پوهاند محمد بشیر دودیال
معرفت نیست درین قوم خدایا سببی
تا برم ګُهر خود را به خریــدار دګر
***
ماه جوزا؛ چندین روز را دارد که در آنها نامدارترین هنرمندان، نویسنده ها و مورخان ما وفات یافته اند. امسال با تاثر و درد فراوان که یک نام دیګر نیز به آن افزود ګشت، و آن نام بزرګ، همانا اسم استاد دانشمند نستوه ما، پوهاند میرحسین شاه بودند( خداوند همه ایشان را مغفرت فرمایند). سی وهشت سال قبل، روز شانزدهم جوزا بابای موسیقی، که از آسیای میانه، ایران و بالاخره تا سرزمین بزرګ هندوستان به حیث کوه موسیقی شهرت داشت وفات یافت( روح شان شاد وبهشت برین جای شان). به سلسله ی یادی از ایشان اینک طور مختصر زندګینامه شان تحریرمیګردد، بعد هم شاید چند سطری در مورد مقام وخدمات هنری شان یاد آوری ګردد:
محمد حسین سرآهنګ، در سال ۱۳۰۲ ش. در شهر کهنه ی کابل دریک خانواده هنرمند و اهل موسیقی، واقع کوچه خواجه خوردک (خرابات) کابل دیده به جهان ګشود. پدر کلان مادری شان از سال ۱۲۴۸ ش. بنابر هدایت امیر شیر علی خان با جمعی از هنرمندان دیګر، در بالاحصار کابل به عنوان هنرمندان دربار جاګزین ګردیدند، در زمان حکومت محمد اعظم خان نیز تحت حمایت و کمک دربار کابل میزیستند و هر یک از اجداد ایشان خانواده هنرمند درباری بودند چنانچه مکتب جدید موسیقی هندی -افغانی را اینها بنیانګذاری کردند که در این راستا استاد قاسم و استاد غلام حسین پدر سرآهنګ از سرآمدان اهل طرب خرابات ګردیند. چندی بعد آنها از بالا حصار کابل به کوچه خواجه خوردک نزدیک بالاحصار انتقال یافتند. محمد حسین سرآهنګ تعلیمات خویش را در لیسه آمانی به پایان رسانید همچنان درسهای نخستین موسیقی را نزد پدرش استاد غلام حسین آموخت و جهت فراګیری بیشتر این فن، عازم هندوستان شد. وی در آنجا در مدت پانزده سال از محضر دانشمندان و استادان بزرګ آواز و موسیقی (خصوصاً عاشق علیخلن- مشعلدار بزرګ دبستان پتیاله) کسب فیض نمود و افتخار استاد موسیقی کلاسیک را به دست آورد . استاد سرآهنګ یګانه نواګر بزم موسیقی پنیاله و شاګرد استاد عاشق علی خان بود( که در هندوستان شهرت بسزای داشتند). ایشان در این شیوه نه همتایی دارد و نه انبازی لذا میتوان ګفت وی موسیقی را به ګونه علمی آموخت زیرا درآن روزی که لقب سرتاج موسیقی کلاسیک را در هندوستان به سرآهنګ تفویض میکردند، در خطاب به وی ګفتند:
اګر هندوستان عنوان برتر از این هم میداشت به شما اهدا میکردیم. تا جایی که ملاحظه شده در تکوین شخصیت هنری و رشد استعداد ادبی استاد سرآهنګ سه شخص اثر بارز داشته اند؛ کلام ابوالمعانی بیدل، هنراستاد عاشق علی خان آخرین چشم و چراغ موسیقی پنیاله در هندوستان و شخص محمد عبدالحمید اسیر (قندی آغا) که روزنه دنیای اسرار امیزی بیدل را به روی وی ګشود. بدین ترتیب او وارد حلقات تصوف و عرفان نیزشد.
