رویکردی تحلیلی به مشارکت سیاسی و تعامل مدنی
نورمحمد غفوری
عصاره
دقیق چهارسال قبل در مورد ادغام سیاسی یک مقاله را در فیسبوک و ویبسایتها نشر نمودم. با ملاحظهٔ اوضاع کنونی کشور دیده می شود که ضرورت ادغام سیاسی و وضاحت مفهوم آن بیشتر از پیش محسوس می شود. از همین خاطر خواستم که مقالهٔ قبلی ام را تغیر فورم و وسعت داده و با یافته های تازه و اصلاحات وارده برای علاقمندان باز نشر نمایم.
ادغام سیاسی (Political Integration) یکی از مفاهیم کلیدی در نظریههای دولتسازی، دموکراسی و همبستگی اجتماعی است که نقش تعیینکنندهای در مدیریت تنوع، کاهش تعارضات و تضمین ثبات سیاسی ایفا میکند. افغانستان بهعنوان جامعهای متفرق و چندپاره که چهار دهه جنگ، خشونت و بیثباتی را تجربه کرده است، با چالشهای جدی در زمینهٔ مشارکت سیاسی، انسجام اجتماعی و مشروعیت نظام سیاسی مواجه میباشد. این مقاله با رویکردی تحلیلی- توصیفی، به بررسی ضرورت و اهمیت ادغام سیاسی در افغانستان پرداخته و پیوند آن را با مشارکت سیاسی و تعامل مدنی تبیین میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بدون ادغام مؤثر گروههای بهحاشیهراندهشده، بهویژه گروههای جنگزده، خشن و ناراضی، تحقق دموکراسی، صلح پایدار و توسعهٔ سیاسی امکانپذیر نخواهد بود. مقاله در نهایت بر لزوم «انقلاب مشارکتی»- یعنی تغییر بزرگ با حضور و نقش مستقیم مردم، بهعنوان پیششرط ادغام سیاسی موفق تأکید مینماید.
۱. مقدمه
همسانسازی حقوق شهروندان و تضمین مشارکت برابر همه گروههای اجتماعی در پروسههای سیاسی، از الزامات بنیادین همزیستی مسالمتآمیز در جوامع متکثر بهشمار میرود. در جوامعی که از تنوع قومی، مذهبی، فرهنگی و ایدئولوژیک برخوردارند، فقدان سازوکارهای مؤثر ادغام سیاسی میتواند به طرد اجتماعی، خشونت سیاسی و فروپاشی نظم سیاسی منجر شود.
افغانستان نمونهای بارز از چنین جامعهای است؛ جامعهای که نهتنها از ضعف تاریخی نهادهای دموکراتیک رنج برده، بلکه جنگهای چهار دهه اخیر نیز زیرساختهای مادی، اجتماعی و فرهنگی لازم برای شکلگیری دموکراسی را بهشدت تضعیف کرده است. در چنین شرایطی، بررسی ادغام سیاسی بهعنوان راهبردی برای بازسازی اعتماد اجتماعی، کاهش تعارضات و نهادینهسازی مشارکت سیاسی، اهمیت ویژهای مییابد.
هدف این مقاله، تحلیل مفهوم ادغام سیاسی و تبیین ابعاد، الزامات و راهکارهای تحقق آن در بستر اجتماعی- سیاسی افغانستان است.
۲. تعریف و چارچوب نظری ادغام سیاسی
ادغام سیاسی (Political Integration) به فرایندی اطلاق میشود که در آن افراد و گروههای مختلف اجتماعی، با وجود تفاوتهای قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی، جنسیتی و ایدئولوژیک، بهویژه گروههای زیر فشار، بهصورت برابر و معنادار در ساختارها، نهادها و روندهای تصمیمگیری سیاسی یک جامعه وارد میشوند و خود را بخشی مشروع و مؤثر از نظام سیاسی حاکم احساس میکنند. در این فرایند، گروههای بهحاشیهراندهشده یا طردشده از قدرت، نهتنها از حقوق سیاسی برابر برخوردار میگردند، بلکه از نظر دیدگاه و رفتاری نیز با قواعد، ارزشها و هنجارهای نظام سیاسی قانونی سازگار میشوند. این فرایند مستلزم پذیرش متقابل، تحمل تفاوتها و التزام به قوانین مشترک است.
ادغام سیاسی صرفاً به مشارکت ظاهری در انتخابات یا حضور نمادین در نهادهای دولتی محدود نمیگردد، بلکه مستلزم تحقق همزمان سه عنصر اساسی است:
۱) برابری حقوقی و قانونی شهروندان در دسترسی به قدرت و منابع سیاسی؛
۲) پذیرش متقابل و تحمل تنوع اجتماعی در چارچوب قانون؛
۳) وفاداری فعال به نهادهای سیاسی و قواعد بازی دموکراتیک.
به بیان دیگر، ادغام سیاسی زمانی محقق میشود که شهروندان، فارغ از پیشینههای اجتماعی خود، امکان تأثیرگذاری واقعی بر سیاست عمومی را داشته باشند و کنش سیاسی مسالمتآمیز را بهعنوان ابزار مشروع پیگیری منافع فردی و جمعی بپذیرند.
از منظر نظری، ادغام سیاسی پیوندی ناگسستنی با مفاهیم مشارکت سیاسی و تعامل مدنی دارد. مشارکت سیاسی به رفتارها و کنشهای داوطلبانه شهروندان برای تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی اشاره دارد، در حالی که تعامل مدنی به مشارکت فعال افراد در فعالیتهای جمعی و داوطلبانه بهمنظور تأمین منافع عمومی مربوط میشود. این دو مؤلفه، ابزارهای عملی تحقق ادغام سیاسی محسوب میشوند.
۳. ابعاد ادغام سیاسی
ادغام سیاسی دارای چهار بُعد اساسی است:
بُعد حقوقی:
تضمین حقوق برابر سیاسی برای همه شهروندان، از جمله گروههای خشن، جنگزده و بهحاشیهراندهشده، بهعنوان شرط نخست ادغام سیاسی.
بُعد شناختی-انگیزشی:
افزایش آگاهی سیاسی و ایجاد علاقه در میان گروههای اجتماعی برای شناخت نظام سیاسی، سیاستهای عمومی و ارزشهای جامعه مدنی.
بُعد ارزشی- فرهنگی:
درونیسازی ارزشهای دموکراتیک، پذیرش همزیستی مسالمتآمیز و ترجیح کنش سیاسی مدنی بر خشونت.
بُعد مشارکتی- نهادی:
فراهمسازی زمینههای مشارکت واقعی در نهادهای تصمیمگیری از طریق احزاب، شوراها، اتحادیهها و سایر سازوکارهای رسمی و غیررسمی.
۴. ضرورت ادغام سیاسی و چالش های آن در جامعهٔ افغانی
جامعهٔ افغانستان از لحاظ ساختار اجتماعی، جامعهای متکثر، چندپاره و آسیبدیده از منازعات طولانیمدت است. دههها جنگ، مداخلهٔ خارجی، ضعف دولت مرکزی، سلطهٔ جنگسالاران، فقر ساختاری و بیعدالتی سیاسی، سبب شکلگیری شکافهای عمیق قومی، مذهبی، منطقهای و طبقاتی شده است. در چنین شرایطی، بخشهای گستردهای از جامعه از مشارکت واقعی در سیاست محروم مانده و نسبت به دولت و نهادهای رسمی احساس بیگانگی، بیاعتمادی و طردشدگی کردهاند. این وضعیت موجب بیاعتمادی عمیق به نهادهای دولتی، گرایش به خشونت و تقویت گفتمانهای ضد دموکراتیک شده است
ادغام سیاسی در این بستر، مستلزم ایجاد فرصتهای برابر در آموزش، بازار کار، مناصب دولتی و منابع اجتماعی، همراه با پذیرش تنوع کلتوری و فکری است. تنها از طریق تجربه عملی تأثیرگذاری مشارکت مسالمتآمیز است که گروههای ناراضی میتوانند به برتری نظم دموکراتیک باورمند شوند.
ضرورت ادغام سیاسی در جامعهٔ افغانی از چند جهت اساسی قابل توضیح است:
نخست، کاهش خشونت و مدیریت تعارضات اجتماعی. در غیابت ادغام سیاسی، گروههای محروم و ناراضی برای بیان مطالبات خود به ابزارهای خشونتآمیز متوسل میشوند. ادغام سیاسی با فراهمسازی کانالهای مشروع مشارکت، امکان تبدیل تعارضات خشونتبار به رقابتهای سیاسی مسالمتآمیز را فراهم میسازد.
دوم، تقویت مشروعیت نظام سیاسی. نظامی که نتواند نمایندگی واقعی تنوع اجتماعی را تأمین کند، از مشروعیت پایدار برخوردار نخواهد بود. ادغام سیاسی باعث میشود، شهروندان نظام سیاسی را متعلق به خود بدانند و از آن حمایت فعالانه نمایند.
سوم، تحکیم همبستگی ملی و همزیستی اجتماعی. در جامعهای مانند افغانستان که هر از گاهی هویتهای فرعی بر هویت ملی غلبه می یابند، ادغام سیاسی نقش کلیدی در ایجاد احساس تعلق مشترک و شکلگیری اراده سیاسی ملی ایفا میکند.
چهارم، زمینهسازی برای دموکراسی پایدار و توسعهٔ سیاسی. دموکراسی بدون مشارکت گسترده و فراگیر معنا ندارد. ادغام سیاسی شرط لازم برای نهادینهشدن فرهنگ دموکراتیک، حاکمیت قانون و پاسخگویی قدرت در جامعهٔ افغانی است.
