نوشتهٔ دکتور زمان ستانیزی
استاد الهیات و عرفان در پوهنتون مطالعات عالی پسِفیکا در کلیفورنیا
حرام دانستن نوروز حرام است زیرا نه حکم قران است و نه اصول فقهی چنین حکم میکند. در اسلام عملی حرام پند اشته می شود که زشتی و کراهت آن روشن باشد و با اصول اخلاقی و معیارهای جامعهٔ مدنی در مغایرت باشد. از دیدگاه دینی صلاحیت تحریم منحصر به امر خداوند است و آفریدگار هستی این صلاحیت را حتی به پیغمبرش هم نداده است: « يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ…» (آیة اول سورة التحریم) «ای پیغمبر، چرا چیزی را که خدا برای تو حلال کرده بر خود حرام می کنی؟»
در کشور به نام اسلامئ افغانستان که گرایش به سوی احادیث رویهمرفته جعلی رو به تزاید است جای تعجب نیست که ملاها دیگر نه به قران رجوع می کنند، و نه به اصول فقهه. فتاویئ که بعضی ملاهای افغانستان مبنی بر تحریم نوروز صادر می کنند یا بر استناد نادرست اند، یا تعبیر نادرست از مفاهیم نهفتهٔ احادیث، یا جعل احادیث از تناقض متن آن روشن است. مثلاً می نویسند:
«تجلیل نوروز حرام است! عید مجوسی ها است. عبدالله بن عمرو رضی الله عنها میفرماید: کسی که به سرزمین عجمی ها عبور نمود، پس نوروز و مهرجان شان را همرای آنها تجلیل کرده و با آنها مشابهت کرد تا اینکه به همین حالت مرد، روز قیامت به همرای آنها حشر میشود. روایت بیهقی در السنن الکبر شماره ی حدیث: ۱۸۸۶۳ (نهاد جوانان توحید و سنت)»
تحلیل و بررسئ لازم این مسأیل مستوجب وقت بیشتر است که فرصت آن در این نوشته کوتاه میسر نیست، مختصر اینکه:
۱- اگر این حدیث را صحیح بدانیم، باید قبول کنیم که صلاحیت تعین حلال و حرام را که خداوند طبق آیة اول سورة التحریم به پیغمبرش نداد، جوانان (توحید و سنت) به عبدالله بن عمرو داده اند.
۲- شخص رسول اکرم مردم را از حفظ و نوشتن احادیث منع می کردند تا با قران اشتباه نشوند.
۳- صرفنظر از تناقض آن با قران صحت و سقم اکثر احادیت به سبب فاصلهٔ زمان و مکان مورد سؤال است. در زمان حیات رسول اکرم حتی برای نوشتن قران وسایل و ابزار نوشتن کم بود که بر استخوان شتر، چرم، پارچه های محدود پاپیروس می نوشتند. کاغذ تقریباً دوصد سال بعد از رحلت رسول اکرم از چین به عربستان رسید. پس اگر به تعداد ۱۸۸۶۳ حدیث که حجم آنها بیشتر از سه برابر آیات قران است و دو صد سال بعد از رحلت پیام آور اسلام نوشته شده باشند، بدیهی است که صحت و سقم آنها مورد سؤال قرار می گیرد.
می بینیم که چنین ادعاهای که قران را زیر سایهٔ أحادیث متناقض قرار می دهند نتنها از دیدگاهٔ اعتقادی سؤال برانگیز اند، بلکه از روی استدلال منطقی عقلانیت ما را دچار درگیریهای میکند که در آن ارشاد صریح و مکرر قران لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «این آیات را برای آنهای که تعقل می کنند فرستادیم.» (آیة ۱۶۴ سورة بقره) نقض می شود .
در قلب هر دیانت و مذهب اندیشه ها، فلسفه ها، و پندارهای نهفته که رابطه بین انسان و آفریدگارش را پیوند می زند. این پندارهای ذهنی معمولاً رسم و رواج و عرف را از سطح اجتماع به درجهٔ عبادت دینی بالا می برد و بعداً به مرور زمان ماهیت آنرا از سطح عبادت به عادت و گاه گاه هم به خرافات پائین می آورد که نشانهٔ رکود و عقب مانئ جامعه می گردد. در اکثر موارد آئین ها و مذاهب این رسوم را به گونهٔ از یکدیگر به عاریت می گیرند. در دنیا هیچ دین یا مذهبی نیست که تمام رسوم دیانتی اش منحصر و مختص به خود آن دین باشد و از رسوم و رواجهای ادیان و مذاهب دیگر متأثر نشده باشد. اسلام از این امر مستثنی نیست خاصتاً این که از قلمرو ادیان همجوارش چون زرتشتی، یهودیت، نصرانیت، هندویی، بودایی، و حتی دیانت های دورهٔ جاهلیت شبه جزیرهٔ عرب رسوم و آداب و رواجهای را به عاریت و ارث برده است و آنها را با ارزشهای اعتقادئ اسلام عیار ساخته جزٔ مراسم دینی خود قرار داده است. این کار از دو نگاه یک ضرورت و یک امر مسلم پنداشته میشد:
اول اینکه اسلام دیانت نو و متمایز نیست بلکه خود را خاتم و مُکمِل سلسلهٔ ادیان توحیدئ پیشین می داند که بر بنای آن محمد (ص) خاتم النبیین است و ایمان به انبیا و رسولان پیشین از آدم تا خاتم به امر قران (سورة بقره، آیهٔ ۲۸۵) جز ایمان مکمل مسلمانان پنداشته می شود.
دوم اینکه اندیشهٔ خداجوی خصلت ذاتئ انسان است و در این راه انسانها همواره از تجارب همدیگر استفاده کرده اند. بناً هم در صدر اسلام و هم در ادوار مابعد آن مسلمانان از تجربه های خداجوئ ادیان دیگر استفاده کرده اند. مثلاً مسلمانان چله نشینی را از مصریان، استدلال علم کلام را از یونانیان، پندارهٔ هویت و نقش شیطان را از زرتشتیان، روزه گیری را از یهودیان، روحانیت و تصوف را از نصرانیان، نعت خوانی قول رسول خدا (قول -> قوالی) را به تقلید از هندوان، مراقبه، ریاضت، و ذکر خفی را از بودایان، و حج را با تعدیلات از پیروان ادیان بدوی شبه جزیرهٔ عرب به ارث برده اند.
پس شاخ و برگ بسیاری از مراسم دینی امروزئ مسلمانان از ریشه های ادیان قبل از اسلام آب می خورند. اگر قرار بر این باشد که رسوم دیانت های قبل از اسلام را حرام قلمداد کنیم، از پنچ بنای مسلمانی جز کلمهٔ توحید هیچ چیز نمی ماند. مسلمانها ناگزیر بسیاری از رسوم دیانت های قبل از اسلام را با تعدیالات از خود ساختند. در بعضی از این مراسم دیانت های قدیم بُعد عبادات آن را به توحید و یکتاپرستی مبدل ساختند و در برخی دیگر مراسم ادیان قدیم را از سطح عرف عامیانه به سطح عبادت و پرستش با معیار های بلند تعدیل کرده آنرا با رعایت اصول اعتقاد توحیدی تجلیل کردند.
به این ملحوظ با آنکه کعبه خانهٔ خدا پنداشته می شد که حضرت ابراهیم آنرا یا تعمیر یا ترمیم کرده بود، حج رسم دیرینهٔ اعراب قبل از اسلام بود که اعراب دورهٔ جاهلیت نتنها نام ماه حج یا ذوالحجه را در تقویم شان گنجانیده بودند، بلکه جنگهای قبیلوی شان در ماهای قبل و بعد از حج به احترام حج حرام گردانیده بودند. و حج و کعبه آنقدر هویت دیانتی اعراب دورهٔ جاهلیت را تعریف می کرد که واقعهٔ جنگ فیل به سرکردگئ ابرهه (به استناد سورة ۱۰۵ قران) در عام الفیل یا سال تولد رسول اکرم (ص) مقطع محراق مناقشهٔ بین نصرانیان یمن و بت پرستان مکهٔ آن وقت قرار گرفت.
اعراب بعد از اسلام و ایمان آوردن رسوم دوران جاهلیت را ادامه دادند، ولی با صبغه اعتقاد اسلامی. مراسم حج دیگر عبادت لات و منات و عزا نبود، بلکه تمثیل توحید و یکتاپرستی جهانشمول گردید، مراسم صفا و مروه دیگر برای تعظیم به پای دو بت برسر دو تپه نبود، در عوض رسم از تجلیل حضرت هاجر بعد از ولادت حضرت اسمعیل گردید. اقوام آریایی هم بعد از آن که اکثریت آنها به اسلام روی آوردند نوروز را به حیث عبادات آئین زرتشتی نه، بلکه به شکل یک رسم فرهنگی مطابق به اصول اسلام برگزار می کردند، تا آیات و نشانه های زیباییهای خلقت خداوند را در تجدد حیات و تداوم زمان با ژرفنگری و بینش و فهم عمیقتر مشاهده کرده، آفریدگار هستی ها را بهتر پرستش و ستانیش کنند.
در قران علاوه بر مسمی ساختن سوره های زمان چون والضحی و والعصر، و گذرایی زمان چون سوره الانشقاق، تکویر، انفطار، و الزلزال، آیات بیشماری در بارهٔ پدیده های طبیعت نازل شده و خداوند مؤمنان را دعوت می کند تا با پی بردن به مفاهیم نهفتهٔ نشانه های هستی اسرار تجدد حیات را در تداوم زمان به وجه بهتر بپرستند. این آیات از انفس تا افاق و از افلاک تا قعر و قلب زمین به پدیده های خلقت اشاره می کنند تا انسان را متوجهٔ این واقعیت بسازد که خوشنمایئ هر گلبرگ نمای خوش، نشانه و آیتی از خلقت خداوند لایزال است که زیبایی ذات اقدسش را در آن منعکس و متبلور ساخته. به شرط آنکه به دیدهٔ خدا بینی به آن بنگریم.
تجلیل تداوم زمان در قید و قالب تقویمها و تجلیل رستاخیز اقلیم و حیات و بهار از مشخصات همهٔ جوامع و فرهنگهای جهان است. اعراب شبه جزیره هم بهار را تجلیل میکردند. نامگذارئ ماههای ربیع الاول و ربیع الثانی یعنی بهار اول و بهار دوم که قبل از حذف ماه نسی همراه با موسم بهاری به وقوع می پیوست زمان تجلیل بهار بود. بناً قران هم بر وفق رسوم و اقلیم مردمانی که به آنها در وحلهٔ اول نازل شد به این واقعیت شهادت می دهد. اینجا نمونهٔ از اسرار تجدد حیات در تداوم زمان را در آیات پیهم سورة یاسین مطالعه می کنیم و می ببینم که قران با چه صراحت به موسم نوروزی و فصل بهار اشاره می کند:
وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ ۳۳
وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ ۳۴
لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ ۳۵
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ ۳۶
وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ۳۷
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ۳۸
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ۳۹
لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ۴۰
(آیات ۳۳-۴۰ سورهٔ یاسین)
ترجمه: «زمین مرده که ما آن را زنده کردیم برای آنها نشانهٔ است، و از آن دانه بیرون می آوریم که قابل خوردن اند. و در زمین باغهای از درختان خرما و انگور بوجود آوردیم، و چشمه ها را در آن روان ساختیم تا از میوه آن که از دسترنج ایشان به دست آمده بخورند، آیا شکرگزاری نمی کنند؟ پاک است خدای که هر نر و ماده را آفرید، چه از قبیل آنچه زمین می رویاند و چه از خود شان و چه از چیزهای که نمی دانند. شب نیز نشانهٔ برای آنها است که روز را از آن جدا می کنیم و در تاریکی شب می مانند. آفتاب در مدار خود در حرکت است، این تقدیر خداوند توانا و دانا است. ما برای ماه هم منازلی قرار دادیم تا به صورت شاخه خشک خرما برگردد. نه آفتاب می تواند به ماه برسد، و نه شب می تواند از روز جلو افتد، هر یک در مداری شناور است.»
در نهایت آیات قران همه شهود خلقت را نتنها نشانهٔ های از خلقت خالق محسوب می دارد، بلکه انسان دارای شعور آگاه را به مشاهده و فهمیدن، و دانستن، و اندیشیدن به آنها دعوت می کند، تا عالم هستی بی کران را پرستنده و پسندیده خداوند بیابد:
وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ. همهٔ هستی ها در چرخش به دور نقطهٔ قدسیت صفر مطلق مطلق مطلق خداوند می چرخند و تسبیح او را می خوانند.
یکی از علل غلط فهمی ها کاربرد اصطلاحات نادرست است که روی ملحوظات سیاسی وضع می شوند: جشن نوروز درست است، نه عید نوروز. تقویم جلالی درست است، نه تقویم ایرانی/افغانی. سال شمسی درست است، نه سال خورشیدی.
از قرون متمادی متعارف بود که اصطلاح عید را برای ایام خاص دینی اسلامی به کار می بردند و جشن را برای مراسم غیر دینی. نوروز برای مسلمانان رسم دینی نیست. عبارت عید نوروز از نگاه فرهنگی ترکیب نادرست است و به سبب آن تبر افراطیونی که نوروز را حرام می پندارند دسته پیدا می کند.
در سال ۴۵۷ حکیم عمر خیام و همکارانش بعد از شش سال تحقیق و محاسبات دقیق علم هیئت و نجوم و سنجشهای پیچیدهٔ ریاضی برای جوامع اسلامی دقیقترین تقویم هجری شمسی را ساخت. این تقویم را به افتخار سلطان جلال الدین ملک شاه سلجوقی «جلالی» نامید، سالهای آنرا هجری «شمسی» خواند، و ماهای آنرا بروج حمل، ثور، جوزا… مسمی کردند.
زرتشتی مذهبان گاهشماری سه گانهٔ خود را خورشیدی یزدگردی یا شاهنشاهی، خورشیدی قدیمی، و خورشیدی فصلی می نامیدند و ماهای آن را وهمن، سپندرمد، فروردین، اردواهیشت… می نامیدند.
به سبب عربستیزیهای مفرط در کشور همسایهٔ ما همهٔ این اصطلاحت مختلط یا به اصطلاح خود شان «قاتی پاتی» شده که در نتیجهٔ آن تعاملات علمی همه زیر پا شده.
تعامل جهانی است که یک تقویم را به احترام مخترعین یا مبتکرین آن مسمی می سازند (چون تقویم جولین، تقویم گریگورین). بدون رعایت احترام به جلال الدین ملکشاه نام تقویم جلالی به تقویم «ایرانی» تبدیل گردیده، سال شمسی آن بدون رعایت خواهران و برادران زرتشتی عوض شمسی خورشیدی نامیده شده. نام ماها بدون احترام به حکیم عمر خیام از بروج حمل، ثور، جوزا به فروردین، اردبهشت و خرداد… تبدیل گردیده. متأسفانه حلقه های عربستیز افغانستان هم در تقلید کورکورانه مرتکب تکرار این اشتباهات می شوند.
با خورشیدی ناماندن تقویم جلالی، علاوه بر بی اعتنایی به مقام والای حکیم عمر خیام، پیروان آئین زرتشتی را از مشخصه هویت دیانتی شان محروم می سازند. به همین سبب ذهنیت نادرست و ناسازگاری در افغانستان تقویت یافته که حسب آن گویا نوروز رسم و عبادت آئین زرتشتی پنداشته شده تجلیل آن را حرام می پندارند. در شرایط ناگوار سیاسئ افغانستان تاجران نژاد پرستی و دلالان هویت فروش تار و پود جامعه را در گیر و دار نفرت و نفاق تفرقهٔ های نژادئ فرقهٔ های مذهبی از هم می پاشند.
بناً تجلیل نوروز و سال نو شمسی به پاس تقدیر زحمات و علمیت فضلا و دانشمندان بزرگ تمدن اسلام کاری است ستوده و نیک و نباید حرام پنداشته شود.علاوه بر آن ستایش از تقویم جلالی مربوط به کدام فرقه مذهبئ خاص یا کدام کشور خاص نیست، بلکه از افتخارات همهٔ مسلمانان است.
به امید آنکه زمستان درهم برهمئ ما به بهار باهم از همی روی آورد. به آرزوی روزهای روشنتر و نوروزهای مسرت بار، به آرمان فرداهای بهتر و به آرزوی بهبود «بِه بودن» بها، بهار، و بهاران.
جناب ستانکزی که تاسو هر طومار راته لیکی موږ به باور ورباندي کوو؟؟؟ ته خپله په لیکنه کې هلته او دلته شک لرې، مثلا لیکې اګر….پنداشته…..
نوروز دي دالته په امریکا کې ستا سره بهروز شي، موږ یې د نوروز په نامه د ایراني اخوندانو له کسته هم نه لمانځو. که ته یې سل ځله هم راته حلال کړې نه یې منو، ته پوه شه او سمنک دي.
هو نوی کال ته خوشحالۍ کوو خدای دې بختور کړي برادر جانی.
سر دي په خبره خلاص شو ملا معلم صاب.
نوروز ته له بلی زاوئې څخه یوه لنډه کتنه،
نوروز زموږ په جغرافیا کی د طبیعت او موسم د نوی کېدو سره مستقیمه اړیکه لری او دا موسمی خصوصیت یوازی زموږ په سیمه کی د احساس وړ دی، په شمالی اروپا کی همدا نن ورځ واورین موسم دی، په جنوبی افریقا او اسټرالیا او برازیل او مرکزی امریکا کی همدا نن ورځ د منی موسم دی خو زموږ په سیمه کی د پسرلی د پیل نښی تر سترګو کیږی.
ممکن په لرغونو زمانو کی ځینو ټولنو د مذهبی انګیزو پر اساس د نوروز لمانځنه کوله چی هغه مذهبی ټولنی نن ورځ یا اصلاً شتون نلری یا ئې د پیروانو شمېر ډېر معدود دی بناً د نوروز لمانځنی یوه عمومی – عنعنوی – کلتوری – فرهنګی بڼه واخیسته او عقیدتی او حتی جغرافیائی سرحدات ئې مات کړه یا ئې بدلون ورکړ.
امّا د متحجر او د نوروز د دښمن مُلا سره لنډ د زړه خواله:
زه خپله د نوروز د لمانځلو شوق او ذوق نلرم خو د مخالفینو د عقائدو طرفدار ئې هم نه یم او حتی مخالفت ور سره لرم ځکه:
ټول اعمال د نیت د څرنګوالی سره مستقیمه اړیکه لری.
زما ګران عام وطنداران ( هغوی چی نوروز لمانځی ) د اسلامی عقیدې او اسلامی شئونو د اجراء په ډګر کی تر مُلایانو په کمه نه دی حتی تقوا او تواضع او قناعت او اخلاص ئې شاید تر ډیرو مُلایانو ښکلې وی، هم په ژمی کی په یخو اوبو استنجاء او اودس تازه کوی، هم په اوړی او تود موسم کی فرضی روژه نیسی او هم خپله خواری او غریبی کوی او یوه حلاله ګوله ګټی او هم د عیدالفطر او عیدالاضحی لمونځ اداء کوی او د اخترونو خوښۍ کوی
نو
دا به د عقل او انصاف څخه لیری کړنه وی که یو متحجر او جاهل مُلا ددې مؤمن افغان ټولی عبادی او مخلصانه کړنی د یو نوروز د لمانځنی په خاطر باطلی وګڼی هغه هم د جعلی او ضعیفو احادیثو په استناد. ( د عبدالله بن عمر له خولې روایت سوی احادیث خو اصلاً د منلو وړ نه دی ځکه دا هغه څوک ؤ چی د اموی خبیث قوماندان حجاج بن یوسف د ظالمانه او بېرحمانه کړنو د غندنی جرئت ئې نه درلود او له مرګه بېرېدی) .
هیڅ مسلمان نوروز د بل دین یا مذهب د تقلید یا پیروی د انګېزې او نیت پر بنسټ نه لمانځی بلکه دا یوه لرغونې عنعنه ده چی د طبیعت د تازه کېدو سره د انسان روحیات هم تازه کیږی.
هر اسلامی هیواد ځانته یوه ملی یا عنعنوی یا کلتوری ورځ لری چی لمانځی ئې، نه پوهېږم چی دا انګریز او صهیون مزدورو مُلایانو ولی یوازی د نوروز بدن ته د انتقاد او اعتراض او کرکی چاړه نیولې ده؟
مُلایان ادعا کوی چی نوروز په اسلام کی نسته، لدې ټکی ناخبره دی چی اسلام په نوروز کی سته ( پاکی جامې اغوستل، د خیر او عافیت دُعا، د کور پاکول، د الله سبحانه د قدرت د نخښو رؤیت او تسبیح، د کښت او زراعت او رزق او روزی د فصل حاصل ته اُمیدونه او هیلی ) آیا دا اسلامی ارزښتونه نه دی ( البته د لوی غرو او لوی کونو او لڅ کونو ښځو د عفت خلاف کنسرټونه او حرامه مستی او غیر اخلاقی او د عفت خلاف کړنی بېله مسئله ده او د نوروز د اصلی لمانځنی سره تړاؤ نلری، چی دا دا ډول ناخوښه او ناروا کړنی د عیدالفطر او عیدالاضحی د لمانځنی په غونډو کی هم تر سره کیږی ) .
امّا یوه پوښتنه لرم چی د نوروز ضد ملایان ئې باید را ته جواب کړی:
آیا د نن ورځی مُلایان به متقی او پرهیزګاره وی او که د صدر اسلام هغه فاتحین کوم چی زموږ د سیمی وولسونه ئې د اسلام سره آشنا کړه؟
ښکاره خبره ده چی فاتحین به تر نننی مُلایانو ښه او پرهیزګاره خلګ وه
نو
چی هغوی د خلګو د نوروز د لمانځنی مخه نه نیوله دا د نن ورځی مُلایان به څه کاره وی؟
او
دې مُلایانو څلویښت، پنځوس، شپیته کاله مخکی ولی د نوروز سره د مخالفت او ضدیت جرئت نه درلود؟
مه کوئ مُلایانو داسی مکوئ، را ویښ سئ ، د زمین او زمان سره پُخلا سئ، اجازه مه ورکوئ چی نړیوال استعمارګران د اسلام او مسلمان د ځپلو کار در څخه واخلی او دواړی مو خطا سی.
سلام
استاد بحث ډیر لوړ دی دبیلګې په توګه کله چې ته الهیات او عرفان وایی او هغه هم دپوهنتون په کچه او درسی پلان په نصاب نوله پوهنتون ټیټ خلک به څنګه هغه باندی پوه شی دداسې کسانو فیصدی څو ته رسیږی؟ نو ځکه دلته یو لړ انتزاعی ،هسی په نوم مقاومت او نورې سپکې اوسپوری رامنځ ته کیږی مخکې له دې چې په اصلی موضوع باندې عالمانه بحث وشی . دلته دملا ګناه نشته او نه ملا ددین قراردادی دی یوه ټولنه کې هر څوک ژوند کوی .
تا ته پته شته چې دژوندانه په تولو برخو کې افراطی ،احساساتی، مغرضانه، اوبې خبره دزې کوو چی فکری بنسټ نه لری حال داچې اسلام دسم سوچ ،علم،اخلاق،رعایت ، انصاف ، مسوات او وروری مخالف نه دی او نه دانحصار ټاپه په چا وهی :عیب په خلکو کې دی.
یوبحث مجرده بڼه نه لری څو برخې لری چې هره برخه یې یو فصل یا څبرکی دی فلهذا حلال او حرام دقرضاوی کتاب کې ډېر مستند څېړل شوی .کور ودان
سلام
استاد بحث ډیر لوړ دی دبیلګې په توګه کله چې ته الهیات او عرفان وایی او هغه هم دپوهنتون په کچه او درسی پلان په نصاب نوله پوهنتون ټیټ خلک به څنګه هغه باندی پوه شی دداسې کسانو فیصدی څو ته رسیږی؟ نو ځکه دلته یو لړ انتزاعی ،هسی په نوم مقاومت او نورې سپکې اوسپوری رامنځ ته کیږی مخکې له دې چې په اصلی موضوع باندې عالمانه بحث وشی . داکار هم ګوګل اسانه کړی دی لکه امرالله چې دفسبوک له لارې باټ لری په هر حال دلته دملا ګناه نشته او نه ملا ددین قراردادی دی یوه ټولنه کې هر څوک ژوند کوی .
تا ته پته شته چې دژوندانه په تولو برخو کې افراطی ،احساساتی، مغرضانه، اوبې خبره دزې کوی چی فکری بنسټ نه لری حال داچې اسلام دسم سوچ ،علم،اخلاق،رعایت ، انصاف ، مساوات او وروری مخالف نه دی او نه دانحصار ټاپه په چا وهی :عیب په خلکو کې دی.
یوبحث مجرده بڼه نه لری څو برخې لری چې هره برخه یې یو فصل یا څبرکی دی فلهذا حلال او حرام دقرضاوی کتاب کې ډېر مستند څېړل شوی .کور ودان
داسې ښکاري چې د ټاند چلوونکي هم د مجوسي او رافضي عقایدو لارویان دي. تاسو قضاوت وکړي یو جاهل راځي او احادیثو ته د جعل خطاب کوي او د هغه لیکنه خپریږي خو که بیا یو څوک د سنتو او احادیثو دفاع کوي هغه نه خپریږي. لعنت دی په تاسو شیطانانو وي
پاچاخانه کوم منطقي دليل چه نه لري په کنځلو يو نظر نه شي رد کولاي داسي بريښي چه په د مضمون باندي د سر نه دی خالس شوي.
