منبع: نیوز انترنشنل
نویسنده: راج گوپال
مترجم : سید جمال اخگر
هند دومین کشور پرجمعیت دنیا و بزرگترین دموکراسی جهان است و نزدیک به یکششم جمعیت جهان را در درون خود جا داده است. تنوع تباری، فرهنگی، زبانی و مذهبی در این کشور، چشماندازی نو از همزیستی مسالمتآمیز میان اعتقادات و باورهای گوناگون بخشیده است. این امر در ذات خود باعث شده تا تمام پیروانِ ادیان، بهصورت آزادانه و بدون دخالت و اهانت بر مقدسات همدیگر، فعالیت و زندگی کنند.
یک زمانی تصور میشد که بعد از شکست قطعی اتحاد جماهیر شوروی و پیروزی کامل ایالاتمتحده امریکا، داستان سیاست و امنیت دنیا تمام است و تمام جهان بهسوی غرب و امریکا رجوع خواهد کرد. پرچمداران این نظریه فرانسیس فوکویاما و هانتینگتون بودند و اعتقاد داشتند که دنیا تکقطبی است و ایالاتمتحده امریکا هم سردمدار بیچون و چرای این رهبری است.
رفتهرفته اما پس از سال ۲۰۱۰م، داستان عوض شد؛ رقیبان تازهنفس امریکا، از جایی که کمتر کسی فکرش را میکرد، از آسیا، با رویاهای بلندپروازانه، به گونهی برقآسایی ظهور کرد.
چین از نسل پنجم انترنت صحبت میکرد، هند هم برنامههای نوینی برای اقتصاد و نظام خود دستوپا میکرد و روسیه نیز جان تازهای گرفته بود و خودش را وارد بازار مشغلههای خاورمیانه کرد و بار دیگر سلاحهایش محبوب دلهای فرماندهان شد؛ اما بهراستی، چه شد که دیگر خبری از نظم نوین جهانی و پایان تمدنها نیست؟
بهنظر میرسد که جنگهای داخلی، برای هر کشوری درسهای بزرگی داد. هند یکی از کشورهایی است که درگیریهای زیادی در درون خاک خود و با همسایگان داشته است. این جنگها برای هند یک درس بزرگ داد و آنهم اینکه: هیچ اقدامی از هیچکسی علیه هند بعید نیست.
این نوشتار، به کنکاش و واکاوی مسئله «هند و قدرتمند شدن»، با نگرشی پژوهشی داشته که تلاش میشود درشتترین عاملهای آن مورد بررسی قرار بگیرد.
– هند چگونه به میان آمد؟
هندوستان کشوری در جنوب آسیا واقع شده است که بخش اعظمی از شبهقاره هند را شامل میشود و پایتخت آن دهلینو است. هند از شمال غربی با پاکستان، از شمال با چین، بوتان و نپال، از شمال شرقی با میانمار و بنگلادش همسایه است.
همچنان، این کشور از راه شرق با خلیج بنگال و از راه غرب با دریای عمان و از جنوب نیز با اقیانوس هند مرز آبی دارد.
کشور هندوستان در ۱۵ اکتوبر ۱۹۴۷ تأسیس شد و از انگلستان استقلال گرفت. مهاتما گاندی، این کشور را از چنگ بریتانیای کبیر بیرون کشید و بنیاد هند را طوری که انتظار میرفت گذاشت.
این اقدام گاندی تا جایی پیش رفت که بریتانیا مجبور شد مناطق هند را یکبهیک به هند واگذار کند؛ اما دیری نپایید که بحث تشکیل یک کشور اسلامی به نام پاکستان، به رهبری محمدعلی جناح به میان آمد و اختلاف میان گاندی و جناح اوج گرفت.
درنهایت پاکستان نیز تشکیل شد اما؛ هند راه را برای پاکستان مبنی بر تشکیل پاکستان شرقی-بنگلادش امروزی-بست و این اقدام برای پاکستان بهمثابه یک رویا باقی ماند.
