نوشته: غوث جانباز
به تاریخ ۱۷ جنوری سال روان حسن کاظمی قمی نماینده خاص ایران برای افغانستان و شارژدافیر این کشور در کابل در گفتگو با خبرناگار آژانس خبر رسانی “تسنیم” (ایران) دیدگاه ذیل را ارائه داشت : “ایجاد گروه تماس هدف خواهد داشت تا امکان نفوذ ایالات متحده امریکا را بالای منطقه بر دارد.” قمی همچنان افزود که “مذاکرات او با هند و پاکستان در رابطه به تشکیل گروه تماس منطقه ئی مثبت بوده، امریکا درک نموده که ستراتیژی مداخله مستقیم نظامی دیگر شکست خورده، بنابرین برای رسیدن به اهداف اش به ابزار دیگر، از جمله حمایت از گروه های مانند داعش رجوع نموده است؛ بنابرین، ما دولت های منطقه که تأمین امنیت در اراضی ما مستقیما به چگونگی اوضاع در افغانستان دارد همکاری های متقابل را با طالبان به راه اندازیم، تا از بی ثباتی که منجر به افزایش هر چه بیشتر فعالیت های تروریستی، قاچاق مواد مخدر و مهاجرت های غیر قانونی می گردد، جلوگیری شود.” قمی در همین گفتگو سرمنشی سازمان ملل متحد را فراخواند تا از “ابتکار ایجاد گروه تماس منطقه ئی” حمایت نماید.
همان روز (۱۷ جنوری) مقام دیگر ایرانی سکندر مومنی رئیس مرکز مبارزه با مواد مخدر این کشور، دیدگاه دیگری در باره طالبان ابراز داشت : “ایران از رضایت مندی بعضی ها ( اشاره به کشور های غربی و سازمان ملل متحد) در باره کاهش تولید مواد مخدر در افغانستان استقبال نمی نماید.” مومنی تاکید نمود : “ما نه تنها شاهد کاهش کشت مواد مخدر طبیعی (عنعنوی) مانند افیوم که اداره مرتبط سازمان ملل متحد از کمتر شدن ۹۵ در صد آن یاد می نماید نیستیم، بلکه ازدیاد حجم تولید مواد مخدر مصنوعی از جمله “میتافیتامین” نیز هستیم.”
به تاریخ ۱۸ جنوری سال روان، علی اکبر احمدیان رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران جمله ای جالب را در رابطه به طالبان به کار برد : ” ایران یگانه کشوریست که طالبان به آن هیچگونه تهدیدی ایجاد ننموده است.” احمدیان در ادامه : “از برکت قوه خاص درک متقابل” که ایران دارد، زمینه آن فراهم گردیده که زبان مشترک با گروه طالبان و سازمان حماس در فلسطین که هر دو پیرو مذهب سنی اند ایجاد گردد.”
اظهارات این مقام بلند رتبه ایران در واقعیت بالای تمام تضادها و تنش های ملموس و غیر ملموس که بین تهران و طالبان وجود دارد (داشت) در رابطه به مسایل حقابه، حقوق و موقف مهاجرین افغان در ایران، تأمین امنیت در امتداد سرحدات، طرز برخورد در برابر بلوچ ها… خط فاصل کشیده و صفحه ای جدید را میان طرفین گشوده است.
تقریبا بلافاصله پس از اظهارات حسن کاظمي قمي، وزیر امور خارجه روسیه سیرگئی لاوروف طی کنفرانس وسیع سالانه اش به اوضاع جاری افغانستان تماس گرفته موقف مسکو را به شرح ذیل توضیح نمود :
” روسیه به طالبان فعالانه(به عبارت دیگر جدا) توصیه می نماید تا حکومت همه شمول را در افغانستان ایجاد نماید.” لاوروف طالبان را فراخواند تا به تعهدات خود در این زمینه وفا نموده و سایر نیرو های سیاسی را شامل حاکمیت سازد. لاوروف در این راستا از رئیس جمهور اسبق حامد کرزی و رئیس اسبق شورای عالی صلح عبدالله عبدالله و جبهه مقاومت ملی نام برد.
