها/ نوشته: غ. جانباز

‏حلقۀ ناتمام مداخله ها/ نوشته: غ. جانباز

(مکثِ پیرامونی عودت عساکر شوروی از افغانستان، از زاویۀ دیگر)
*******
اعزام قوای شوروی به افغانستان یکی از عواقب “جنگ سردی” که میان دو بلاک نظامی و متخاصم آنوقت : “ناتو” و “وارسا” جریان داشت، بوده است. رقابت شدید میان حامیان اصلی این دو بلاک : اتحادشوروی و ایالات متحدۀ امریکا برای گسترش نفوذ شان در نقاط مختلف دنیا در آن زمان جریان داشت و روز تا روز شکل و محتوای خطرناک و مدهشی بخود میگرفت. اذهان عامۀ جهانیان در آن ایام هر آن با وسوسه و دلهرۀ توأم با یک نوع بی باوری انتظار وقوع حادثۀ مدهشی را که شروع “جنگ جهانی سوم” نامیده میشد، داشتند…

قبل از هجوم نظامیان شوروی ها به افغانستان، جنگ های سنگینی در کشورهای کوریا و ویتنام که حیات و سلامت صدها هزار انسان را به قربانی گرفت، جا داشتند… در عقب آن جنگ های خانمانسوز نیز همان دو ابر قدرت قرار داشت.

اینکه افغانها در برابر حضور نظامی شوروی به پا برخاستند و جنگ آزادیبخش را براه انداختند و در مبارزۀ برحق خویش پیروز شدند، بدون شک عمل تاریخی و قابل تقدیر بوده و است، اینکه حکومت شوروی آنوقت به رهبری میخائیل گرباچوف عساکر شوروی را صرف نظر از مقاومت شدید محافظه کاران در داخل حزب کمونیست از افغانستان بالاخره بیرون کرد، عملی بود در خور ستایش و تمجید!

پس از عودت نظامیان شوروی همه احساس خُرسندی میکردیم که بالاخره خود ما، سرنوشت ملت و دولت را بدست خود خواهیم گرفت و در سدد عمران و تعالی میهن ما خواهیم برامد و مستقلانه افغانستان را بدون اجنبی ها خواهیم ساخت…

اما…، ما افغانها از این پیروزی و چانس تأریخی که به دست ما افتید، نتوانستیم به سود منافع ملی خود استفاده کنیم. تقریباً همزمان با بیرون رفتن آخرین عسکر اجنبی از خاک ما، ما افغانها با چنان نفرت و وحشت به جان همدیگر افتیدیم که مثال آنرا قبلاً به یاد نداشتیم … با قوت عجیب و غریبی به ویرانی و انهدام شیرازه های اجتماعی، فرهنگی، دولت داری، داشته های تأریخی … خویش پرداختیم… وطن را عملاً بردیم به پرتگاه نیستی و سقوط و تجزیه!

در اوج جنگ های خانمانسوز تنظیمی و سپس حاکمیت تحجرمنش طالبانی در موطن ما افغانستان، در آنسوی ابحار، در دومین شهر مهم ایالات متحدۀ امریکا، در نیویورک، به تاریخ یازدهم سپتمبر ۲۰۰۱ واقعۀ وحشتناکی رخ داد. هزاران انسان در اثر حملات تروریستی بی سابقه بر دو برج “مرکز تجارتی جهانی” جان باختند… امریکا با دریافت مجوز فورمالیته از شورای امنیت ملل متحد به منظور تعقیب و انتقام گرفتن از تروریست ها با ماشین عظیم و بی مانند نظامی خود داخل افغانستان گردید.

اینک تقریباً دو دهه است که نظامیان امریکایی در وطن ما هستند، دو مرتبه بیشتر از مدتی که شوروی ها آنجا حضور داشتند… هرگاه از تحلیل علل و عواملِ حقوقی و منطقی مداخلۀ نظامیان امریکایی در افغانستان بگذریم… سوالهای عرض وجود میکنند که خواستار دریافت پاسخ میباشند:

۱. کدام علل و عوامل سبب شدند که افراطیت و تندروی دینی در وطن ما و در کُل در منطقه حین حضور نظامیان امریکایی و متحدان ایشان اوج بگیرد؟
۲. افغانستان حین حضور نظامیان امریکایی و متحدان ایشان مرکز عمده و بی سابقۀ کشت و تولید مواد مخدر شد، به چی دلیل؟

۳ . حکومت افغانستان حین حضور نظامیان امریکایی و متحدان ایشان جای اول را در قطار کشورهای مصاب به بیماری وحشتناک فساد اداری گرفت، چرا؟

۴ . تروریستهای که نظامیان امریکایی و متحدان ایشان در پی آنها به افغانستان آمدند نه تنها مهار نشدند، بلکه معکوساً با قوت بیشتر، با ابعاد گسترده تر و وحشتناک تر عرض وجود میکنند. سرطانِ داعش امروز ادعای خلافت را بر نیمۀ از دنیا دارد، طالبان و القاعده را گمراهان و بی سوادان بیش نمیداند…

طی دو دهۀ اخیر، کار بنیادی بخاطر حکومتداری سالم و مسلکی، انکشاف اقتصادی و زیربنائی منظم و سازمان یافته در افغانستان صورت نگرفت … اگر چیزی هم در این راستا بوده همه یک سره بی نظم، بی برنامه و جداً پراگنده می باشد… افزون بر آن، جریان های انشعابگر و سکتاریستی قومی، زبانی، سرکرده های منطقوی، حلقات غاصب و مافیایی… هر چه بیشتر تقویه و حمایت میشوند و وطن ما را میبرند به طرف ملک الطوایفی و شاید هم انقسام قطعی …

با این حال و احوالی که با آن روبرو استیم، من هر چه بیشتر معتقد میشوم که هیچ مداخلۀ اجنبی در امور افغانستان، ولو که ظاهراً با هزاران شعار بشر دوستانه و نیت های صادقانه هم آراسته باشد به خیر ملت افغان نیست… هرگاه این ملت خود کاری نکند به خیر خویش!

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب