ترجمه و اختصار : غ. جانباز
نکات مهم گفتگوی آندری سیرینکو، رئیس “مرکز پالیسی های افغانستان” (روسیه) با خبرنگار تلویزیون “بیل سات”:
– ایجاد موانع برای فعالیت احزاب سیاسی توسط طالبان یک امر عادی برای تمام گروه های جهادی است. در این راستا، طرز برخورد القاعده، داعش و طالبان از یک دیگر کدام تفاوتی ندارد.
– بر بنیاد دکترین القاعده، داعش و طالبان، انتخابات و فعالیت احزاب سیاسی پدیده بی ارزش و ناکاراست. به باور نظریه پردازان این گروه ها، حاکمیت در یک کشور باید سراپا بر اساس شریعت اسلامی استوار باشد، یعنی بر آیات کلام خدا و احادیث پیغمبر. به زعم آنان، منبع اصلی قدرت اراده الله بوده، نه اراده افراد و اشخاص، ولو اگر اراده مردم از طریق انتخابات، و فعالیت احزاب سیاسی تمثیل و اجرائی شده باشد. جنگجویان طالب، قبلا نیز (القاعده، داعش و سایر گروه های مشابه) به شدت مخالف کسانی بودند که در انتخابات افغانستان رأی می دادند، آنرا یک عمل غیر اسلامی نامیده، اشتراک کنندگان را تهدید می کردند، در محاکم صحرائی مجازات شان می نمودند و حتی انگشتان شانرا با قصاوت تمام قطع می کردند.
– هرگاه در افغانستان انتخابات شفاف ورصادقانه برگزار می شد، طالبان بدون شک بازنده انتخابات می بودند.
– اینکه در کوچه و برزن کابل کسانی از طالبان توصیف می نمایند، این چیز جز بیانگر حضور “سندروم ستوکهولم” stockholm syndrome نیست، وقتی گروگان شده ها از آنهائیکه اسیر شان نموده تمجید و توصیف می نمایند. این پدیده قابل درک است : وقتی بالای سر ات میله ای تفنگ را گرفته باشند، چه می توان کرد!؟
– مردم افغانستان در یک نوع شوک به سر می برند، فقر و غربت هر روز افزایش میابد. ۹۷ در صد مردم افغانستان به کمک های بشری نیازمند است، تقریبا ۲۷ میلیون انسان با سو تغذیه پنجه نرم می کند، ۶ میلیون دیگر زیر چتر فقر بوده و عملا در وضعیت گرسنگی قرار دارند.
– در همچو یک اوضاعی کاملا نابسامان طالب ها فعالیت احزاب سیاسی را منع قرار می دهند. خوب معلوم است که گوشت خوار را نمی توان سبزه خوار ساخت، اینکار ناممکن است. طالبان در واقعیت ماشینی است برای جهاد، این گروه را نمی شود ساختارمند نامید که بتواند دستگاه دولتی را مدیریت نماید، انتخابات را به راه اندازد، خدمات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی را ارائه بدارد. طالبان ماشینی است برای جنگ. اصل گپ این است که طالبان غیر از جنگیدن و جهاد کردن، طرز دیگر زیستن را بلد نیست.
– طی دو سال که طالبان در حاکمیت استند، این گروه نه تنها برای دیگران درد سر آفریده، بلکه خود شان نیز در یک نوع مخمصه قرار دارند. این گروه نتوانست از وضعیت شبهه نظامی خارج شود.
– طالبان از امکانات، ظرفیت ها و زیربناه های که از نظام های قبلی به جا مانده به طور طفیلی سود برده، تمثیل “حکومت داری” می نمایند، لیکن این ظرفیت ها به زودی پایان یافتنی اند و کشور داخل بحران عمیق تر می گردد.
– طالبان ظرفیت تغییر را ندارد و اصولا این را نباید از آن انتظار داشت. طالبان یک گروپ تروریستی- جهادی بوده و با همین “فلسفه” باقی می ماند، حتی اگر افرادی از این گروه در کرسی های وزیر، معین، رئیس و اقامتگاه رئیس دولت هم قرار بگیرند.
– من هراس دارم که پایان این جهنم [حاکمیت طالبان] مقدمات یک جنگ جدید داخلی را در این کشور خواهد چید.
– طالب توان توسعه اقتصادی را ندارد، بنابرین روند فقیر شدن و تخریب افغانستان ادامه خواهد یافت، ساختار های دولتی فرو خواهند پاشید، و اینهمه به درگیری های تازه قومی و مذهبی خواهد انجامید.
– داعش در افغانستان در حال اوج گرفتن است، این گروه بسیار خطرناک بوده، نه تنها به حملات تروریستی ادامه خواهد داد، بلکه به فعالیت های جدی تر در خاک افعانستان خواهد پرداخت، و سهم خود را در حاکمیت طلب خواهد نمود.
– به این ترتیب، احتمال آغاز یک جنگ داخلی در افغانستان زیاد است. من باور ندارم که از این بحران بتوان به طور صلح آمیز عبور کرد.