لاوروف به رغم “توصیه های جدی” به طالبان خاطر نشان ساخت که ” علیرغم موارد اعتراض و تشنج، طالبان اوضاع را در افغانستان تحت کنترول خویش دارند، و روسیه با حاکمیت موجود در کابل تماس های منظم را در سطح سفارت نگه داشته است.”
سیرگئی لاوروف در بخش دیگری از گقته هایش به مبادله حملات متقابل راکتی میان ایران و پاکستان اشاره نموده تأکید کرد که ” امیدوار است “حملات متقابل دوستانه راکتی” فعالیت “فارمت چهار کشور” راجع به افغانستان را که در ترکیب آن برعلاوه این دو کشور، روسیه و چین نیز شامل اند، برهم نزند.”
دو روز بعد، به تاریخ ۲۰ جنوری ذبیح الله مجاهد، شخص که خود را سخنگوی امارت طالبانی می نامد به جواب اظهارات سیرگئی لاوروف به شرح ذیل پرداخت : “حکومت طالبان همه شمول و مسوول بوده، و در مطابقت به انتظارات مردم افغانستان قرار دارد.کشور های دیگر اجازه ندارند در امور داخلی کشور [طالبان] مداخله نمایند.”
**
سیرگئی لاوروف، با اشاره به “فارمت چهار کشور” (روسیه، چین، ایران، پاکستان) که در واقعیت پس از خروج ایالات متحده امریکا از “فارمت تروئیکا” و “تروئیکای +” جانشین آنهاست و در محوریت مسکو عمل می نماید، در واقعیت به ابتکار ایران مبنی بر تشکیل “گروه تماس منطقه ئی” جواب منفی داد.
تعدد فارمت ها و تجمع ها راجع به افغانستان ناظرين و آگاهان امور را واقعا گیج یاخته است. همین اکنون فارمت های ذیل منطقه ئی (و قسما فرامنطقه ئی) در جهت افغانستان فعال اند و هنوز هیچ کدام آن لغو نشده است :
– فارمت مشورتی مسکو راجع به افغانستان،
– فارمت وزرای خارجه کشور های منطقه،
– فارمت مشاورین و (یا) مسولین شورا های امنیت کشور های منطقه،
– گروه تماس در چهار چوب سازمان همکاری های شانگهای راجع به افغانستان، و بالاخره
– فارمت چهار کشور.
اینکه در موجودیت این همه فارمت ها، تشکیل ترکیب دیگری تا چه حد منطقی و کار آمد بوده می تواند، بگذار ایرانی ها خود جواب دهند. احتمالا تهران و طالبان با ارائه این پیشنهاد برنامه خاصی در سر دارند که ما ازرچگونگی آن آگاهی خواهیم یافت. لیکن چیزی که در شکل گیری معادلات جدید مبرهن است، فعال شدن بی سابقه ایرانی ها در جهت افغانستان است. حاکمان ایران که همین حالا در حوزه شرق میانه، خلیج و بحیره سرخ گروه های نیابتی خود را با تمام شدت فعال ساخته اند، علاقمند اند ابتکار عمل را در جبهه سیاسی در منطقه آسیای مرکزی و تا حدی ایروایشیا به دست خویش بگیرند؛ و طوریکه در شروع این نوشته نگاشته شد، موقع داده نشود تا طالبان شکار پلان های ایالات متحده امریکا شده و نفوذ خود را در تمام منطقه گسترش دهند.
***
در این میان، ضمیر کابولوف نماینده خاص رئیس جمهور روسیه برای افغانستان طی گفتگوی با آژانس “تاس” به تاریخ ۲۲ جنوری “اظهار امیدواری نمود که نشست “چهار کشور” به احتمال قوی در روز های اخیر ماه جاری (جنوری) برگزار خواهد شد، و حتی آجندای آنرا که : تشکیل حک مت فراگیر، مبارزهدبا مواد مخدر و تهدید تروریزم بود نیز به سمع حاضرین رساند. کابولوف لیکن از مکان مشخص برگزاری نشست نام نبرد، لیکن از لحن و ادبیات کابولوف بخوبی برمیآمد که اتحاد نظر میان اشتراک کنندگان “فارمت چهار کشور” در باره مکان برگزاری و آجندای آن هنوز وجود ندارد.
