پنجشنبه, جنوري 16, 2025
Home+حمله شخصی کار مردم بافرهنګ نیست |عبدالباری جهانی

حمله شخصی کار مردم بافرهنګ نیست |عبدالباری جهانی

سیستانی در دشنام نامه ای، که نام آنرا کتاب ګذاشته است، به حملات شخصی، با الفاظ و کلمات کوچه و بازار، به اینجانب تاخته است. چون فرزند پدر بزرګواری هستم که در طول عمرش از زبان او کسی دشنام را نشنیده بود لذا تربیه فامیلی ام، که محصول ان پدر بزرګوارم میباشد، اجازه دشنام دادن را نمیدهد؛ والّا هرکسی میتواند جواب دشنام را به دشنام بدهد. عفت قلم برایم بمثابه ناموسم مقدس است و در طول حیاتم از آن برای توهین نمودن، اتهام بستن و دشنام دادن استفاده ننموده و نخواهم نمود. اتهاماتی که به بنده نموده است افترایی بیش نیستند. لذا نه ارزش رد نمودن را دارند ونه میخواهم که وقت ګرانبهای خواننده ګان مضمون خود را به آن ضایع سازم. اینکه بنده را عضو ګروپ مرحوم ظاهر افق معرفی نموده، مانند سایر اتهامات او، دوغ محضی بیش نست. چون اکثر رفقای ګروپ آن مرحوم و خویشاوندان نزدیک او فعلاً در اروپا زندګی بسر میبرند و هیچ یکی از آنها ادعای سیستانی را تایید نخواهد نمود. زیرا در زندګی ام با تنظیم مرحوم افق حتی یک قدمی هم نبرداشته ام. صنف دوم فاکولته ادبیات و جوان بیست ویک ساله بودم که  از ګروپ خلقی ها جداشده ام و درین ۵۵ سال با هیچ تنظیمی یک قدم نه رفته ام. حالانکه سیستانی از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۷۱، که سقوط رژیم داکتر نجیب الله رخ میداد، عضو هیأت رییسه شورای انقلابی حزب وطن و مشاور ببرک کارمل و بعداً داکترنجیب الله بوده است. نه تنها یک عضو عادی بلکه برای نشر افکار مارکسیستی لیننیستی قلم فرسایی مینمود و ازین راه لقمه نانی توأم با هزار چاپلوسی و کارهای شرم آوری، که اخلاق فامیلی ام اجازه ذکر آنرا نمیدهد، مینمود. از جمله در شماره ۵ میزان سال ۱۳۵۸ انیس در ختم مضمون چاپلوس مآبانه خود به رژیم خلقی ها نګاشته بودی:

به پیش در راه تحقق آرمانهای سترګ انقلاب ثور

به پیش در راه ساختمان جامعه فارغ از استثمار فرد از فرد.

سیستانی! تو که نوشته های خود را که در توصیف و دفاع انقلاب سترګ ثور نګاشته بودی به یاد  میاوری از روح آن هزار ها انسان شرمت نمی آید که در وقت رژیم کمونیستها زنده بګور شده اند؟ به یاد باید داشته باشی که آن مارکسیست بودنت هم به همان  اندازه دروغ بود که امروز امانست بودنت است. تو که سنګ مارکسیستی و دفاع از انقلاب سترګ ثور را به سینه میزدی نه از بهر انکه مارکسیست راستین بودی بلکه از چاپلوسی و خوش خدمتی به رژیم وقت و زمامداران آن و بخاطر کسب امتیاز لقب پوشالی و دروغین کاندید اکادیمیسنی بوده است. به یاد داشته باشی که تودر زمان نوشتن این چرندیات بچه ۱۵ ساله نبودی که بازی خورده باشی بلکه از سن ۵۰ به بالا عمر داشتی و در ازای همین خوش خدمتی ها لقب کاندید اکادیمیسنی را بدست آوردی. تو از آن شعر بی سویه ات، که نه شعر است و نه نثر و ، در راه دفاع از انقلاب ثور، داوود شهید را جلاد قرن خطاب نمودی نه می شرمی؟ و امروز با دیده درایی تمام، که ګویا مردم، نه حافظه دارند و نه سواد، در چشم مردم می درایی و به دفاع از آن بزرګ مرد میخیزی و سنګ داوود پرستی را بر سینه میزنی؟

سیستانی متوجه هستی! تو که ایمان به جامعه فارغ از استثمار فرد از فرد داشتی یعنی یک مارکسیست بودی، چون الغای استثمار فرد از فرد ناموس فلسفه سیاسی مارکسیزم است، چطور با دیده  درایی تمام یک آدمی را که بیش از ۵۰ سال ضد فلسفه و سیاست مارکسیستی است به کمونیست بودن متهم میسازی.

سیستانی در دشنامنامه خود، به آدرس بنده، مینویسد که جهانی ګاهی لودین، ګاهی هوتک خوانده شده است در حالیکه، طبق ګفته یک استاد، جهانی اصلاً تاجک است و ازهمین رو برضد امان الله خان قلم برداشته و اورا بدنام میسازد.

