جمعه, دسمبر 5, 2025
Homeمقالېدریبحران سیاسی و امنیتی پاکستان؛ بن بست حلقه حاکم و چشم انداز...

بحران سیاسی و امنیتی پاکستان؛ بن بست حلقه حاکم و چشم انداز راه‌ حل

زلمی نصرت

دنمارک

حلقه شریر حاکم سیاسی ـ نظامی پاکستان به عوض رسیدگی به حل بحران با تشدید تنش با افغانستان به منظور منحرف ساختن ادهان مردم خود بزرگترین اشتباه را مرتکب شده است. زیرا اوضاع در داخل وخارج به نفع پاکستان نیست.

به اصل مطلب بر میگردم:

پاکستان در سال‌های اخیر شاهد بحرانی عمیق و چندلایه بوده است؛ بحرانی که سیاست، امنیت، اقتصاد و جامعه را هم‌زمان در بر گرفته و کشور را در موقعیتی بی‌سابقه از بی‌ثباتی فروبرده است. افزایش خشونت‌های داخلی، رشد افراط‌گرایی، فروپاشی اعتماد عمومی و ناتوانی نهادهای دولتی در ارائهٔ خدمات مؤثر، نشان می‌دهد که ریشهٔ مشکلات، تنها در بحران‌های مقطعی نیست، بلکه در ساختار قدرتی نهفته است که طی دهه‌ها از اصلاح و بازسازی خود سر باز زده است.

عامل اصلی بحران کنونی، حلقهٔ حاکم سیاسی ـ نظامی است؛ ساختاری بسته و انحصاری که در آن ارتش، سیاست را نه به‌عنوان نهادی مدنی، بلکه به‌مثابه ابزاری برای حفظ نفوذ خود می‌بیند. مداخله‌های پی‌درپی ارتش در سیاست، تصمیم‌های ناپایدار و برخوردهای سرکوب‌گرانه با مخالفان و با زندانی ساختن دیموکراسی در زندان نظامیان٬ دیموکراسی را تضعیف و اعتماد مردم را فرسوده کرده است.

در چنین فضایی، سیاست‌مداران غیرنظامی نیز اغلب در سایهٔ حمایت ارتش به قدرت رسیده‌اند و با تکیه بر روابط شخصی و خانوادگی، حلقه‌ای از منافع بسته را شکل داده‌اند که فاصلهٔ آن با جامعه، هر روز بیشتر می‌شود.

احزاب سنتی پاکستان در دهه‌های اخیر، عملاً از ایفای نقش نوساز ملی ناتوان مانده‌اند. بیشتر این احزاب، ساختارهایی قبیله‌ای و خانوادگی دارند و رهبران‌شان دغدغه‌ و تشویش فراتر از حفظ قدرت شخصی نشان نداده‌اند. این وضعیت باعث شده است تا نسل جوان قبایل پشتون و بلوچ و طبقهٔ متوسط شهری از سیاست رسمی دل‌زده شوند و به جریان‌های خارج از چارچوب قدرت ـ از جمله جنبش تحریک انصاف٬ (TTP)  و  جنبش تحفظ پشتون ها ( PTM)  روی آورند.

در این راستا چند تحول کلیدی، بحران کنونی پاکستان را تشدید کرده است: زندانی شدن عمران خان، رهبر حزب تحریک انصاف، که به نماد مقاومت در برابر حلقهٔ حاکم تبدیل شده و محبوبیت او در میان جوانان و اقوام پشتون و شهری، تهدیدی جدی برای نظم سنتی قدرت محسوب می‌شود.

بی‌توجهی دولت به جرگهٔ بزرگ قبایل پشتون و مطالباتPTM  ، که می‌توانست زمینه‌ساز صلح و گفت‌وگو باشد. ناتوانی در مهار تحریک طالبان پاکستان  (TTP)  از طریق باز کردن باب مزاکرات و دیگر جریان‌های افراطی و دینی که نفوذ عمیقی در مناطق مرزی و مرکزی دارند.

سیاست چندچهره‌ای اسلام‌آباد در قبال قدرت‌های جهانی؛ تلاشی هم‌زمان برای جلب رضایت واشنگتن، پکن و مسکو که نتیجه‌ای جز بی‌اعتمادی بین‌المللی در پی نداشته است.

تداوم حمایت پنهان از گروه‌های جنگجوی تند رو خارجی از آسیای میانه٬ کشمیر و قفقاز، که ضمن تهدید امنیت منطقه، جایگاه پاکستان را در عرصهٔ دیپلماسی تضعیف کرده است.

ترکیب این عوامل، پاکستان را به کشوری تبدیل کرده که نه در داخل ثبات دارد و نه در منطقه اعتماد.

راه‌حل ممکن؛ بازگشت به مردم و قبول واقعیت‌های منطقه:

به باور بسیاری از ناظران سیاسی، عمران خان تنها چهره‌ای است که هنوز از سرمایه‌ی اجتماعی و اعتماد عمومی لازم برای آغاز گفت‌وگوهای ملی و منطقوی برخوردار است. او می‌تواند با تشکیل دولت همه‌شمول، زمینه‌ی آشتی و بازسازی مشروعیت سیاسی را فراهم آورد و باب مزاکره را با (TTP)    و PTM و ازادیخواهان بلوچ نیز باز و ثبات را در منطقه ضمانت کند.

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

ادب