– هند بزرگترین دموکراسی جهان
هند دومین کشور پرجمعیت دنیا و بزرگترین دموکراسی جهان است و نزدیک به یکششم جمعیت جهان را در درون خود جا داده است. تنوع تباری، فرهنگی، زبانی و مذهبی در این کشور، چشماندازی نو از همزیستی مسالمتآمیز میان اعتقادات و باورهای گوناگون بخشیده است. این امر در ذات خود باعث شده تا تمام پیروانِ ادیان، بهصورت آزادانه و بدون دخالت و اهانت بر مقدسات همدیگر، فعالیت و زندگی کنند.
با آنکه زبان رسمی هند، بر مبنای قانون اساسی این کشور، هندی و انگلیسی شناخته شده اما؛ نزدیک به هزار زبان دیگر در هند رایج است که توسط ساکنان این کشور مورد گویش قرار میگیرد و استفاده میشود.
– جنون رهبران هندی و شيرجه مرگ در میدانهای جهانی
هند میدانست که جهان، دیر یا زود در توفانی از آشوب و هرجومرج فرو میرود و تمام اصول اخلاقی و حقایق اعتقادی كه برای قرنها جنون پنهان رهبران را مهار میکرد، اكنون روبهزوال است. انسانها حتی باسوادترین آنها تبدیل به بمبهای ساعتیای میشوند كه ممكن است هرلحظه و در هرجایی ناگهان منفجر شوند.
طبق فرضیههایی که هندیها پیشبینی میکنند، ممكن است حتا حوادث اخیر خاورمیانه و جنوب آسیا تا اینجای کار نيز نوعی شیرجه بهسوی مرگ باشد. شیرجهای نظیر ظهور کرونا و انزوای قدرتهای بزرگی که هند نیز از آن بینصیب نماند.
– هند و سندروم طمعِ ورود به سلطهگرایی
در قاره آسیا یک بازی ۴ نفره بین چین، هند، روسیه و ایالاتمتحده امریکا در جریان است. بازیای به اسم دیپلوماسی نامتقارن که هر یک از این کشورها تلاش دارد جایگاه نوینی در عرصه جهانی برای خود تعریف کند.
این بازی بهاندازهای برای هند انگیزه داده که رفتهرفته هند را به سمت استقلال رفتاری نسبت به امریکا و بهدنبال آن نزدیکی به کشورهای مخالف امریکا هدایت کرده است.
مهمترین عاملی که هند را باوجود دیپلوماسی تحریککنندهی دشمن، بازهم مصون نگه داشته، سیاست مسالمت و تعامل بود است؛ سیاستی که در دوران شوروی پیشین نیز اتخاذ میشد و حالا هم کماکان دستنخورده باقی مانده و با شدت تمام ادامه دارد.
– هدف نهایی هند چیست؟
رشد اقتصادی هند که از ابتدای دهه ۱۹۹۰ شروع شده بود، بعدها افزایش یافت. این کشور تبدیل به یک غول اقتصادی در جنوب آسیا و نزدیک به چین شد.
کشور هند، در بخش نظامی، در کنار دستیابی به سلاح هستهای در زمان صدارت جواهرلعل نهرو، تلاش کرد تا یک ارتش بزرگ و مجهز آماده کند. این اقدام هند دو انگیزه داشت: یکی اینکه پاکستان تازه تشکیل یافته از دید هند یک کشور افراطی تمامعیار بود و در درجه دوم؛ چین از اتحاد هند با شوروی دل خوشی نداشت و بیم آن را داشت که مبادا هند با استفاده از عبور شوروی از افغانستان بهسوی پاکستان، خود نیز در زیر فشار گرفتن پاکستان دست بهکار شود؛ اما این حربه، با ورود امریکا ناکام شد و چین و پاکستان از چنگ هند نجات یافتند.
