قصه و یک عالم حرف ناگفته
سیامک هروی
اکبر کرگر را از زمانی که او رییس کمیته دولتی طبع و نشر بود، میشناختم. من در آن زمان شاگرد مکتب بودم و به دلیل این که کتابخوان بودم و سر و کاری با کتابفروشی بیهقی داشتم راجع به او شنیده بودم و باری هم او را از نزدیک دیده بودم. او و پدرم در وزارت اطلاعات و فرهنگ که در آن زمان به مدت کوتاهی «کمیته دولتی طبع و نشر» نام گرفت، همکار بودند. آنها یک جا با همکاران شان در آن سال (1366) در حدود سهصد عنوان کتاب به چاپ رساندند. از نشر نفیس شهنامه فردوسی گرفته تا داستانهای زریاب، اشعار واصف باختری، داستانهای ببرک ارغند، اکرم عثمان تا آثار قهار عاصی و از ادبیات جهانی تا آثار هوگو و چخوف، داستایوفسکی و حتی “چشمهای” بزرگ علوی را هم چاپ کردند. در آن سال پدرم خیلی خوش بود و میگفت: «خارقالعاده است، نزدیک به سه صد عنوان کتاب ادبی و غیر سیاسی چاپ کردیم.» خوب یادم میآید که آن سال، سال ذوقزدگی اهل فرهنگ و ادبیات در کابل بود.
بعد از فروپاشی رژیم داکتر نجیب دیگر اکبر کرگر را ندیدم و حتی راجع به او نشنیدم تا این که روز و روزگاری او را در لندن ملاقات کردم و او را هنوز عاشق ادبیات یافتم. روزی به خانهاش رفتم و با حیرت تمام دیدم که اتاقی پر از کتاب دارد، چیزی که در خارج به سختی میتوان در خانههای افغانها دید. دیری مصروف تماشا و ته و سر کردن کتابها شدم و آنها را خیلی عالی و غنی یافتم. کتابهای دوستداشتنی زیادی کنار هم چیده شده بودند، از ادبیات شرق و غرب گرفته تا کتابهای فلسفی و جامعه شناسی جا بر یکدیگر تنگ کرده بودند. دلم نمیخواست از قفسه کتابهایش چشم جدا کنم که همسر او کنارم آمد و گفت: «به شرط این که مرا لو ندهی، یک آلماری کتاب هم در بالاخانه پنهان دارد.» با چشمسفیدی به اتاق خوابش رفتم و دیدم که کتابهای خیلی کمیابی را در آلماری، در پشت لباسهایش پنهان دارد. خلاصه او را عاشق کتاب یافتم. فکر کردم شاید تنها کتاب جمعآوری کند و در این سن و سال کمتر بخواند و بنویسد، اما دیری نگذشت که از الماری دیگری یک بغل کتاب آورد و گفت که اینها آثار چاپ شدهی خودش است. او یک یکی را برایم پشتنویس کرد و گفت: «اینها را به شرطی برایت میدهم که آن کتابی را که در زیر پراهنت پنهان کردهای بر به رضای خویش روی میز بگذاری!» خندیدم و کتابش را برگشتاندم و هیچ هم نپرسیدم او چگونه فهمیده که من کتابی را از آلماریاش کش رفتهام؛ اما از این که بگذریم این کرگر کتابدوست، کتابخوان و نویسندهی ما تازه کتابی را تحت عنوان «کیسه، تیرمهال او تولنیز ناخودآگاه» که برگردان فارسی آن «قصه، گذشته و ناخودآگاه جمعی» میشود به نشر رسانده که از چند جهت آن را مهم و قابل بررسی دانستم.
اگر از عنوان کتاب شروع کنیم و مکثی بر «قصه، گذشته و ماخودآگاه جمعی» داشته باشیم فوری درمییابیم که این کتاب تخصصی ادبیات است و گپوگفتی در مورد قصه دارد. سوال بعدی که به ذهن خطور میکند این است که ما تا حال در ادبیات به چنین بحثی پرداختهایم؟ جواب هم فوریست: «نه»
من فکر میکنم یکی ار عوامل کمکتابی سبد داستاننویسی افغانستان برمیگردد به کمبود منابع علمی و پژوهشهای داخلی تا برای نویسندگان نوپای ما رهنما و رهگشا باشد. نویسندههایی قد علم کردند، نوشتند و نوشتههای شان گهگاهی چاپ شدند و همانطور بدون هیچ بررسی و نقدی فراموش شدند و نویسنده هم به دلیل نبود منابع لازم به دور خودش چرخیده و تنیده و بعد هم به دست فراموشی سپرده شده است.