پنجم، پیشگیری از بازتولید افراطگرایی و انحصار قدرت. طرد سیاسی و انحصار قدرت، بستر اجتماعی افراطگرایی و خشونت را تقویت میکند. ادغام سیاسی با شکستن چرخهٔ انحصار، فرصتهای برابر سیاسی ایجاد کرده و مانع بازگشت ساختارهای اقتدارگرا میشود.
در مجموع، ادغام سیاسی در افغانستان نه یک انتخاب اختیاری، بلکه یک ضرورت تاریخی و اجتماعی است. بدون تحقق ادغام سیاسی فراگیر، تلاشها برای صلح پایدار، دولتسازی، دموکراسی و توسعه همهجانبه با شکست یا ناپایداری مواجه خواهد شد. از اینرو، ادغام سیاسی باید بهعنوان یکی از محورهای اساسی سیاستگذاری عمومی و بازسازی اجتماعی در افغانستان مورد توجه قرار گیرد.
۵. انقلاب مشارکتی: پیششرط ادغام سیاسی
تحقق ادغام سیاسی کامل در افغانستان نیازمند نوعی «انقلاب مشارکتی» است که عناصر اصلی آن عبارتاند از:
تقویت احزاب سیاسی فراگیر ملی و نهادهای مدنی:
منظور این است که احزاب سیاسی و نهادهای مدنی باید بهطور گسترده و فراگیر در سراسر کشور اعضا و فعالیت داشته باشند؛ نماینده گروههای مذهبی و اقوام مختلف بوده و سیاستها و برنامههای ملی ارائه دهند؛ دارای ساختار واقعاً دموکراتیک بوده و اعضای حزب و شهروندان را در تصمیمگیریها دخیل کنند. این کار باعث ارتباط نزدیک مردم با قدرت و کاهش اختلافات قومی و منطقهای میشود.
کاهش نابرابریهای سیاسی، بهویژه در میان جوانان و زنان:
بسیاری از گروهها، بهخصوص جوانان و زنان، ممکن است فرصت برابر برای مشارکت در سیاست نداشته باشند. سعی در کاهش نابرابری ها، یعنی: ایجاد فرصتهای برابر برای ورود به احزاب و نهادهای دولتی؛ حمایت از مشارکت فعال زنان در تصمیمگیریها؛ فراهم کردن زمینه برای نقشآفرینی جوانان و غیره اعتبار و مشروعیت نظام سیاسی را افزایش میدهد.
. نهادینهسازی انتخابات آزاد و عادلانه
نهادینهسازی انتخابات آزاد و عادلانه؛ گسترش اشکال سازمانیافته و غیرسازمانیافته مشارکت سیاسی؛ و تضمین حقوق بشر و آزادیهای اساسی میتواند در تقلیل و پائین آمدن نابرابری ها نقش مثبتی را بازی نماید.
انتخابات باید آزاد، شفاف و بدون تبعیض باشد تا همه شهروندان بتوانند در آن شرکت کنند. انتخابات به یک روند پایدار و معتبر تبدیل شود، نتایج انتخابات مورد قبول همه جهات سیاسی و مردم باشد و زمینه برای رقابت سالم و قانونی فراهم شود. این کار باعث تقویت دموکراسی و اعتماد مردم به نظام سیاسی میشود.
گسترش اشکال سازمانیافته و غیرسازمانیافته مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی فقط رأی دادن نیست؛ بلکه شامل:
o سازمانیافته: عضویت در احزاب، شوراها، تشکلهای مدنی و
o غیرسازمانیافته: فعالیتهای خیابانی، کمپینهای اجتماعی، اعتراضات قانونی و دیگر می باشد.
هدف اساسی این است که همه افراد جامعه بتوانند به طرق مختلف در سیاست و تصمیمگیری مشارکت کنند.
تضمین حقوق بشر و آزادیهای اساسی
هیچ ادغام سیاسی و دموکراسی پایدار بدون احترام به حقوق و آزادیهای اساسی و ابتدایی فردی و اجتماعی انسانها ممکن نیست. چنین حقوق و آزادیها عبارت اند از آزادی بیان، تجمع و تشکل، حق انتخاب و رأی دادن، حفاظت از حقوق اقلیتها و گروههای آسیبپذیر که مراعات نمودن آن باعث اعتماد مردم به نهادهای سیاسی و کاهش نارضایتی اجتماعی میشود.
۶. نتیجهگیری
ادغام سیاسی نهتنها ابزاری برای کاهش تعارضات اجتماعی، بلکه پیششرط اساسی دموکراسی، ثبات سیاسی و توسعه پایدار است. در افغانستان، ادغام موفق سیاسی میتواند به تحول در نگرش گروههای بهحاشیهراندهشده، اصلاح ساختارهای قدرت و ارتقای فرهنگ سیاسی نخبگان و شهروندان منجر شود. این فرایند نیازمند اراده سیاسی دولت، مشارکت فعال جامعه مدنی و پذیرش مسئولیت جمعی از سوی اکثریت جامعه است. بدون چنین رویکردی، صلح و دموکراسی در افغانستان همچنا ناپایدار باقی خواهد ماند.