ایران و طالبان بر برگزاری نشست در کابل و دعوت بیشتر کشور ها به نشست تأکید می نمودند، یعنی عملا به پیشنهاد مسکو در باره “چهار کشور” بی اعتنائی نموده، بدیل آنرا که تشکیل همان “گروه تازه تماس منطقه ئی” باشد، ارایه نمودند.
****
دو روز بعد، به تاریخ ۲۲ جنوری در لندن نشست دیگری در رابطه به اوضاع افغانستان به اشتراک نمایندگان خاص “گروه هفت” برگزار گردید. در نشست نمایندگان خاص ایالات متحده امریکا، انگلستان، اتحادیه اروپا، جرمنی، فرانسه، ایتالیا، ناروی، کانادا و جاپان و همچنان برخی از ساختار های بین المللی به شمول “بانک جهانی” حضور داشتند. جالب اینکه، در خبرنامه منتشر شده راجع به نشست لندن ترکیب مذکور G-7 نامیده شده است. با آنکه در پای این نشست هیچگونه اعلامیه رسمی منتشر نگردید، لیکن فهوا و اهداف اساسی آنرا تام ویست نماینده خاص امریکا برای افغانستان در صفحه X خویش به شرح ذیل نگاشت:
– این نشست در آستانه دومین کنفرانس بین المللی دوحه راجع به افغانستان دایر گردید،
– کشورها گرد هم آمده در قسمت تعیین نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل اتفاق نظر دارند و آنرا تأئید می نمایند،
– خانم روزه اتونبایووا نماینده دفتر یوناما فعالیت های خود را هر چه بیشتر در داخل افغانستان بدای جلب کمک های بشری و بهبودی وضعیت اجتماعی متمرکز خواهد ساخت. نماینده خاص فعالیت های سیاسی خود را بیشتر در خارج از افغانستان در تماس با سازمان های بین المللی و مسوولین کشوردها پیش خواهد برد.
**
به تاریخ ۲۵ جنوری، ملا امیر خان متقی که خود را سرپرست کار های خارجی در امارت طالبانی می داند، دیپلومات های کشور های خارجی مقیم کابل را نزد خویش دعوت نموده و با آنان پیرامون “مسایل ادغام منطقه ئی” گفتگو می نماید. به نظر ما، عنوانی که چند روز بعد برای نشست کابل مشاهده شد، در همین گردهمائی به تصویب رسیده بود. نشست مورخ ۲۹ جنوری را طالبان و گردانندگان منطقه ئی شان “ابتکار همکاری منطقه ئی افغانستان ” نامیدند.
ملا متقی حین گفتگو با دیپلوماتان منطقه خاطر نشان ساخت که “امارت طالبانی”، چین و روسیه مخالف گماشتن نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل متحد برای افغانستان اند.” متقی علاوه نمود : ” در موجودیت یک حکومت مستقل مرکزی و فعالیت دفتر یوناما گماشتن همچو یک نماینده را زائد می دانم.” در این نشست دیپلوماتان کشور های چین، روسیه، ایران، ازبیکستان، پاکستان، قزاقستان، هند، ترکمنستان، ترکیه و اندونیزیا حضور داشتند.
**
سیرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به تاریخ ۲۵ جنوری حین اقامت اش در نیویورک طی یک کنفرانس مطبوعاتی مجددا به مسایل افغانستان تماس گرفته ضمن تکرار گفته های چند روز قبل خویش گفت :
“آنهائیکه بالای جبهه مقاومت ملی نفوذ دارند، نباید به طرف آن به حیث یک واقعیت عینی بنگرند، بلکه آنرا به پروسه مصالحه تشویق و دعوت نمایند.” لاوروف علاوه کرد : ” موقف گروه [مقاومت] در حال حاضر مجال نمی دهد که در دورنمای نزدیک به مذاکرات آنان با گروه طالبان امیدواردباشیم.” لاوروف تاکید نمود که مسکو در تعامل مستقیم با طالبان قرار داشته و پیوسته از آنان می طلبد تا به تشکیل حکومت فراگیر قومی با تنوع سیاسی اقدام نمایند.