کرگر میگوید که بعضی از دوستان همزبانش انتقادهایی به عنوان کتاب دارند و آن واژهی «ناخودآگاه» را میگویند که پشتو نیست و در روی جلد کتابی که کامل به زبان پشتو نوشته شده است مانوس نیامده است. من فکر میکنم این دوستان انتقاد موجهیی ندارند. زبانهای فارسیدری و پشتو در افغانستان زبانهایی اند که قرنها در کنار هم زندگی کردند و مشترکات زیادی دارند. وامگیری از زبانهای دیگر یک امر طبعی است. حتی در زبان انگلیسی شما میبینید که واژه حلال از عربی به این زبان داخل شده است و معادلی به آن در انگلیسی وجود ندارد. در زبان فارسیدری هم واژههای زیادی از پشتو وام گرفته شده است و این وامگیری را اگر چندتا نفر مشخص از هر دو جانب سیاسی نسازند و بحث اکادمیک باشد و مختص ادبیات، هیچ عیبی ندارد، بلکه در جهت ارائه مفاهیم، غنامندی زبانی نیز تلقی میگردد.
کتاب «کیسه، تیرمهال او تولنیز ناخودآگاه» در شش فصل که 227 صفحه را احتوا میکند نوشته شده است و این موضوعات را در برمیگیرد:
- قصه و بشریت
- قصههای عامیانه پشتو
- روششناسی قصههای عامیانهی پشتو
- اسطوره و ادبیات
- تاثیر خاص آموزشی قصههای اسطورهیی و شاپیرو
- داستانهای فلسفی و عرفانی و آمیزهی جامعه بشری
این شش فصل هر کدام مبحثهای مهمی دارند که جوانب مختلف موضوعات مربوطه شان را توضیح میدهند. با مطالعه هر فصل خواننده درمییابد که اکبرکرگر تحقیق مهم و با ارزش و در حینحال پردردسر و شاقهیی را برای اهل ادبیات برگزیده است. تحقیق او بیانگر این است که خود در عالم قصه و داستان سیر میکند و اهل این کار است. چیدمان فصلها و زیرفصلها همه مبین یک تحقیق اکادمیک و ادبیاتشناسانه است.
غفور لیوال در مقدمهیی که به این کتاب نوشته است، مینویسد که قصه از همان بدو خلقت انسان پدید آمده است و با انکشاف جامعه بشری انکشاف و رونق یافته است. او میگوید که اسطوره پیش از قصه هست شده است و او ثبوت این ادعای خود را اساطیر هندوییزم عنوان میکند. او همینطور در باره فلسفه و پیوند آن با اسطوره و قصه مینویسد و از راز خلقت و چون و چرایی هستی یاد میکند و میگوید که بشریت را اینهمه چون و چرا واداشته است تا فکر کنند، قصه کنند و در نهایت به نوشتن روبیاورند. او از کار تحقیقاتی اکبر کرگر تمجید میکند و آن را اثر ارزشمندی برای ادبیات میداند.
اما اکبر کرگر در شروع فصل نخست این کتاب میگوید که قصه آیینه گذشته انسان است و از روی قصهها است که ما تصوری از گذشته پیدا میکنیم و میدانیم که انسان ماقبل ما چگونه میزیسته است و تفاوتهای عصر او با عصر ما در چه است. او میگوید تحقیقات نشان میدهد که ادبیات، هنر، فلسفه و خداشناسی باهم ارتباط تنگاتنگی دارند و لازم و ملزم یکدیگر اند. او نمونههایی را برای خواننده مثال میآورد و سری به ادبیات جهانی و داخلی میزند و میگوید: «این هم مثالهایی از آنچه طرح میکنم.»
کرگر فصل اول کتاب خود را از «کتاب آسمانی» آغاز میکند و میگوید که به روایت کتاب آسمانی ابتدا نه زمانی بود و نه مکانی و آنگاه که خداوند آسمان و زمین را آفرید و شب و روز را خلق کرد مکان و زمان آفریده شد.
کرگر مینویسد که قصه حتی چاشنی کتابهای آسمانیست و از همان پیدایش زمین و آسمان و آدم و حوا شکل گرفته است.
کرگر در این کتاب به همینگونه به تشریح و توضیح انواع قصه میپردازد و عناصر داستانی را تشریح میکند و همینطور ابعاد مختلف تاثیر داستان و قصه را بر زندگی و دورههای حیاتی به کنکاش میگیرد.
مطالعه این کتاب را برعلاوهی علاقمندان ادبیادت برای دانشپژوهها نیز ضروری میدانم.
نام کتاب: کیسه، تیرمهال او تولنیز ناخودآگاه
نویسنده: اکبر کرگر
سال نشر: 1396
تیراژ: 1000
ناشر: هاشمی خپرندویه تولنه
نوبت چاپ: نخست
دیزاین: هاشمی
محل چاپ: ننگرهار