منبع: ایندیپیندنت
نویسنده: ترودی روبین
مترجم: سیدجمال اخگر
در شرایطی که رییس جمهور ترمپ با ویدیو و توییت شکست خود را با عصبانیت انکار میکند و یک همهگیری گسترده را نادیده میگیرد، تمرکز روی تهدیدهای بیرون از کشور دشوار است. اما درست همانطور که ترمپ فاجعه کووید-۱۹ را در دامان رییس جمهور منتخب، جو بایدن میاندازد، او به منظور خردکردن گزینههای سیاست خارجی بایدن در عراق، ایران، افغانستان و جاهای دیگر ماینگذاری میکند.
یکی از این ماینها، تصمیم ترمپ مبنی بر کاهش سربازان امریکایی در افغانستان از ۵۰۰۰ به ۲۵۰۰ نفر، قبل از پایان دوره ریاست جمهوریاش است که با مخالفت شدید ارتش و مارک اسپر، وزیر دفاع پیشین روبهرو شد. طبق معمول، این تصمیم ترمپ به سیاست «پایاندادن به جنگهای طولانی» وابسته است که از هرگونه تفکر استراتژیک به دور است. این عقبنشینی، هر فرصت کوچک برای مذاکره میان دولت افغانستان و طالبان را از بین میبرد. طبق طرح صلح کاخ سفید، قبل از اینکه اسلامگرایان چیزی را واگذار کنند، سربازان امریکایی شروع به ترک افغانستان میکنند.
در این مسیر، احتمال استقرار مجدد امارت اسلامی وجود دارد که حقوق زنان افغان و اکثر افغانها را زیر پا خواهد کرد؛ در حالی که نیروگیری دوباره القاعده و داعش نیز محتمل است. برای جلوگیری از وقوع این فاجعه، دولت بایدن باید در مورد استراتژی «پایاندادن به جنگهای طولانی» تجدید نظر کند.
این شعار، پس از دو دهه جنگ بینتیجه در عراق و افغانستان، جذاب به نظر میرسد. با این حال باید پرسیده شود که آیا ما هنوز در مورد «جنگ» صحبت میکنیم یا چیز دیگری؟ در حالی که سایر کشورهای ناتو نیروی بیشتری نسبت به ایالات متحده در افغانستان دارند، این سربازان افغان هستند که تقریباً همه تلفات را متحمل میشوند. البته بایدن نیز به «پایاندادن به جنگهای مداوم» قول داده است. اما پایاندادن جنگ از سوی ایالات متحده به معنای پایانیافتن تهدیدات ناشی از تروریسم در افغانستان نیست. همه ما به یاد داریم که رییس جمهور بارک اوباما در سال ۲۰۱۱ نیروهای امریکایی را از عراق بیرون کشید (طرحی که رییس جمهور جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۸ به اجرا درآورد). این امر درهای امارت طالبان و بازگشت ۵۰۰۰ سرباز امریکایی را برای عقبراندن آنها باز کرد.
بنابراین منطقی است که بایدن میگوید از مأموریتهای نظامی کوچکتر ایالات متحده با نیروهای محلی افغانستان برای جلوگیری از تجدید حیات تروریسم اسلامگرا، پشتیبانی میکند. اما این دو سوال مهم را به وجود میآورد:
اول، به چه اندازه نیرو نیاز دارید تا افراد بد و منطقه را متقاعد کنید که جدی هستید و با یک اعلان توییتری این کشور را ترک نمیکنید؟ من از بیشتر کارشناسان نظامی پرسیدم، آنان ۲۵۰۰ سرباز را بسیار ناچیز میدانند. به باور کارشناسان، این تعداد از سربازان فقط میتوانند از خود و سایر شهروندان ایالات متحده در کابل محافظت کنند. آنان اما میگویند که ۴۵۰۰ سربازی که فعلاً در افغانستان حضور دارند، کافی است.
دوم، چگونه مأموریت تان را که اهداف تان را به صورت کلی تعریف کند، توجیه میکنید؟ رایان کراکر، سفیر پیشین امریکا در کابل و بغداد میگوید که یک مأموریت کوچک برای آموزش و حمایت هوایی نیروهای افغان یک بیمه خیلی ارزان است. کراکر به من گفت: «افغانها به حمایت ما و پول شرکای ناتوی ما نیاز دارند.»
روشننشدن مرگ هیچ یک از سربازان امریکایی و یا هزینه بسیار کاهشیافته ایالات متحده، ادامه قرارگرفتن امریکا در برابر نوعی آشوب و بیثباتی است که ما در زمان ظهور القاعده شاهد آن بودیم. میلیونها پناهجو به اروپا فرار کردند و تروریستها جایگاه خود را از آسیا تا آفریقا و اروپا وسعت بخشیدند.
بسیاری از افغانهای طبقه متوسط و اعضای اقلیت بزرگ شیعه در فکر فرار از کشور هستند. کسانی که در کابل با من ارتباط دارند به من میگویند: میترسند که با خروج امریکا، طالبان تندرو سنیمذهب برای کشتن و یا سرکوب آنها جسارت بیشتر پیدا نکنند. هیچکسی باور نمیکند که طالبان – القاعده و یا شورشیان داعش را تحت کنترل خود نگهدارند.
البته بایدن در صورتی که سعی در عقبنشینی مطابق برنامهریزی ترمپ برای برگشت تمامی نیروها نداشته باشد، تحت فشار مداوم قرار خواهد داشت. بگذارید دیپلماتها کار خود را انجام دهند؛ اختلافات برطرف خواهد شد. کمک به زنان افغان بدون توجه به اینکه چه کسی حاکم کابل است، میتواند ادامه یابد. در صورت ترک نیروهای امریکایی، طالبان تمایل بیشتری به مصالحه خواهند داشت و آنگاه همسایهگان افغانستان میتوانند درباره صلح این کشور مذاکره کنند. این همه استدلال با عقل جور نمیآید.
در صورت عقبنشینی تمامی سربازان ایالات متحده، نیروهای ناتو نیز فوراً افغانستان را ترک میکنند. افسار طالبان آزاد خواهد شد، دیپلماتهای امریکایی نیز تحت فشار، اینجا را ترک خواهند کرد. هیچ کمک ایالات متحده نمیتواند، محدودیتی را که طالبان برای تحصیل دختران و کارکردن زنان وضع میکنند، مانع شود.
همسایهگان افغانستان، مانند پاکستان از طالبان حمایت خواهند کرد. چین به مسأله آزار و اذیت زنان از سوی اسلامگرایان توجه نخواهد کرد و با پرداخت هزینه به طالبان سرک خواهد ساخت و معادن را استخراج خواهد کرد. اینگونه «یک جنگ بیپایان» ادامه خواهد یافت و تهدیدات امنیتی در نهایت ایالات متحده را بار دیگر به اینجا خواهد کشاند. پس چرا روی صلح و امنیت افغانستان سرمایهگذاری نشود و دلیل آن نیز به مردم امریکا گفته نشود؟