سیستانی من هرکه هستم افغان هستم و تذکره افغانستان دارم. و افتخار دارم که تذکره سرخ خلقی ها را نه ګرفتم. هرکه هستم به زبان مادری ام در شعر و نثر آنقدر خدمت نموده ام که شاید در تاریخ زبان پښتو از جمله ده تنی باشم که بیشترین خدمت به این زبان نموده اند. جناب شما که نام خدا بارکزایی هستی! کدام مضمونی به زبان پښتو داري؟ و میدانی که کسی را صرف بخاطر تاجک بودن بر ضد امان الله خان قرار دادن چه ګناه بزرګی است که تو مرتکب میشوی؟ این جمله ات معنای آنرا میرساند که باید همه تاجک ها ضد امان الله خان باشند. این جمله ات بوی تفرقه اندازی ملی میدهد. امانیست! اینطور نمی باشد.

سیستانی به یاد داشته باشی که تو، یا به راستی یا به دروغ، یک مارکسیست هستی و ۱۴ سال تمام برای این ایدیالوژی قلم فرسایی نموده ای و از برکت همین قلم فرسایی و چاپلوسی به مقام عضویت هیات رییسه شورای انقلابی و کاندید اکادیسمینی رسیده ای؛ چطور میتوانی به قوم یک کسی اشاره کنی و یا اورا تاجک بخوانی؟ زیرا مارکسیست ها فرق بین سیاه و سفید، هندو و مسلمان و ګبر و ترسا قایل نیستند بلکه شعار « پرولتاریایی جهان متحد شوید» میدهند. قسمیکه خودت هم در مضمون چاپلوس مآبانه خود شعار جامعه فارغ از استثمار فرد از فرد داده ای. در فسلفه کمونیستی، که تو حد اقل ۱۴ سال به آن معتقد بودی و یا  بخاطر مقام و چاپلوسی خود را متعهد به آن ایدایالوژي معرفی میکردی؛ تاجک و پشتون و اوزبیک وجود ندارد. چطور شد که تو بعد از سالهای سال متوجه پشتونیزم شدی در حالیکه به این زبان ،فضل خداست، از تقریر و تحریر محروم هستی.

سیستانی! تو دراین مضمون خود نګاشته بودی که انقلاب ثور که بنا بر ضرورت تاریخی شرایط عینی و ذهنی جامعه افغانستان به رهبری حزب دیموکراتیک خلق افغانستان و پیش آهنګ طبقه کارګر کشور به حیث نتیجه منطقی مبارزات پانزده ساله آن به پیروزی رسید . . . .

سیستانی! توکه در عنوان مقاله خود دولت های ګذشته را ارتجاعی خوانده بودی، حتماً مطلب تو اعلیحضرت امان الله خان نبوده است!!! چون تو یک امانیست!!! صادق هستی و از روز اول همین طور بوده ای. در مضمون فوق خود رژیم منفور داوودی و نظام جمهوریت داوود خان را داوود شاهی خطاب میکردی   و امروز از طرفداران دوآتشه آن شهید راه حفظ ناموس هستی. به کدام عقیده ات باور کنیم. ببنیم تو غیر از دشنام دادن و توهین نمودن و حمله نمودن، به رسم پرچمی ها، چیزی دیګری را هم میدانی؟

سیستانی! من یک وطنپرست هستم و شاهد این مدعایم ۱۲ مجموعه شعری و همه کتب و صدها مضامینم است. در طول بیش ار نیم قرن نویسندګی ام یک کلمه، متوجه هستی یک کلمه، بر ضد منافع وطن، بر ضد وحدت ملی، بر ضد یکی از اقوام شریف وطنم نه نګاشته ام. در طول زندګی ام فقط و فقط یک رنګ داشته ام و آنرا از آوان جوانی تا به امروز نګه داشته ام. هیچ وقت برای هیچ  زمامداری یک بیت نه سروده ام و یک جمله نه نګاشته ام. همین افتخار م است و همین افتخار کفایتم میکند. مانند تو نبودم که به خاطر یک لقمه نان و چند امتیاز کمونیست شدی و امروز امانیست و مدافع همان داوود خان هستی که یک روزی برای خوشخدمتی به اربابان خود اورا جلاد قرن خطاب میکردی. و یقین دارم که اګر امروز طابان استخدامت کند فردا ریشت نا ناف دراز میشود. پیراهن دراز سفید خواهی پوشید و امام روزجمعه خواهی شد.

نه با اعلیحضرت امان الله خان خصومتی دارم و نه با اعلیحضرت نادرشاه قرابتی. چیزی را که مینویسم بحیث شاګرد تاریخ مینویسم. مستند مینویسم و شعارم همین است که حقایق ګفتن و نوشتن به یک ملت ضرری نمیرساند که پنهان نمودن حقایق. باقی چون، مانند تو، دشنام و توهین و اتهام را یاد ندارم؛ برای امروز کلامم را ختم میکنم. ولی منتظر باش!

1 COMMENT

  1. لطفا هر څه چې لیکئ په پښتو یې ولیکئ.‌ پاړسیوان ماما چې څه تاسو ته لیکلي دي په خپله ژبه یې لیکلي دي. زه له خپلو ټولو مشرانو او پوهانو څخه هیله کوم چې هر څه په خپله ژبه ولیکي.
    زه احتجاجا دا لیکنه نه لولم.
    په درناوي،

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب