نوشته: غوث جانباز
چرا روسیه تا اکنون طالبان را به عنوان حاکمان رسمی افغانستان به رسمیت نمی شناسد؟
تلاشهای پراگنده مسکو در حال حاضر نشان می دهد که رهبری اینکشور به فکر متوازن نمودن و پراگماتیک ساختن روابط خویش با گروه طالبان افتاده است. شکی نیست که طالبان نیز علاقمند نزدیکی روابط شان با مسکو بوده و در آن منافع خود را می بینند. تا جائیکه می توان استنباط نمود مسکو و طالبان ظاهرا حد اقل یک دشمن مشترک دارند که ایالات متحده امریکاست. در عین حال، مبرهن است که واشنگتن از “ابزار نفوذ و اثر گزاری” معینی بالای طالبها برخوردار است.
غصب سریع قدرت در افغانستان توسط طالبان جرو بحث های را در میان سیاسیون و تحلیلگران روسیه در رابطه به دورنمای پالیسی مسکو در جهت گروه طالبان که بارها به روسیه سفر نموده، به راه انداخته است. فعالیت گروه طالبان به حیث سازمان تروریستی در قلمرو روسیه هنوز هم قانونا ممنوع می باشد.
در داخل روسیه یک تعداد همواره از مقامات خویش می پرسند : آیا طالبان تهدیدهای را علیه امنیت و منافع ملی روسیه و متحدین آن در آسیای مرکزی متوجه ساخته است؟ در عین حال عده ای به شدت از آینده مناسبات مسکو با طالبان و شرایطی که می تواند باعث به رسمیت شناختن اقتدار طالبان شود، نگران اند.
شواهد دست داشته نشان می دهد که الی شام ۱۵ اگست ۲۰۲۱ مسکو معتقد بود که طالبان و حکومت افغانستان خواهند توانست اداره موقت را ایجاد نمایند. لیکن عزیمت رئیس جمهور غنی از افغانستان روش دیپلوماتیک روسیه را تغییر داد. سردسته های گروه طالبان خبر دادند که به زودی از داخل ارگ در باره ایجاد حکومت امارت اسلامی خبر خواهند داد.
تاریخچه مناسبات روسیه و طالبان از غصب طیاره الی مذاکرات
نخستین جنجال پر سر و صدا در روابط میان طالبان و روسیه قبل از اشغال کابل در دوره اول، به وقوع پیوست. به تاریخ ۳ اگست ۱۹۹۵ طیاره روسیه که از البانیا پرواز نموده بود و ۳۰ تن وسایل و مهمات جنگی را به حکومت برهان الدین ربانی انتقال می داد، توسط طیاره جت طالبان وادار ساخته شد تا در میدان هوائی کندهار فرود آید. ۷ تن از امله طیاره توسط طالبان دستگیر و اسیر شدند. تقریبا یک سال بعد به تاریخ ۱۶ اگست توقیف شدگان در نتیجه معامله پنهانی توانستند از بند “موفق به فرار شوند”…
مسکو نه در آن دوره، و نه اکنون طالبان را به عنوان حکومت مشروع به رسمیت نشناخت. طالبان در دوره نخست، الی سال ۲۰۰۱ در قدرت باقی ماندند.
پس از مسدود شدن سفارت روسیه در کابل و تخلیه پرسونل آن، صرف دفتر جنرال قنسولگری اینکشور در حومه مزار شریف فعالیت می کرد. پس از آنکه در ماه می ۱۹۹۷ جبهه جنگ هرچه نزدیکتر شده رفت، مسکو مجبور شد آخرین نمایندگی دیپلوماتیک خود را نیز در افغانستان ببندد.
در جولای ۱۹۹۸ طالبان دیگر کاملا به سرحدات کشور های “مستقل و مشترک المنافع” (تاجکستان، ازبیکستان، ترکمنستان) نزدیک شده و به کشورهای مذکور هشدار دادند که در صورت مداخله در امور طالبان و کمک به قوای در حال شکست دوستم با “عواقب شدید” مواجه خواهند شد. روسیه آنگاه اعلام داشت که سطح دفاع از سرحدات جمهوریت های آسیای مرکزی را با افغانستان بالا می برد.
در این میان جنگها عملا به پنج کیلومتری تاجکستان رسید. مقارن همین زمان جنگجویان “حرکت اسلامی ازبیکستان” که حمایت طالبان را باد خود داشتند از خاک تاجکستان داخل حریم قرغزستان شده و از آنجا کوشش نمودند به قلمرو ازبیکستان راه یابند.
در جنوری ۲۰۰۰ طالبان اعلام داشت که استقلال “دولت چیچینیا” (ایچکیریا) را به رسمیت می شناسد، و آماده است با آن روابط دیپلوماتیک تامین نماید. مقارن همان زمان منابع امنیتی روسیه خبر داد که گروه طالبان همچنان با جدای طلبان چیچینی به توافق رسیده بود تا اردوگاه جنگجویان چیچینی ضد روسیه را در امتداد سرحد افغانستان با ازبیکستان جابجا نماید. افزون بر آن، طالبان وعده داده بود که به اعضای حکومت در حال تبعید چیچیچن در قلمرو افغانستان پناهندگی می دهد.