**
همان روز (۲۵ جنوری) سید رسول موسوی مدیر دیپارتمنت آسیای غربی وزارت خارجه ایران در صفحه Х خود نگاشت :
” کابل هفته آینده شاهد یک تحرک دیپلوماتیک شایان توجهی خواهد بود. نشست منطقه ئی کابل که در آن ایران، پاکستان، روسیه و چین حتمأ اشتراک خواهند داشت، و پیش از کنفرانس دوحه (۱۸-۱۹ فبروری) دایر می گردد، نشان دهنده توجه ویژه همسایگان افغانستان به صلح، ثبات و رفاه مردم افغانستان و منطقه است.”
یک روز بعد، (۲۶ جنوری) در میان انبوه از اقدامات راجع به افغانستان، ستیفان دیوژاریک سخنگوی سرمنشی سازمان ملل متحد رسما خبر داد که در نظر است کنفرانس بین المللی دوحه راجع به افغانستان به اشتراک نمایندگان خاص کشور های مختلف از تاریخ ۱۸ الی ۱۹ برگزار شود. دیوژاریک آجندای مرکزی کنفرانس عنقریب دوحه را به شرح ذیل ارائه نمود :
“یافتن پاسخ به این سوال که چگونه می توان به طور منسجم، هماهنگ و سازنده گسترش تعامل بین کشور های جهان و افغانستان را با در نظر داشت توصیه های هماهنگ کننده خاص سر منشی سازماندملل متحد فریدون سینرلی اوغلو تنظیم نمود.
قابل یاد آوری می دانم که کنفرانس قبلی دوحه تحت ریاست سازمان ملل متحد در باره افغانستان در ماه می سال گذشته برگزار شده بود که به علت اختلاف نظر کشور های منطقه و فرامنطقه نتایج مشخصی دربر نداشت.
اینک که در آستانه برگزاری کنفرانس دوم دوحه قرار داریم، می توان بخوبی مشاهده نمود که در جهت افغانستان عملا دو قطب (منطقه ئی و غربی) با طرز دید و منافع متضاد تدوین یافته است، و هر کدام آن پیوسته در فارمت ها و تحت عناوین گوناگون مجلس برپا کرده می روند.
تا جائیکه دیده می شود، در حال حاضر تضاد اساسی میان این دو قطب بر سر گماشتن نماینده خاص است. غربی ها هر چه بیشتر بالای گماشتن یکی از مدافعان حقوق بشر تأکید می نمایند، در حالیکه طالبان و کشور های منطقه مخالف این اقدام اند.
موازی با اظهارات سخنگوی سرمنشی سازمان ملل متحد، سفیر طالبان در پیکن، کسی به نام ملا بلال کریمی حین صحبتی با “دزین مااومین” معاون دیپارتمنت آسیای وزارت خارجه چین خبر داد که نشست “چهار کشور” به تاریخ ۲۹ جنوری در کابلدبرگزار می گردد، در خور توجه است که بلال کریمی این نشست را گردهمائی ” گروه تماس منطقه” نیز نامید، مطابق پیشنهاد ایران. طوریکه قبلا اشاره شد، ایران تشکیل “گروه تماس منطقه ئی” را از ابتکارات خویش دانسته و هدف آنرا “دور ساختن ابزار نفوذ ایالات متحده امریکا بالای اوضاع منطقه” می خواند.
به تاریخ ۲۶ جنوری، ملا عبدالکبیر که خود را “معین سیاسی” گروه طالبان می نامد، حین ملاقات با پاول کلومان بیکین شارژدافیر دولت شاهی ناروی در کابل خبر داد که از طالبان بدای اشتراک در کنفرانس دوم دوحه دعوت بعمل آمده است.
