سیاست خارجی توسعه محور؛ اقتصاد و پروژه های اقتصادی که 90 درصد سیاست خارجی حکومت وحدت ملی را تشکیل میدهد در واقع یکی از دلایل موفقیت نسبی سیاست خارجی افغانستان می باشد.
پس از فروپاشی نظام طالبانی و روی کار آمدن نظام جدید سیاست خارجی افغانستان که از ظرفیت سازی های علمی، کدری و سخت افزاری آغازگردید سپس به علمی سازی و معرفت شناسی گذار کرده و به تعقیب آن ثبات گرایی و سندسازی را پیمود اکنون و در این نوشتار به سیاست خارجی حکومت وحدت ملی می پردازیم.
سیاست خارجی حکومت کرزی دارای چهار حلقه بود اما سیاست خارجی حکومت وحدت ملی به رهبری داکتر اشرف غنی و داکتر عبدالله، متفاوت تر از سیاست خارجی آن زمان و دارای پنج حلقه ذیل می باشد.
1_همسایگان
2_جهان اسلام
3_اروپا، آمریکا، آسترالیا
4_کشورهای آسیایی
5_سازمانهای بین المللی
وزارت امور خارجه با در نظر داشت پلانهای ذیل در سیاست خارجی خویش تلاش دارد تا افغانستان را در روابط برون مرزی به مراد برساند:
_ نزدیکی روابط با همسایگان و گسترش رابطه از طریق نشست های سه و چهارجنبه.
_ استفاده از ظرفیت های خود برای ایجاد روابط نیک با همسایگان(تفاهمنامه های حسن همجواری با همسایگان)
_ازدیاد و تقویت روابط با کشورهای اسلامی .
_ ایجاد روابط تنگاتنگ با کانونهای ثروت، قدرت و دانش جهان (نزدیکی با امریکا و اروپا و امضای تفاهمنامههای همکاری با امریکا)
اما باید دانست که امریکا در روابط خارجی افغانستان به دلایل آتی بیشتر از سایرین اولویت دارد:
_ حدود 65 در صد دانش جهانی در آمریکا تولید و پرورش می یابد.
_ امریکا کوریدور یا دهلیز کمک های جامعه جهانی به افغانستان می باشد زیرا بیشتر کشورهای حاضر در افغانستان، بخاطر اثبات دوستی شان به افغانستان نه، بلکه بخاطر اثبات دوستی و صداقت شان در کنار آمریکا، به این کشور کمک می کنند.
_ایالات متحده امریکا یکی از شاخص های قدرت جهان در جهان به ویژه غرب و در قاره امریکا می باشد.
_مجموع تولید ناخالص داخلی کشورهای عضو ناتو بیشتر از 32 تریلیون دالر می باشد.
_دستیابی به صلح و امنیت منطقه با استفاده از نفوذ امریکا بر کشورهای همسایه مان می تواند موثر باشد وبه همین دلیل و برای دستیابی به منابع و کانونهای ثروت، قدرت و دانش جهان ، نزدیکی به جامعه جهانی و در راس امریکا و کشورهای اروپایی دولتمردان افغانستان نیازمند پیوند عمیق در سیاست خارجی خویش با امریکا می باشند.
با آنکه در پیرامون افغانستان سیستمهای امنیتی مانند؛ سیستم امنیتی آسیای مرکزی در شمال ، سیستم امنیتی آسیای جنوبی در جنوب، سیستم امنیتی خاور میانه در غرب و در شرق سیستم امنیتی در حال تکوین شانگهای وجود دارند اما افغانستان عضویت در هیچ یک از آن سازمان ها را ندارد و به همین منظورسیستم های پیرامون افغانستان، مشکلات خود را در درون افغانستان حل میکنند.
به عنوان مثال اگر ایران و پاکستان باهم مشکل دارند، مشکل خود را در افغانستان حل می کنند، اگر عربستان و ایران رقابت دارند، در درون افغانستان به رقابت می پردازند، روسیه و جنوب آسیا مشکل دارد، در افغانستان حلش می کنند درواقع افغانستان محل رفع منازعات سیستم امنیتی پیرامون خود گردیده است.
با توجه به آنچه گفته آمدیم ما با دو پارادوکس مواجه هستیم.
1- عضو سیستم های امنیتی منطقه نمی باشیم.
2- سیستم های امنیتی منطقه مشکل خود را در درون کشور ما حل می کنند که بحث جنگهای نیابتی (Proxy Wars)ماحصل چنین موارد است.
سیستمی که در جغرافیای ما نیست اما در افغانستان وجود دارد و بصورت مفهومی (Conceptual) وجود دارد که سیستم امنیتی سایه یا Shadow Security System می توان به آن اطلاق کرد و این سیستم امنیتی سایه ناتو می باشد.
بناءً به خاطر خروج از وضعیت نا مناسب و در امان ماندن از سیستم های امنیتی پیرامون خویش با سیستم امنیتی سایه یا ناتو دستکم تا زمانی که بتوانیم مشکلات اساسی افغانستان( ثروت، دانش و قدرت) را به دست بیاوریم همکار باشیم.
اما باید گفت که از زمان رویکار آمدن حکومت وحدت ملی الی اکنون کارهای زیادی در این عرصه ها صورت گرفته و بنیادی محکمی برای حکومت های آینده گذاشته شده است.