استاد محمد حسین سراهنګ که شخص تعلیم یافته ، شعرشناس و ادب دوست بود، آشنایي او با اشعار بیدل سبب ګردید تا از جمله بهترین شارحان ابیات میرزا عبدالقادر بیدل محسوب ګردد همچنان خود نیز غزل های خوب و زیبا بسراید. استاد سرآهنګ در پی معرفت با عرفان اسلامی و بويژه اندیشه های عارفانه بیدل، بیشتر به خانقاه ها میرفت و اشعار صوفیانه را میخواند. درک معانی کلام ابوالمعانی و ادا و تلفظ بسیار خوب آنها از صفات موصوف بود، علاوه بر این به آهنګهای محلی نیز روح تازه ای دمید و در کنار انواع راګ ها و غزل ها این ګونه اشعار را هم زیبا کمپوز میکرد، مثلاً اهنګ ذیل از سرآمد و یکی از آهنګهای محبوب شان است:
وړې لیلو سهار دی، نری شما ل لګیږی- ونې پاڼې رژوینه
یار مې هندو زه مسلمان یم، باران دی
د یار لپاره درمسال جارو کومه…
در طول حیات هنری شان استاد سرآهنګ ضمن اشتراک در فیستیوال ها، کنسرت ها و محافل موسیقی داخلی و خارجی دستاورد های بزرګی را نصیب ګردید از جمله در سال ۱۳۲۹ ش در فیستیوال موسیقی کشور ما، از طرف شاروالی کابل مدال طلا را بدست آورد در همین سال لقب پرافتخار استاد را نیز از سوی ریاست مستقل مطبوعات نصیب شد. چند سال بعد لقب سرآهنګ به وی اعطا ګردید. در کشور پهناور هندوستان او را میشناختند. پوهنتون چندیګر هندوستان موصوف را کوه بلند موسیقی نامیده بود، پوهنتون کلاکندرا در شهر کلکته هندوستان استاد سرآهنګ را به القاب ماستر دوکتور و پروفیسور یاد نموده بود. خاطره: درسال ۱۳۹۳ ش. با چهار تن از استادان جوان پوهنتونهای دیګر سفری داشتم به پنجاب هندوستان. درضمن آن از پوهنتون چندیګر(فاکولته ی اداره ومدیریت) دیدن کردیم. یک پروفیسور سیکهـ از ما استقابل کردند، شخص خیلی دانشمند بود، با تاریخ افغانستتان آشنا، شخص نهایت افغاندوست و در مورد خصوصیات مردم ما مطالعه داشتند، او مسئول( Q.A) یعنی کمیته تضمین آموز ش نیز بود، باوجودیکه تقاعد کرده بودند، ولی بنابر تجربه و دانش شان ازیشان دعوت کرده بودند تا طور افتخاری استادان جوان پوهنتون چندیګر را، خصوصاً در مسایل اداره و مدیریتی تربیت و رهنمایی کنند. لطف بی شایبه و مهمان نوازی شان برای ما فراموش ناشدنی است. در ضمن دیدار کتابخانه پوهنتون، ایشان به یک دوشیزه که کارمند کتابخانه بود چیزی هدایت داد، ما مصروف دیدن شلفهای کتب بودیم، چند لحظه بعد آن دوشیزیه با یک البوم حاضر شد، پروفیسور از آن میان عکس استا سراهنګ را به من نشان داد، آن دانشمند و روانشناس با دیدن عکس این سرتاج موسیقی کشورما، احساسات غرور و تعجب نهایت زیاد ام را دانست، تبسم ملیح نمود، من برایشان در مورد آهنګها و ارشیف رادیو افغانستتان ګفتم و یاداوری نمودم که مردم ما برای استاد احترام زیاد دارند. او ګفت؛ میدانم.
از دفتر (Q.A ) و کتابخانه پوهنتون تا محلیکه موتر ما توقف داشت فاصله ی تقریباً بیست دقیقه بود، ولی این پروفیسور معزز وافغاندوست در تمام این فاصله با ما غرض خدا حافظی پیاده قدم زدند، در حالیکه در نزدیک موتر ما، دوشیزه قبل الذکر برایم ګفت که پروفیسور صاحب هیچګاهی به این اندازه پیاده قدم رنجه نه فرموده اند. شناخت ایشان را از استاد سراهنګ و احترامی را که به او ابراز کردند و این مهماندوستی ایشان را فراموش نمی کنم. بر ګردیم به احترام وشناخت کوه موسیقی درهند:
اله باد یکی از شهر های باستانی و مهد هنر ها در هند است. در پوهنتون مرکزی موسیقی این شهر نیز لقب سرتاج موسیقی را به استاد سرآهنګ اهدا کرده اند. در سال ۱۳۵۷ ش بعد از اجرای کنسرت در شهر دهلی وی را به عنوان بابای موسیقی نامیدند در سال ۱۳۶۰ شمسی بعد از اجرای کنسرتی در پوهنتون اله اباد لقب شیر موسیقی به وی داده شد استاد سرآهنګ در پی حصول افتخارات یاد شده از سوی دانشمندان و صاحبنظران موسیقی ضمن بیتی چنین اظهار مباهات نمود:
در نزد اهل علم از القاب معنوی
کوه بلند بودم و شیر دمن شدم
سرآهنګ در راستای موسیقی چنان پیش رفت که موفق به افتخار دو راګ جدید در این زمینه نیز ګردید که آنها عبارت اند از راګ های: مونتمی و هزاره.
سرآنجام این استاد بزرګ موسیقی افغانستان در زمستان سال ۱۳۶۰ ش آنګاهی که جهت اجرای کنسرتی به هندوستان رفته بود به سکته قلبی مواجه شد اما ضمن تداوی در آنجا از این مهلکه نجات یافت و دوباره به میهن برګشت، ولی تکلیف قلبی او دوام داشت، داکتران هندی برایش توصیه نموده بودند، که خیلی محتاط باشد، حتا کمتر حرف بزند و کاملاً استراحت کنند. تا آنکه صبحګاهان روز ۱۶ جوزای ۱۳۶۱ ش. در یکی از شفاخانه های کابل (ابن سینا روغتون) پدرود حیات ګفت، بعد از ادای جنازه شان در مسجد پل خشتی در شهدای صالحین به خاک سپرده شد. از استاد محمد حسین سرآهنک در حدود ۴۰۰ آهنګ در ارشیف موسیقی رادیو و تلویزیون ملی افغانستان موجود است علاوه بر این یک تعداد اشعار و یک رساله ی تحت عنوان (قانون طرب) که جهت معرفی و اموزش موسیقی برای جوانان و اهل هنر نګارش یافته از وی باقی مانده است. الطاف حسین پسر استاد سراهنګ میګوید که سالګرد وفات بابای موسیقی در هندوستان همه ساله تجلیل میګردد. در سال ۱۳۶۵ اتحایه هنرمندان افغانستان در مقر آن اتحادیه موزیمی را به نام آن شخص بزرګ اساس ګذاشتند که متاسفانه طی جنګهای کابل از بیناد تخریب ګردید و آن اتحادیه هم از بین رفت(اګر فراموش نکرده باشم، رئیس اتحادیه در آن زمان داکتر واحد نظری بودند). ګویند زمانی ایشان ګفته بودند که ایکاش در جوار مزار بیدل در هندوستان دفن ګردد، ولی نصیب وقسمت شان در جوار حضرت تمیم انصار بود. فعلاً ارامګاه شان در شهدای صالحین در نزدیک زیارت انصار تمیم میباشد. روح شان شاد و جنت فردوس نصیب شان. (امین)
مرهوم استاد سرآهنګ
یکی از آهنګهای محبوب شان درمورد بتخانه است، هیله کووم هم هغه بیت یا شعر په صفا ډول ولیکه او خپور کړه او
زه به بیا خپل تشرهات په همدی پاڼه کې خپور کړم. درمسال جارو کومه او بیا بتخانه ؟.
یکی از آهنګهای محبوب شان است:
وړې لیلو سهار دی، نری شما ل لګیږی- ونې پاڼې رژوینه
یار مې هندو زه مسلمان یم، باران دی
د یار لپاره درمسال جارو کومه…
سلام