سرانجام، پس از تپ و تلاش های متعدد آشکار و پشت پرده دیپلومات های ایرانی و مقدار هم چینائی و “موافقت بی صدای” مسکو، به عوض نشست “فارمت چهار کشور”، (برخلاف انتظارضمیر کابولوف)، نشستی در کابل تحت عنوان : ” ابتکار همکاری منطقه ئی افغانستان ” راه اندازی شد. در نشست نمایندگان کشور های ذیل شرکت داشتند :
نشست کابل در نظر بود ساعت ۱۰ صبح آغاز گردد، لیکن “بنابر بعضی معاذیر” ساعت ۳ بعد از ظهر شروع به کار نمود.
علیرغم عنوان رسمی، نمایندگان ایرانی نشست کابل را پیوسته “گروه تماس منطقه ئی برای جلوگیری از نفوذ امریکا” یاد می نمودند. قرار معلومات، مسکو صرف در آخرین لحظات با تغییر فارمت، تعویض آجندا و مکان نشست موافقه نموده و به نشست با تاخیر مواصلت نمود.
***
در روز برگزاری نشست کابل، ملا خالد حنفی سرپرست وزارت امر بالمعروف و نهی عن المنکر در تجمعی ملا ها در کابل سر و صدا بلند نموده (تو گوئی اشتراک کنندگان نشست کابل و شاید هم کنفرانس عنقریب دوحه را مخاطب قرار می دهد) گوشزد کرد : “خارجی ها نباید امید داشته باشند که تبلیغات تصنعی و منفي آنها علیه گروه طالبان بالای موقف ما اثر خواهد گذاشت. حتی اگر یک روز هم از حیات ما باقی بماند، از اصول حاکمیت امارت اسلامی عدول نمی کنیم.”
هرگاه اظهارات حنفی مصرف “درون طالبانی” نداشته باشد، و خط مشی عدول ناپذیر! طالبان باشد، در این صورت دسترسی به هرگونه اجماع سیاسی، اجتماعی، تأمین حقوق بشر و مخصوصا حقوق و آزادی های زنان را و گماشتن نماینده خاص را می توان فراموش نمود و نمایندگان خاص کشور می توانند هیچ زحمت نکشند و عبث عازم دوحه نشوند…چون هیچگونه نتیجه ای در پی نخواهند داشت.
یک روز قبل از برگزاری نشست کتبل، طالب دیگری به نام محمد نعیم وردگ که خود را “شارژدافیر” امارت طالبانی در دوحه می نامد، اهداف اساسی این نشست را اینگونه توضیح نمود :
– فصل جدید تعامل مثبت کشور های منطقه با طالبان
– هماهنگ سازی همکاری های منطقه ئی
– طرح برنامه های مشترک منطقه ئی
– تعامل در چوکات استفاده اعظمی از ظرفیت های اقتصادی منطقه.
نشست مورخ ۲۹ جنوری ۲۰۲۳ کابل که با تأخیر ۶ ساعت برگزار گردید، نشان داد که این نشست نتوانست “گروه تماس منطقه ئی” را به زعم و سناریوی ایران ایجاد نماید و نه هم “فارمت چهار کشور” در محور مسکو بود، بلکه گردهمائی تعدادی از کشور های منطقه و نزدیک به منطقه بود. (فهرست کشور ها و اسامی اشتراک کنندگان در پایان این نوشته پیشکش عزیزان می گردد)
در گردهمائی کابل، ملا متقی که خود را سرپرست کار های خارجی امارت طالبانی می نامد، برای اولین بار سخنرانی نسبتا طولانی به زبان دری (فارسی) با یک عالم اشتباه و سکتگی انجام داد. از چگونگی ترتیب و ترکیب ادبیات در سخنرانی ملا متقی بخوبی مشاهده می شد که سخنرانی توسط ماهران کار کشته در دیپارتمنت آسیای غربی وزارت خارجه ایران تدوین یافته بود.
به چند نکته از سخنرانی ملا متقی که در واقعیت موقف طالبان و عده ای از کشور های مقتدر منطقه را منعکس می سازد مختصرا اشاره می نمائیم :
– مدل های خارجی نه تنها به درد افغانستان نمی خورد، بلکه ضرر آن نیز است؛
– طالب ها می توانند یکجا با کشور های منطقه، آجندای مشترک را برای همکاری های منطقه ئی تدوین نمایند. برنامه های کشور های فرامنطقه ئی (غرب و اتحادیه اروپا) با منطقه ناسازگار اند.
**
حسن کاظمی قمی نماینده خاص ایران موقف و طرز دید ایران را در رابطه به “امارت طالبانی” و ادغام آن در تعاملات منطقه ئی در نشست کابل به شرح ذیل ارایه نمود:
– طالبان باید روش تبعیض آمیز را در برابر روحانیون مذاهب دیگر در حاکمیت خویش حذف نمایند و تعداد شانرا بیشتر سازد (در یک کلمه : فقهه جعفری را به رسمیت بشناسد)،
– به خانم ها اجازه کار و اشتراک در فعالیت های زندگی اجتماعی فراهم گردد (به نظر می رسد که ارائه این تقاضا توسط ایرانی ها بیشتر ماهیت تجملی و برای مصرف دیگران صورت گرفته، چون خود شان چند باورمند به سهم و اشتراک زنان در حیات جامعه ندارند)،
– اما، نکته اساسی و مهم در سخنرانی قمی تأکید بر ” تدوین پلان تأمین امنیت دسته جمعی به اشتراک طالبان و کشور های منطقه به هدف مبارزه با تروریزم” بود. حاکمان با وضعیت بوجود آمده در شرق میانه، بحیره سرخ و حوزه خلیج سخت در تلاش اند کشور های مقتدر منطقه روسیه، چین و هند را به یک ترتیبی داخل یک اتحاد نظامی بگذار فورمالیته بسازد، تا از یک طرف از ناحیه آسیای جنوبی و آسیای مرکزی خود را راحت احساس نماید، و از جانب دیگر به دشمنان خود نشان دهد که سرانجام توانسته تجرید ۴۵ ساله را بشکند و حتی داخل یک سازمان نظامی گردد.
****
حدود اتفاق نظر کشور های منطقه در جهت طالبان
با در نظر داشت دینامیزم تحرکات اخیر که کشور های منطقه در استقامت افغانستان از خود نشان می دهند، سوال به میان میآید که : آیا کشور های منطقه موقف واحد در جهت گروه حاکم در افغانستان، یعنی طالبان دارند، یا هر کدام تعامل و بازی خود را پیش می برد؟
اصولا چه چیزی باعث شده که کشور های با نظام های متفاوت و بعضا منافع متضاد مانند چین، روسیه، ایران و دیگران در رابطه به طالبان “اتفاق نظر” داشته باشند. آیا این “اتفاق نظر” بیشتر محتوای ستراتیژیک دارد یا برمبنای منافع مقطعی و تکتیکی بنا یافته، و هر یک به زعم خویش از آن سود می جوید؟!
به طور مثال، چین در تفاوت با ایران و روسیه، با در نظر داشت همه زد و بند های پشت پرده، عملا رفته، رفته در حال مبدل شدن به متحد طالبان است. چین کمتر پر گوئی می کند، بیشتر عمل می نماید و مانند یک اژدهای تمام عیار می خزد و می بلعد. پیکن طی حداقل یک سال اخیر طرح های متعدد انحصاری را برای بهره برداری از منابع طبیعی افغانستان به گروه طالبان سپرده و اکنون در مرحله تدوین نهائی تمام این طرح، به امضا رساندن و تطبیق آن قرار دارد.
دقیقا بر مبنای همین دلیل، چین مصمم است میزان همکاری های خود را با طالبان هر چه بیشتر بالا ببرد. چین در تفاوت با ایران، روسیه و هند (پاکستان خارج از محاسبه است، چون به توضیح علیحده و بیشتر نیاز دارد) بدیل عملی را برای طالبان در افغانستان نمی بیند (شاید هم علاقمندی ندارد). در حالیکه مسکو، تهران، دهلی – جدید (پاکستان را فعلا بمانیم بجایش) با سایر نیرو ها و گروه های مخالف طالبان ارتباط، دیدوادید و تماس های پت و آشکار داشته، و گروه حاکم را پیوسته به تشکیل اداره فراقومی، فرا سیاسی، فرامذهبی دعوت می نمایند و یگان وقت حتی “جدا توصیه” می کنند.
عده از آگاهان امور که مسایل افغانستان و اوضاع پیرامون آنرا موشکافانه دنبال و تحلیل می نمایند، اخیرا به آن باور رسیده اند که مسکو متدرجا، لیکن دوامدار از طالبان فاصله می گیرد. مسکو از نزدیکی بیش از حد با طالبان مایوس شده و تصادفی هم نیست که در پالیسی های اخیر آن تنوع، تضاد و حتی نوسانات به نظر می رسد. گرچه دو گانگی تعاملات در پالیسی افغانی روسیه کدام پدیده تازه نیست، سال ها همینگونه بوده، لیکن انصافا باید پذیرفت که معاشقه مسکو با طالبان دیر دوام کرد. به نظر می رسد که حالا زمان محاسبه جدی رسیده باشد…
طوریکه در بالا اشاره نمودیم، مسکو از راهکار ها در جهت افغانستان و مخصوصا نتایج آن چندان راضی نبوده، اکنون هر چه بیشتر به دنبال تصحیح و انطباقی ساختن راهکار های خویش در افغانستان است.
مسکو نفوذ روز افزون تهران و پیکن را در افغانستان می بیند، و با اینگونه انکشاف اوضاع نمی تواند موافقت نماید. دیپلوماتان روسیه هر چه بیشتر درک می نمایند که طالبان بلشویک های سال های بیست قرن ۲۰ روسیه نیستند که بزودی از روحیه انقلابی خویش برآمدند و به طرف عصری شدن رفتند. طالبان پدیده افراطی و غیر قابل مدیریت به معنای معاصر این کلمه است. بالای طالبان نمی توان در طدیل الموت اتکا کرد. دقیقا همین علت مسکو را واداشته تا در حاکمیت افغانستان افراد مطمین، قابل اطمینان و تا حدی قریب به خود را داشته باشد. هدف ستراتیژیک مسکو : مبدل ساختن افغانستان به یک کشور کاملا بی طرف و بی ضرر، ایجاد یک حاکمیت قابل مدیریت ائتلافی در کابل که طالبان صرف جز آن خواهند بود، می باشد.
راهکار ستراتیژیک مسکو، لااقل در حال حاضر با پالیسی های که تهران و پیکن پیش می برند در تضاد قرار دارد.
از آنجائیکه دوام بحران های بزرگ جهانی، از جمله در اوکرائین و شرق میانه، جهان را عملا به دو بخش نامتجانس و تا حدی متخاصم مبدل نموده، اوضاع کنونی مسکو، تهران و پیکن را وامیدارد تا از ادبیات ضد غربی کار گیرند و این ادبیات مشترک در برابر دشمن مشترک تضاد های موجود را میان شان از انظار بیرونی تا یک زمان نامعلوم پنهان نگه می دارد.
لیکن در طویل المدت تقابل موقف ها و تضاد منافع بین این سه کشور به مرور زمان، مخصوصا پس از فروکش نمودن بحران اوکرائین هر چه بیشتر و به طور اجتناب ناپذیر هویدا خواهند شد. دیدگاه متفاوت این سه کشور مقتدر نه تنها در مورد افغانستان تحت حاکمیت طالبان است، بلکه این تفاوت و تضاد ریشه در تدوین پالیسی عمومی در کل برای منطقه دارد.
بنابرین، می توان هیچ شک نداشت که در آینده مسکو، پیکن و تهران بخاطر افزایش نفوذ خود در منطقه آسیای مرکزی که افغانستان یکی از جهت های آن است به رقابت خواهند پرداخت.
آرزومندی برای دسترسی به یک اجماع منطقه ئی، در واقعیت کدام تلاش خاصی این کشور ها برای تدوین موضعگیری واحد در رابطه به کشاله افغانستان نبوده، بلکه جستجوی توازن جدید نیروها و ترکیب تقسیم حوزه های نفوذ در منطقه می باشد، و لفاظی ها در باره “مسلئه افغانستان” در آن آرایشی بیش نیست.
*
وقتی آخرین سطور این مقاله را می نگاشتم، یکی از ناظران و آگاهان مسایل سیاسی موضوع دلچسپی را از داخل گردهمائی مورخ ۲۹ جنوری کابل با من شریک ساخت.
نماینده خاص یکی از کشور های مطرح منطقه ( نظر به خواهش اسم شخص و کشور ذکر نمی گردد) در لابلای سخنرانی اش گفت : ” … امریکا موافقت نامه دوحه را در واقعیت به ریسمانی در گردن طالبان مبدل ساخته است. این ریسمان هیچ مجالی برای مانور به طالبان نمی دهد، چون واشنگتن همواره آنرا تکان می دهد و “کش” می کند و موقع نمی دهد که طالبان مناسبات خود را در مخالفت و مغایرت با منافع ستراتیژیک امریکا تنظیم نماید.
اینکه گروه طالبان به این گفته نماینده خاص … چه عکس العملی خواهند داشت، در آینده نزدیک خواهیم دانست.
(روسیه، نماینده خاص ضمیر کابولوف و سفیر دمیتری ژیرنوف؛
ایران، حسن کاظمی قمی نماینده خاص و شارژدافیر؛
چین، یوای سیاوئیون نماینده خاص و سفیر چژاو سین؛
پاکستان، عبیدالرحمن نظامانی شارژدافیر؛
ترکیه، جینک اونال، شارژدافیر؛
ترکمنستان، خواجه عیوضوف، سفیر؛
ازبیکستان، یادگار شادمانوف، سفیر؛
قزاقستان، علیم خان یاسین گیلدئیف، سفیر؛
قرغزستان، دانیار ژولچویف، شارژدافیر؛
هند…
اندونیزیا…
نمایندگان خاص ازبیکستان و پاکستان در نشست کابل حضور نداشتند.)
مننه ، جانباز صاحب ،
د افغانستان په هکله زمونږ د ګاونډیانو او د سیمې د هېوادونو د موقف په باره کې ډېره په زړه پورې لیکنه ده ، خصوصا دا لاندې برخې یې حقیقت ته نژدې دي :
« چین مصمم است میزان همکاری های خود را با طالبان هر چه بیشتر بالا ببرد. چین در تفاوت با ایران، روسیه و هند (پاکستان خارج از محاسبه است، چون به توضیح علیحده و بیشتر نیاز دارد) بدیل عملی را برای طالبان در افغانستان نمی بیند (شاید هم علاقمندی ندارد). در حالیکه مسکو، تهران، دهلی – جدید (پاکستان را فعلا بمانیم بجایش) با سایر نیرو ها و گروه های مخالف طالبان ارتباط، دیدوادید و تماس های پت و آشکار داشته، و گروه حاکم را پیوسته به تشکیل اداره فراقومی، فرا سیاسی، فرامذهبی دعوت می نمایند و یگان وقت حتی “جدا توصیه” می کنند.»
او یا هم : « مسکو متدرجا، لیکن دوامدار از طالبان فاصله می گیرد. مسکو از نزدیکی بیش از حد با طالبان مایوس شده و تصادفی هم نیست که در پالیسی های اخیر آن تنوع، تضاد و حتی نوسانات به نظر می رسد. گرچه دو گانگی تعاملات در پالیسی افغانی روسیه کدام پدیده تازه نیست، سال ها همینگونه بوده، لیکن انصافا باید پذیرفت که معاشقه مسکو با طالبان دیر دوام کرد. به نظر می رسد که حالا زمان محاسبه جدی رسیده باشد…»