د ما پروني لیکنه تاسو ندي خپره کړي او د هغې دلیل دا وو ، چې ما په لنډو ټکو کې ستاسو په اصطلاح د استاد نیوکو ته ځواب وو. دا ضرور ندي چې لیکنه باید شپاړس پاڼي وي او فرعي مسایلو ته ګوته نیسي.
ستاسو دا محترم استاد احادیثو ته د جعل خطاب کړي. د دې معنی دا دي چې هغه په احادیثو اصلا نه پوهیږي۔ د احادیثو پوهیدل د جرح او تعدیل علم ته اړتیا لري. زه مطمن یم چې لیکونکي به دا نوم د لومړي ځل لپاره اوریدلي وي. د احادیثو منکران او جاهل لیکوالان لکه شفیع عیار او امثالهم سره زه ډیره تجربه لرم. خو ما ستاسو څخه د یو مسلمان په صفت دا تمه نه وو چې روافضي او مجوسي عقایدو ته تمایل لرونکو کسانو لیکني خپره کړي.
ما دا لیکنه پوره لوستلي او پرې پوه هم یم.
پاچا خان صاحب تاسو په پرونۍ تبصره کې سپکاوی کړی و. تاسو حق نه لرئ چې یو لیکوال د خپل نظر په خاطر توهین کړئ. دا اوسنۍ تبصره دې هم ستونزې لري. ټاپې مو لګولي. که د استاد د لیکنې ځواب لرئ، ویې لیکئ ټوله تبصره دې خپرېږي. هیڅوک حق نه لري چې تاسو ته ستاسو د نظر په خاطر سپکاوی وکړي. خو که یو څوک دوه ځلې توهین آمیزه تبصره ولیکي او موږ یې تبصره سپم ته ولیږله بیا د هماغه کس تبصره اتومات نه خپرېږي.
هیله ده چې نه یوازې تاسو بلکې ټول تبصره لیکونکي د ادب په چوکاټ کې نظر څرګند کړي.
تاند
زه په ډیرې خواښیني سره باید ووایم چې ستاسو په سایت کې رسول صلی الله علیه وسلم احادیثو ته توهین کیږي او هغه جعل بلل کیږي او ستاسو په اند هغه د سپکاوي چوکات کې نه داخلیږي. خو که یو څوک د احادیثو دفاع کوي او لیکونکي ته یې مخ په هنداره کې ور ښایي بیا تاسو هغه ته د توهین خطاب کوي. د ما لپاره ډیره عجیبه دي چې ، د احادیثو منکر عالم بلل کیږي او د رسول ص د احادیثو توهین ته علمي صبغه ورکوي. ما ته دا معلومه نه وو چې تاند د خپرونو تله په داسې غیر منصفانه معیار ولاړه دي.
د ما پروني لیکنه تاسو ندي خپره کړي او د هغې دلیل دا وو ، چې ما په لنډو ټکو کې ستاسو په اصطلاح د استاد نیوکو ته ځواب وو. دا ضرور ندي چې لیکنه باید شپاړس پاڼي وي او فرعي مسایلو ته ګوته نیسي.
ستاسو دا محترم استاد احادیثو ته د جعل خطاب کړي. د دې معنی دا دي چې هغه په احادیثو اصلا نه پوهیږي۔ د احادیثو پوهیدل د جرح او تعدیل علم ته اړتیا لري. زه مطمن یم چې لیکونکي به دا نوم د لومړي ځل لپاره اوریدلي وي. د احادیثو منکران او جاهل لیکوالان لکه شفیع عیار او امثالهم سره زه ډیره تجربه لرم. خو ما ستاسو څخه د یو مسلمان په صفت دا تمه نه وو چې روافضي او مجوسي عقایدو ته تمایل لرونکو کسانو لیکني خپره کړي.
ما دا لیکنه پوره لوستلي او پرې پوه هم یم.
پاچاخانه!
نن سبا هر چا ته د خپلو عقائدو د څرګندولو لپاره ډول ډول امکانات او رسنۍ شته دی چی لاس رسی هم ور ته ډیر آسانه دی.
بناً د ابن تیمیه او ابن عبدالوهاب او دیوبند فکری شاګردان کولای سی د خپلو بړستنو لاندی د خپلی سلیقې راډیو پر ځِګر کښېږدی او غوږ ور ته ونیسی او هیڅوک حق نلری چی مزاحمت ور ته رامنځته کړی.
فقط قرآن او عترت ارزښت لری نه نور سرودونه.
