ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه فدراسیون روسیه، اخیرا طی بریفینگی آجندای اجلاس عنقریب فارمت مشورتی مسکو راجع به افغانستان را به شرح ذیل اعلام داشت :
قرار است به تاریخ ۱۶ نوامبر سالروان (۲۰۲۲) در مسکو چهارمین اجلاس “فارمت مشورتی مسکو راجع به افغانستان” به اشتراک کشورهای کلیدی متطقه که علاقمند حل و فصل صلح آمیز معضله افغانستان استند، برگزار گردد.
حین اجلاس، در نظر است روی اوضاع نظامی – سیاسی، اجتماعی -اقتصادی و بشری در افغانستان بحث شود؛ همچنان در جریان اجلاس توجه خاص به مسله ای تشریک مساعی به هدف تحکیم امنیت منطقه ئی، تأمین ثبات و مساعدت برای پیشبرد مصالحه ملی میان افغانها صورت خواهد گرفت. اشتراک کنندگان اجلاس در نظر دارند در پایان کار آن اعلامیه را به تصویب برسانند و آنرا به گروه طالبان و سایر طرف های ذیدخل در پروسه سياسی افغانستان ارسال نمایند.”
از جانب دیگر، شواهد و معلومات دست داشته حاکی از آن است که مسکو نظر به دلایلی از دعوت گروه طالبان برای اشتراک در اجلاس عنقریب، بیشتر به علت آنکه طالبان تا اکنون به تعهدات خود وفا ننموده، و هیچ نوع اقدام عملی را برای تشکیل حکومت فراگیر روی دست نگرفته، امتناع ورزیده است.
این تصمیم مسکو را می توان تغییر احتمالی پالیسی مسکو در رابطه به قضایای افغانستان و گروه طالبان ارزیابی نمود.
روسیه با این اقدام خویش به طالبان می فهماند که گروه طالبان بعد از این طرف انحصارگر، و یگانه مخاطب (طرف) برای گفتگو و مذاکرات با مسکو در رابطه به قضایای افغانستان و منطقه نبوده، و مسکو منبعد به مسایل با دید وسعتر خواهد نگریست. به نظر می رسد که مسکو به راهکار قبلی خویش، یعنی اتکای قطعی و یک دنده بالای گروه طالبان متدرجا خاتمه می بخشد؛ البته هنوز بسیار وقت است گفت که مسکو تا کدام حد در تغییر پالیسی خویش در جهت افغانستان پیش خواهد رفت، لیکن یک چیز کاملا مبرهن است که ادامه راهکار کنونی دیگر به درد مسکو، افغانستان و منطقه نمی خورد و با در نظر داشت حقایق عینی در آن تغییر وارد خواهد گردید.
عده ای از ناظرین و آگاهان مسائل منطقه ئی یکی از عوامل جدی احتمال تحول ستراتیژی روسیه را در قبال طالبان مذاکرات و دید وادید های پی هم پشت پرده گروه طالبان با فرستاده های ایالات متحده امریکا می دانند.
طالبان، با آنکه در ابتدا اشتراک خود را در چهارمین اجلاس فارمت مسکو رد نمودند، لیکن به زودی به هوش آمده طی اعلامیه عدم رضایت خود را در رابطه به موضعگیری روسیه ( مخصوصا اظهارات شدید نیکولای پاتروشیوف منشی شورای امنیت روسیه در باره طالبان) و آجندای اجلاس ابراز داشتند. مسکو با اعلام رسمی عدم دعوت گروه طالبان به اجلاس مشورتی مسکو در حقیقت این گروه را تحریم کرد.
به باور آگاهان مسائل منطقه ئی، دور از امکان نیست که تحت عبارت ” سایر جوانب پروسه سياسی افغانستان” مسکو غالبا “حرکت ملی صلح و عدالت افغانستان” به ریاست حنیف اتمر و جبهه های متعدد و مختلف مقاومت و عده ای از متنفذین را در نظر داشته باشد؟!