هند روابط گسترده اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را با قدرتهای جهانی از جمله امریکا، شوروی سابق و اتحادیه اروپا برقرار کرد و در بخش چهارم با پیگیری درخواست عضویت دایمی در شورای امنیت سازمان ملل، درصدد نقشآفرینی قابلتوجه در سطح جهانی برآمد.
پیشبینیهای پساکرونایی در مورد هند
در تازهترین پیشبینیها در سال ۲۰۲۱ میلادی تا کمتر از ده سال دیگر چین، امریکا و هند به ترتیب اقتصاد اول دوم و سوم خواهند بود.
نکتهی بسیار جالب این است که هند در عرصه اقتصاد، تمام کشورهای اتحادیه اروپا را پشت سر گذاشته است و اینبار قدرت اول و سوم اقتصادی جهان، دوباره به قاره آسیا برمیگردد.
تحرکات اخیر قدرتهای بزرگ آسیا نشان داد که تمام مسایل ارزشمند و بزرگ جهانی بازهم در همین قاره میماند و ماندنی است. درواقع، این تحرکات قدرتهای آسیا به شمول هند نشان داد که اروپا تا چه اندازه از این ناحیه آسیبپذیر است.
– آیا قدرت هند برای غرب یک تهدید است؟
بهنظر میرسد که قدرتیابی هند برای برقراری موازنه در آسیا در مقابل چین، برای امریکا قابلتحمل و پذیرش است.
هند در قسمت فناوری و سایبری کمکم فاصلهاش با چین از بین میرود و این خواستهی مشترک امریکا و هند است؛ چون از این رهگذر، امریکاییها و هندیها میتوانند هر دو پیمان سایبری جدیدی باهم امضا کنند و ائتلاف سایبری در مقابل رقیبانشان تشکیل دهند.
– ورود هند و تغییر در عناوین جغرافیای سیاسی جهان
با ورود هند به جمع قدرتهای بزرگ جهانی، نقش قلمروهای جیواستراتژیک قطبهای جدید در سطح جهان دستخوش تغییر و بازتعریف خواهد شد؛ زیرا مفاهیم متعددی، نظیر جیواستراتیژیک و جیوپولتیک که قبلاً بین امریکا و روسیه تقسیم شده بود، این بار آهستهآهسته میان هند و چین تقسیم خواهد شد.
اکنون، از موارد یادشده چنان برمیآید که رفتار استقلالطلبانه از سایر قدرتهای بزرگ و نیز سیاست تساهل و مدارا، دو عامل و ضامن بقای هند برای سالیان و قرنهای متمادی است.
هند دریافته است که هرچقدر ارتش قدرتمندتری داشته باشد و به هر اندازه که رفتار و کنش این کشور مجزا از عملکرد دیگر قدرتها باشد؛ به همان اندازه جایگاه و پرستیژ هند در سطح منطقه و جهان موردتوجه قرار خواهد گرفت.
از سوی دیگر، هند کشوری است که قلمرویش بر جغرافیایش بهطور کامل منطبق است و از تمامی جهتها، کشور غنیای است. این کشور از الگوی دموکراسی در جهان گرفته تا ابراز سخت و نرم سیاسی و اطلاعاتی را دارا است و همواره بر تأمین روابط دوستانه و بازسازی کشورهای موردنظرش کرده است؛ اما از سوی دیگر ایالاتمتحده امریکا کمکم به این نتیجه میرسد که هند میتواند سردمدار صادقی برای جنوب آسیا باشد و از لحاظ سیاست خارجی جز یکی دو کشور، هیچ کشوری با هند مشکل و خصومتی ندارد.
پس نتیجهگیری ساده است: سالون پذیرایی قدرتهای بزرگ جهانی، دیر یا زود منتظر ورود هند است. قدرت نوظهور جهانی که بیش از همه مدیون و مرهون به عملکرد مناسب این کشور در قالب نظام سلطهگرایی است.