در فبروری ۲۰۰۰ گروه طالبان کشور های اسلامی را فراخواند تا علیه روسیه جهاد را اعلان کنند، تا به این ترتیب روسیه را وادار سازد که از ادامه عملیات نظامی در چیچین دست بکشد. دلچسپ تر آنکه، در مارچ همان سال رادیوی طالبان “صدای شریعت” نشرات خود را به زبان روسی آغاز نمود. بسیار جالب است بدانیم که پروژه نشرات به زبان روسی از طرف کی طراحی و تمویل می شد…؟
به تاریخ ۱۴ فبروری سال ۲۰۰۳ ستره محکمه روسیه گروه طالبان را به حیث سازمان تروریستی اعلام داشته و فعالیت آنرا در قلمرو روسیه ممنوع قرار داد. لیکن این امر بنابر “ملاحظات سیاسی” هیچگاه مانع آن نشد تا به اصطلاح “نمایندگان طالبان” بارها به مسکو سفر نمایند.
در سال ۲۰۱۸ سیرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه گفت : “ما هیچگاه کتمان ننموده ایم که با طالبان تماس داریم، چون طالبان بخشی از جامعه افغانستان رادتشکیل می دهد.”
آیا مسکو خبر داشت که طالبان به قدرت خواهد رسید؟ هرگاه آگاهی داشت، پس چرا برخلاف انتظار، طالبان را به رسمیت نشناخت؟
فقط دو روز پس از غصب قدرت در کابل توسط طالبان، سیرگئی لاوروف (وزیر خارجه روسیه) گفت که “روسیه کدام عجله برای به رسمیت شناختن طالبان ندارد”، او توضیح نمود که موقف مشابه را سایر کشورها، از جمله چین نیز اختیار نموده اند.
لیکن با این همه، مسکو در مارچ ۲۰۲۲ به نخستین دیپلومات که از طرف طالبان به روسیه اعزام شده بود ویزه داده و آنرا به حیث دیپلومات راجستر نمود.
حالا سوال اینجاست که مسکو چر ا اینکار را کرد؟
دیپلومات های نظام جمهوریت هنوز هم در تمام سفارت خانه های افغانستان در کشور های دیگر، به شمول سازمان ملل متحد حضور داشته و پرچم جمهوری بالای آنها در اهتزاز است، چون نظام جمهوری از دیدگاه قانون ملغی اعلام نگردیده است. در عین حال، احتمال ظهور نمایندگی خالص طالبان در مسکو قبل از اعلان به رسمیت شناختن نیز دور از امکان نیست.
مسکو کدام شرایط را برای به رسمیت شناختن طالبان قید نموده است؟
ضمیر کابولوف، نماینده خاص روسیه برای افغانستان اخیرا شرایط ذیل را برای به رسمیت شناختن طالبان عنوان کرد:
ایجاد حاکمیت همه شمول (به اشتراک نمایندگان اقوام و نیروهای سياسی )، رعایت حقوق زنان (اعاده حق کار، حق آموزش و سایر حقوق مدنی برای زنان) ، رعایت حقوق عمومی بشر.
کابولوف در یکی از مصاحبه های تازه اش به موضوع دلچسپی اشاره نموده گفت : “با رهبری طالبان، نسبت به مسوولین حکومت جمهوریت روی موضوعات به سادگی می توان به توافق رسید.” کابولوف در همان مصاحبه حکومت وقت افغانستان را اداره دست نشانده نامیده و آنرا فاقد ظرفیت برای به توافق رسیدن خوانده است.
کدام چینل های ارتباط و تماس میان طالبان و مسکو وجود دارد؟
در حال حاضر، اساسا از دو چینل اساسی برای تامین روابط طرفین کار گرفته می شود:
سفارت روسیه در کابل؛
و دفتر ضمیر کابولوف نماینده خاص روسیه برای افغانستان. کابولوف همزمان رئیس دیپارتمنت دوم آسیا در وزارت خارجه روسیه که در قیمومیت آن برعلاوه افغانستان، کشورهای چون پاکستان، ایران ، هند وغیره قرار دارند، می باشد.
طوریکه در شروع نگاشته شد، بالای روابط با مسکو “ابزار فشار واشنگتن” بالای طالبان اثر میگذارد. منبع این فشار ( برعلاوه ملاحظات سیاسی) قبل از همه در ذخایر اسعاری متعلق به افغانسنان که در حال حاضر در بانک های اروپا و امریکا قرار داشته و همچنان روند ارایه کمک های بشر دوستانه، می باشد. بنابرین، خطر آن وجود دارد که طالبان در آینده، در صورت افزایش و تشدید فشار واشنگتن می تواند موضعگیری سیاسی خود را تغییر بدهد و روش را که در تضاد با پالیسی و منافع روسیه قرار داشته باشد، اتخاذ نماید.
چرا روسیه علاقمند است مناسبات عادی با طالبان داشته باشد؟
طوریکه در فوق اشاره شد، مسکو کوشش می نماید مناسبات متوازن و پراگماتیک با طالبان داشته باشد، تا به این ترتیب از نفوذ هر چه بیشتر افراطگرائی در جمهوریت های آسیای میانه جبوگیری نموده باشد.
طالبان نیز در نزدیکی مناسبات شان به مسکو ذیعلاقه اند. در حال حاضر، ظاهرا هر دو دشمن مشترک دارند که همانا ایالات متحده امریکاست. لیکن طالبان در تحت ذهن شان امیدوار هستند تا روسیه در قسمت احیای اقتصادی افغانستان و بیرون کشیدن طالبان از انزوای بین المللی کمک نماید. با در نظر داشت دینامیک تحولات دراماتیک که این روزها در آجندای روابط جهانی رخ داده، انجام اینگونه ماموریت ها برای مسکو پیچیده و در پاره ی موارد حتی ناممکن به نظر می رسد.