اینکه مسکو چرا هر چه بیشتر در روش خود در برابر طالبان تغییر می دهد، آگاهان امور عوامل ذیل را در این زمینه مهم می دانند:
– ناتوانی طالبان در به راه اندازی تحقیقات مسلکی و نتیجه بخش برای افشای سازماندهندگان و عاملین حمله تروریستی که در آغاز ماه سپتمبر سال روان بالای سفارت روسیه در کابل صورت گرفت؛
– عدم پذیرش توصیه های مسکو و بی اعتنائی در برابر پیشنهادات آن در رابطه به تشکیل حکومت فراگیر؛
– عدم مبارزه موثر به ضد داعش و قاچاق مواد مخدر؛:
– موضعگیری شدید نیکولای پاتروشیوف، منشی شورای امنیت فدراسیون روسیه در باره طالبان…
با اینمه، تصور من بر آن است که تدویر اجلاس امسال فارمت مشورتی مسکو عواقب دلچسپ و غالبا غیر مترقبه در پی خواهد داشت و پیشرفت تازه ی را در فعالیت و محتوای آن رونما خواهد ساخت. انتظار می رود که روسیه پیشنهادات تازه، با معنا و انطباقی را پیرامون حل و فصل بحران جاری در افغانستان و پیرامون آن، یکجا با کشور های منطقه ارائه خواهد داشت، و اجلاس صرف به هدف اجلاس برگزار نخواهد بود.
اینکه نتایج برگزاری فارمت مسکو در هر حال بالای تدوین پالیسی های روسیه و کشور های منطقه در جهت افغانستان اثر خواهد داشت شکی نیست، لیکن اینکه، آیا اثر مذکور تا کدام حد مثبت، محاسبه شده، همه جانبه و عینی خواهد بود زمان نشان خواهد داد.
نوشته : غوث جانباز
- موقف سیاسی کشور با گیله نباید محدودکردانهم باشبکه لانه جاسوسی !
با اینکه افغانستان و آسیای مرکزی تقریباً در محیط جیوپولیتیک یکسانی واقع شدهاند و از منظرهای مختلف فرهنگی – اجتماعی، قومی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی دارای پیوستگیهای عمیق و همانند هستند، اما واقعیت این است که عوامل و شرایط امنیتی – سیاسی منطقه هیچ موقع بسترهای لازم ومناسب را برای همکاریهای مداوم و متسحکم بین این دو مجموعه را فراهم نساخته است.باوجوذیکه مسلمان هم هستیم روابط اقتصادی ناپایدار بین افغانستان و آسیای مرکزی و نیازمندیهای شدید این دو مجموعه به تکنالوژیهای غربی از یکسو و نبود ثبات سیاسی و وجود ناامنیهای افزایشي در منطقه بشمول پاکستان از سوی دیگر موجب شده تا نه تنها افغانستان و آسیای مرکزی به طور تام و کامل در کنار هم قرار نگیرند، بلکه گاه در کنار هم قرار گرفتن را به نوعی برای خود تهدید قلمداد کنند(کنفرانس های ومهمانی تاپه زدن). این امر به دلیل نگرانی کشورهای آسیای مرکزی عمدا درخصوص رسوخ ناامنی از افغانستان به کشورهایشان قلمداد می کنند . اين در حالي است كه افغانستان و آسیای مرکزی مکمل جیوپولیتیکی یکدیگر قلمداد میشوند و به همین خاطرستراتیژی وتاکتیک روسیه درمقابل امریکا هر گونه تحول و رخدادی سیاسی در افغانستان تلقی می کند که تأثیرات خاص خود را بر آسیای مرکزی دارد و برعکس نحوه برخورد حکومتهای موجود در آسیای مرکزی در مواجهه با اسلامگرایی، نوع رویکردها به آمریکا، روسیه و چین، و… به نوعی بر نوع تعامل با افغانستان نیز تأثیرگذار است. در هر حال با توجه به مداخلات غیرمستقیم وتحریم های آمریکایی در افغانستان، بر رویکردهای افغانستان به آسیای مرکزی و بالعکس تأثیرات جدی دارد.
آقای غوث جانباز !
نه باید فراموش کرد که مردم از فساد گروه مفسد و شریر تان در سفارت افغانستان در مسکو و وزارت خارجه وقت خوب آگاهی دارند!
نوشتن چرندیات، چاپلوسی و لابی گری به منابع اصلی فساد مانند صلاح الدین ربانی، حنیف اتمر، سید طیب جواد، ظاهر اغبر و غیره ديپلوماتان دزد و خاین، هیچ سودی برایت نخواهد داشت!