دوشنبه, مې 20, 2024
Homeکلتورتمهید سیلانی را میتوان "شهسوار" فن ترجمه نامید| مسعود فارانی     

تمهید سیلانی را میتوان “شهسوار” فن ترجمه نامید| مسعود فارانی     

  چند متن ترجمه شده را از قلم  ” تمهید سیلانی” خواندم.  جناب “سیلانی” جوان برومند مسئولیت پذیر،  بر مبنای  خصوصیت  ملی که در ذات خود دارند، در فن  ترجمه بسیار عالی و آگاهانه میدرخشند.

  هنر ترجمه قواعدی دارد، که مترجم متکی بر آن قواعد باید کار ترجمه اش را  سامان دهد. پس فن ترجمه  کار ساده  وخالی از رنج  نبوده  بلکه نسبت  به سایر هنر ها رنج این فن بیشتر درین  است  که شخص مترجم کاملا ً مقید به متن  است.   متن را که میخواهد  از یک زبان به زبان دیگر با مختصات آن انتقال دهد.  پس مسئولیت انتقال یک متن زبانی به متن  زبانی دیگر مستلزم ومستوجب تجاویز و قواعدی  خاص است  که در امانت داری  انتقال پیام و صلابت کلام،  دقیق و فهما باشد  تا خصوصیات همان اثر انتخاب شده را ، به مخاطبین زبان دیگر رسا  و روشن برساند.

هرهنر درذات خود خم وپیچ های دارد، که خالقین آن خود درایجاد خم وپیچ ها سهیم اند.  اما در فن هنر ترجمه مترجم در ایجاد خم وپیچ های اثر سهیم نبوده بلکه با امانت داری خاص، خم وپیچ ها را با حوصله مندی باید طی طریق کند.

پس خم  و پیچ های فن ترجمه  بخاطر دقت بیشتر به آن،  یک هنر مقید و فن دست وپاگیراست. ازینرو عدول  از قواعد ترجمه اعتبار ترجمه  را صدمه زده و در رساندن پیام متن، دچار مشکل می گردد.  مشکل مترجم  وقت بروز میکند که خرد نویسنده اصلی را زیر پا بگذارد و سلیقه خود را پیاده کند. که بدون شک  چنین کم توجه یی، در ذات خود کار فنی نمی تواند باشد.

 و برخلاف اگر موازی با قواعد ترجمه باشد، اعتبار اثر ترجمه شده را بیشتر میکند که جناب “تمهید سیلانی” درین هنر بسیار شایسته و آگاهانه میدرخشند و از عهدۀ این معمول مؤفقانه و سر فراز بدر آمده است .

من ترجمه های زیادی را از مترجمین ایرانی خوانده ام،  وقت ترجمه های آنها را با متن اصلی سرداده ام تعدادی کثیر از آنها دچار این مشکل بوده و متون ترجمه شده بخواست مترجم میچرخد نه به درایت نویسنده آن. درین زمینه نمونه های فراوان داریم که اگر برشماریم مثنوی وهفتاد من کاغذ خواهد شد. بخصوص از سال 1925 به اینطرف.

بطور نمونه مشت نمونه خروار در آثار ترجمه شده قبل از 1935 که رژیم بنام  پارس بود، کلمه پارس یا فارس از سراسر متون حذف  و بجایش کلمه ایران جعلاً  وبیجا گذاشته شده است. زیرا کلمه ایران نمیتواند قبل از 1935 بر خطه کنونی ایران امروزه جاگزین کلمه فارس گردد. هرگاه این سلیقه که خارج از قواعد ترجمه است در اثر دیده شود، تمام اثارترجمه شده با چنین خصوصیت باطل اند، زیرا چنین جعل کردن تاثیر به سزای بر متن اصلی دارد. و زمان و مکان متن را به خواست چند هژمونیست تغییر دادن  نارواست.  بجای اینکه ترجمه را اعتبار بخشند، برعکس  چنین ترجمه ها در ذات خود ترجمه  های ناقص بوده  قابل اعتبار نمی باشند.

اگر به این نکته دقت لازم  نشود خسارات فرهنگی درچنین جوامع سربلند میکند.   ببینید هویت واقعی هر قوم و هرملتی را باید با تناسب وسنخیت قومی و تاریخی آن ملت درمحدوده  جغرافیای مشخص زمانی ومکانی آن محاسبه کرد. اگرمغایربا زمان ومکان باشد، مضحکۀ به میان می آید. به این معنی که افراد هر ملت، اگر تلاش در راه اعتلای ملت  وسرزمین خود دارند در نتیجه تعلق به ملت بیگانه میگیرد و سرانجام خوب ندارد. در بین مترجمین ایرانی شخص عاری ازغرض کمتردیده شده است. خوشبختانه در افغانستان چنین نیست.

باتوجه به نکات یادشده ، جناب “تمهید سیلانی”  را با قاطعیت  میتوان  “شه سوار”ی  فن ترجمه نامید.

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب