28 اسد 1396 هـ ش روز اکلیل گذاری در پای نامهای قهرمانان با نام و سپاهیان گمنامی است که 98 سال پیش از امروز در سومین نبرد تاریخی مردم افغانستان با لشکریان متجاوز برتانیای کبیر، با به آغوش کشیدن شاهد آزادی، کشوری را مجبور به شناسایی استقلال سیاسی افغانستان عزیز نمودند که آفتاب در قلمروش غروب نمیکرد!
استقلال و داشتن زنده گی با شرف و عزت ملی، بزرگترین ثروت یک ملت و یک دست آورد قابل افتخار است. بهترین فصول تواریخ ملل مختلف دنیا، همان های است که به تلاش ها، جنگها و قربانی ها برای حصول استقلال تعلق دارد.
استقلال افغانستان بدون شک محصول مجاهدتها و جانفشانی های مردم خداپرست، وطندوست و آزادیخواه این سرزمین است که تحت زعامت اعلحضرت امان الله خان، با دستان تقریباً خالی با لشکریانی جنګیدند که از یک طرف تا دندان مسلح بودند و از طرف دگر حاکمیت بلامنازعه اقصای جهان در اختیار شان بود!
اعلحضرت امان الله خان منادی نعره استقلال، پادشاه جوانی بود که اگرچه در خانواده سلطنتی بزرگ شده بود، اما بعلت روابط نزدیک با مشروطه خواهان و دگراندیشان به یک افغانستان متحد، آزاد، آباد، مترقی، پیشرفته و مردم تعلیم یافته، مدنی و مرفه فکر میکرد.
این شاه جوان برای تحقق ارمانهای شریفانه و ترقیخواهانه مردم افغانستان اولاً به استقلال سیاسی و آزادی کامل داخلی نیاز داشت که به همت والای جوانان سلحشور این سرزمین بدست آمد که اینک نود و هشتمین سالگرد آن با شور و شوق تمام در سراسر کشور تجلیل میگردد.
اعلحضرت امان الله خان بینادگذار روشنفکری و روشن اندیشی دولتی و مدرنیزم، یک شخص متواضع، مردم دوست، وطنپرست و عاشق پیشرفت کشور و سعادت و رفاه مردم بود.
یکعده ای از مورخین و متنفذین عقیده دارند که علاقمندی بیش از حد اعلحضرت غازی به انکشاف سریع افغانستان، باعث تندروی های شد که به سلامت بعدی این جریان و جامعه صدمه رسانید.
مردم افغانستان امروز هر آنچه را که بنام مدرنیته، مدنیت حالیه و پیشرفت می بینند، آغاز آن به نحوی به عصر پادشاهی و فکر اعلحضرت غازی برمیگردد. او بانی بزرگترین اصلاحات اجتماعی تاریخ معاصر افغانستان است!
تصویب اولین نظامنامه اساسی و بیش از هفتاد قانون شرعی و مدنی، تفکیک قوای ثلاثه دولتی، لغو برده گی، تامین حقوق اساسی اتباع، لغو امتیازات روحانیون و خانواده سلطنتی، ایجاد مکاتب، شفاخانه ها، رادیو، موزیم، سینما، تیاتر، کتابخانه، شرکتهای تجارتی، خط هوایی، شهر دارالامان، خط آهن، فابریکه سمنت، برق پغمان، تفریحگاه پغمان، حضور زن در جامعه و سیاست، نشرات چاپی و ده ها مورد دگر از کارهای است که اعلحضرت غازی آنها را با نیکویی آغاز کرد، اما متاسفانه که جامعه سنتی و قبیلوی افغانستان توان برداشت و ظرفیت تحمل آن را نداشت و آرزوهای وطنپرستان این کشور با خاک یکسان شد!
مبرهن است که ارتجاع سیاه روحانی داخلی و جواسیس برتانیا در براندازی این کاروان ترقی، مدنیت و شګوفایی نقش برجسته داشتند و جنگی آغاز شد که اینک با گذشت تقریباً یک قرن هنوز هم ادامه دارد و از مردم افغانستان قربانی میگیرد. جنگ مدرنیته و سنت، جنګ مکتب و مدرسه، جنگ معرفت و جهالت ،تقابل دو طرز دید و دو نوع فکر!
فقط در همین چندر روز داکتر اشرف غنی رییس جمهور کشور گفت که (فصل ناتمام امان الله را تکمیل میکنیم) یا (من به دشمنان کشور پیام دارم: این ملت آن مردم سابق نیستند که غازی امان الله خان را مجبور به فرار کرده بودند) و یا (آرزو های امیر امان الله خان قهرمان ملی افغانستان تحقق میبابد)، اما یکعده ای زیاد ملا و چلی و مولوی و مجتهد و استاد و قومپرست هنوز هم با خنجر کین این شخصیت ممتاز و ترقیخواه را علنناً کافر میگویند و تنخواه ولی نعمتان خود را حلال میسازند!
مردم افغانستان باید هوشیار باشند که بلند گوهای که حالا باز باکمال زیرکی اما به کمک استخبارات بیگانه، در تلاش مغزشویی هستند و مردمان پاکدل ما را بر ضد روشنګری، روشن اندیشی. دگراندیشی و نواندیشی تحریک میکنند، در حقیقت به همان ملاهای لنگی تعلق دارند که به توطیه برتانیا امان الله خان را کافر میگفت و کشور ما را یکقرن از کاروان ترقی و تعالی دنیا عقب زد!
حال وظیفه تمام وطنپرستان کشور است که فصل ناتمام اعلحضرت امان الله خان را در تاریخ افغانستان تکمیل نمایند. امان الله یک خط فاصل است. خطی بین بین روشنی و تاریکی و خطی بین ازادی و غلامی!
روح اعلحضرت غازی امیر امان الله خان و تمام شهدای راه آزادی، ترقی و زنده گی شرافتمندانه شاد باد!