غلام حضرت
زه نه پوهیږم چې ته ولې اوتي بوتي وایي. زه د رسول ص د سنتو د دفاع خبره کوم او ته الشیخ الاسلام ابن تیمیه او نور مجددین راته یادوي. خیر داچې ابن تیمیه ته الله ج څومره علم ورکړي په هغه یوازې اهل د علم پوهیږي، نه اهل د کلام او نه هم ړانده مقلیدین. ستاسو استاد د قران متعدد ایتونه د خپل نظر د ثابتولو لپاره نقل کړي. ته او یا هم ستاسو استاد دی مهرباني وکړي د دغو ایتونو سبب د نزول لوستونکو ته تشریح کړي. تحت لفظی او لغوي معنی نه به تیر شو . زه به یې درته لږه اسانه کړم، په دین کې مسایل او فضایل دي. مسایلو حکم تړلي د حلال او حرامو سره. دا هغه حکم دي چې ګناه په دوه برخو ویشي المکفرات او المفسقات. ستاسو د معلوماتو لپاره دا دوه پورته اصلونه د حراو حلال،او د دین د بناو د فرضیت څخه انکار او نه انکار سره تړلي چې هر یو ځان ته جلا حکمونه لري. دا لیکنه په اوږدو شوه په یو څو شاندارو جملو لیکلو هیڅوک هم عالم نشي کیدي. ټاند ډیر مسایل خپروي او دا ضروری ندي چې زه ورسره موافق وم خو د حدودو په جوکاټ کې. کله چې خبره د رسالت راشي نو بیا هر قوې او ضعیف مسلمان ته په کار دي چې باید اودریږي او په کلکه دفاع وکړي. داسې ښکاري چې په کوم غربي هیواد کې استوګنه لري۔ که چیرته تاسو په خپل کلام کې صادقه یاست چې د نوروز نسبت طبیعت او د کال له موسم، رسم او رواج سره تړي نو تاسو خامخا د ژمي موسم په را رسیدو به د کرسمس د مراسمو لمانځلو ته حرام ویل هم حرام ګڼي. ژمي هم د طبعیت برخه او د کال موسم دي. داسې د هندوانو او سیکانو ډیر مراسم دي چې له طبیعت سره تړلي او د غوایانو او نورو څارو عبادت کوي ایا هغه هم حرام ګڼل حرام دي؟
تاسو او ستاسو دا استاد دي مهرباني وکړي لوستونکو ته په لیکنه کې د ذکر شوو ایاتو سبب دی نزول او حکم د فقهاو او علما د اهل سنت او جماعت بیان کړي..بیا به دا ایتونه تاسو په عربي په غږیز ډول تلاوت کړي ۔ او زه مطمن یم چې لوستونکي به په حقیقت پوه شي۔
په اخر کې دعا کوم جې الله ج دی تاسو ته عفوه وکړي چې د زردشتیانو او روافضو دینی او مذهبی عقایدو ته بل رنګ ورکوي او د دغه مظلوم ولس په بې لاري کولو کې د شیاطینو د صفوفو ملاتړي کوي. زه تاسو ته توهین نکوم بلکې په تاسو مې زړه درد کوي د ژوند په داسې پړاو کې په هغه صف کې اودریدي چې د الله ج او د هغه د رسول ص د نارضایتی سبب ګرزي.
و ما علینا الی البلاغ المبین!و صلی الله علیه وسلم علی نبینا محمد و علی ال الطیبین الطاهرین و علی اصحابه اجمعین!
لیکوال زمان ستانزي په خپله اوږده لیکنه کې هڅه کړي تر څو د قران د ایتونو په تحریف او په جعلي او غلطو ترجمو د رسول ص احادیث غلط ثابت کړي. خو نوموړي دا خبره هیره کړي چې د تکنالوژي په دې دور کې جعل او تزویر نه پټیږي او په تیره بیا هغه جعل چې د الله ج له دین او رسول ص سره تړاو ولري. لیکوال د عبدالله ابن عمر رض د حدیث د غلط ثابتولو لپاره د سوره تحریم لومړي ایت دلیل وړاندي کړي. لکه څرنګه چې ما پخوانیو تبصرو کې لیکلي وو چې د قران ایات سبب د نزول لري او ما تمه درلوده چې د خبرو پهلوانان به د ما پوښتنو ته منطقی ځواب وړاندي کړي. هغو پهلوانانو ته زه او نور لوستونکي دوه ورځي په انتظار شو او تمه وو چې دوې به سبب د نزول د هغو ایاتو وړاندي کړي چې دوې د خپلې باطلي ادعا د ثابتولو په غرض پري استدلال کوي. په هر ډول: امام قرطبی په تفسیر د سوره تحریم د لومړي ایت داسې وړاندي کوي. د نبی ص یوه میرمن زیبب بنت سبه وو. رسول ص د دزینب په کور کې عسل نوشی جان کړل او د دغې خبره څخه حفصه بنت عمر او عایشه بنت ابابکر ازواج النبی ص خبرې شوي. دواړو مصلحت وکړو چې له هرې بی بی چې رسول ص لومړی ولید نو د زینب د کور د واقعه پوښتنه به ترې وکړي. حفصه رض له رسول ص څخه د هغې واقعه پوښتنه وکړه او رسول ص وویل چې دې مبارک به بیا هیڅ کله هم عسل نوشی جان نکړي. نو الله ج د نبی ص د دغه خبرې په ځواب کې د سوره التحریم ایتونه نازل کړل.
اوس تاسو قضاوت وکړي سبب د نزول دې ایت څه دي او دا خلک یې د خپل غرض لپاره په کوم شکل وړاندي کوي. د عبدالله ابن عمر حدیث د سوره الماعده او سوره توبه له ایتونو سره سمون لري او زه غواړم چې دا پهلوانان دی ولاړ شي او په قران کې یې ولټوي. لږ تر لږه دا قسم خو به یې په ځاې شي چې قران ته یې مراجعه کړي.
په اخر کې د ټاند د چلوونکو په ګډون زه له دغو ټولو پهلوانانو دا پوښتنه کوم ، تاسو که احادیث نه مني نو مهرباني وکړي د پنځه وخته لمونځه رکعتونه په کوم دلیل کوي؟ ایا په قران کې د سهار دوه سنت او دوه فرض رکعتونو یادونه شوي؟ د روژه د احکامو یادونه شوي؟ په روژه کې تراوي د کوم ایت پر اساس کوي؟ نصاب د زکات په کوم ایت ټاکي؟د نکاح او طلاق مسایل د کومو ایتونو پر بڼست پیژني؟ داسې دا ټول دین له احادیثو پرته نیمګړي او نیمه خوا دي. په اصل کې صحیح احادیث د قران ترجمه دي. خو په احادیثو پوهیدل په کار دي. بیانزی د ایرانی اخندانو سره نیږدی اړیکي لری او دهغوې په تلویزیوني بحثونو کې ښکاره کیږي. لله الحمد د هغه هر ویدیو له دری او څلورو کسانو زیات لیدونکي نلري. بیانزی هڅه کوي تر د ایرانی کتابونه څخه په نقل قول سنتو ته ضربه ورکړي. خو انشاءالله دا دسیسه لکه د خلق القران فتنه په څیر به شنډیږي.
باچا خانه وروره!
ما خو د ستانیزی صاحب د لیکنی د محتویاتو سره هیڅ تماس نه دی نیولی او فقط خپل نظر می د نوروز په هکله بیان کړی دی ضمناً زه د هیچا شاګرد یا استاد نه یم.
ستا د پوهی او علمیت لویه نخښه دا ده چی د پسرلی او ژمی توپیر ته دی په ساده سترګه کتلی دی یعنی خوب او ویښتیا دی یوه ګڼلې ده.
د ابن تیمیه او د ابن عبدالوهاب د افکارو د ترویج ( چی له بده مرغه زموږ سیمه ئې هم را ککړه کړیده) تر شا د تیلو مُفت ډالرونه او د نړیوال استعمار خطرناکی نسخې نغښتې دی، که نه څلویښت او پنځوس او زر کاله مخکی هم همدا نوروز ؤ او همدا دین او همدا فرهنګ ؤ نو هغه وخت ولی د دین علماوو د نوروز لمانځنه حرامه نه ګڼله خو اوسنی ځینی ډالری او متحجر مُلایان ئې حرامه ګڼی؟.
غلام حضرت
تاسو په خپله تبصره کې غیر مستقیم د خپل استاد دی لیکنې تاید کړي اوس چې ګیر شوي نو ځان د حسن چپ کوڅه ته وهي. خیر ما به د کال په موسم کې اشتباه کړي وي، او کیدې شي ته به واقعیت وایي۔ خو یو شي په زړورتیا او جرعت سره ویلې شم چې د ژوند زیاته برخه مې د دنیایې علومو تر څنک مې د اصلی دین زده کړي ته وقف کړي. او دین مې په هغه ژبه کې زده کړي په کومه ژبه چې نازل شوي. سره له دې ټولو د دین د علم سمندر نه مې د یوه څاڅکې په اندازه د علم د زده کولو او تر ټولو مهم په ځان د عملي کولو کوښښ او هڅه کړي. ما به موسم کې غلطی کړي خو حلال حرام او د جنازي کفن اصولو باندې پوهیږم. او بله خبره داچې کیدي شي د ځینو سوسیا ل او ویلفرو خورو په شان به د شاندارو تقلبی جملو د لیکلو وخت ونلرم. د سوسیال دی کور وران شي ، خلک یې د لټې تر څنګ په رواني ناروغیو اخته کړي۔ دعا کوم چې الله ج دی تاسو ټول له دغه ناولي او مهلکه رنځ نه خلاص کړي.
الشیخ الاسلام ابن تیمیه رح او الشیخ المجدد محمد ابن سلیمان التمیمی رح هغه کسان دی چې الله ج ورته د علمیت له وجه مرتبه ورکړي. الشیخ الاسلام تقی الدین ابن تیمییه څخه بد راځي نو ته به خامخا اهل د صوفه یا صوفي خرافاتي طریقه واله قبر پرست یي. د قبر پرستانو او اهل د بدعت له اسلام او ابن تیمیه سره دښمني دي.َ ستاسو د اسلام خلاف طریقي او ګډاګاني یې بر را وسپړلي او تاسو یې خلکو ته ور وپیژندلي. د ډالرو، تومنو او ریالو لپاره چې څوک معاملي هغه خلک معلوم دي.
ته باید شکر اوباسي چې له قبر پرستي او پیر پرستي څخه ستاسو د ژغورلو هڅې رواني دي.
پخوانیو خلکو چې نوروز لمانځه نو هغه بې علمه وو. ته د علم په دغه عصر کې خرافاتو ته معتقد ښکاري نو هغه وخت به د خلکو څه حال وو.
که په کور کې یو عاقل هم پاتي وي، نو دومره یې بس دي