شنبه, نوومبر 23, 2024
Homeمقالېدریمروری بر روابط داعش درون و برون افغانستان

مروری بر روابط داعش درون و برون افغانستان

گلوبل افیرز: فرانز جی مارتی

مترجم : سیدجمال اخگر

در نوامبر سال ۲۰۱۹ ، اشرف غنی ، رئیس جمهور افغانستان اعلام کرد که دولت خودخوانده اسلامی در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان از بین رفته است.

سپس در بهار سال ۲۰۲۰ ، گروه مذکور آخرین پایگاه های خود در ولایت کنر همسایگی ننگرهار را از دست داد.

با این حال ، این پایان فصل دولت خود خوانده اسلامی افغانستان نبود ، زیرا گروههای کوچک هنوز به طور مخفیانه در چندین بخش کشور فعالیت دارند و “دولت اسلامی” خودخوانده همچنان ادعای حملات در افغانستان را دارد.

گزارش اختصاصی جمع آوری شده توسط انستیتیوت امور جهانی سوئیس (SIGA) در افغانستان نشان می دهد که برخی از گروه های که خود را مرتبط با گروه دولت اسلامی می دانند مستقلانه عمل می کنند و ائتلاف آنها با دولت اسلامی خود خوانده اغلبا مشکوک است. این بدان معناست که چنین گروههایی تهدید فراملی نیستند ، همچنین نشان می دهد که ریشه یابی ایدئولوژی خطرناک دولت خود خوانده اسلامی دشوار است.

گزارش های غافلگیرانه در مورد دولت اسلامی خود خوانده بخش افغانستان

رحمت خان در اوایل اکتوبر سال 2020 در خانه خود در گجلان بالا ، منطقه ای در انتهای دره خلوت مربوط ولسوالی نجراب ولایت کاپیسا که با موتر سه و نیم ساعت از کابل فاصله دارد ،برای SIGA اظهار داشت :” داعشی ها در آن طرف پشته کوچک قرار دارند

رحمت خان که یک واحد کوچک شبه نظامی طرفدار دولت را در نجراب رهبری می کند ، می گوید ، منظور از ” داعشی ” اعضای گروه خود خوانده دولت اسلامی است که با نام اختصاری عربی داعش در افغانستان شناخته می شود .

رحمت خان افزود: “حبیب رحمان که رهبری گروه 300 نفری را به عهده داردصریحاً می گوید که او داعشی است ” احتمالاً در شمار افراد و توانایی این گروه اغراق صورت گرفته است ، زیرا منابع دیگر تعداد افراد تحت امروی را 70 تا 80 نفر گفته اند.

بعداً ، او مامور SIGA را به سمت یک شیب تند بسوی یک پاسگاه که در بالای پشته موقعیت داشت ، هدایت کرد. از آنجا ، منظره قریه ای حبیب الرحمن به آسانی قابل دید بود .

مردان مسلح به خانه حبیب الرحمن که فقط در چند صد متر دوری واقع شده بود اشاره کردند .

یکی از آنها اظهار داشت :” در پایان زمستان سال گذشته ، حبیب الرحمن یک بیرق سیاه داعش را در پشت بام خود بالا کرده بود ”

وی گفت: “او درست پس از حمله نیروهای دولتی بالای بعضی از افراد وی بیرق را پایین کرد ، اما هنوز هم او یک داعشی است ”

این ادعا ها به چند دلیل تعجب آور است . دلیل اول ، داعش که در اواخر سال 2014 و آغاز سال 2015 در ولایت شرقی ننگرهار افغانستان ظهور کرد ، هرگز بیرون از ننگرهار و همسایه آن کنر حضور آشکار نداشته است .

تنها استثنای احتمالی که وجود دارد ادعای وجود داعش در ولایت جوزجان در شمال افغانستان است که از سال 2015 تا تابستان 2018 به فعالیت آغاز کرد اما وابستگی آن به دولت خود خوانده اسلامی همیشه مشکوک بوده است.

گزارش ها در مورد گروه های که خود را داعش می خوانند در سایر ولایات غیر از هسته های کوچک فعال در شهر کابل و اطراف آن و در شهر هرات، یا شایعه بودند و یا هم مورد انکار قرار گرفتند .

از کاپیسا ، تا آنجای که مشخص است هیچ گزارشی در باره حضور داعش وجود نداشته است.

یکی از مهمترین دلایلی که داعش نتوانسته است در خارج از قلمرو ننگرهار و کنر ثبات داشته باشد، تسلط کامل طالبان برصحنه جهادی افغانستان است که به دلیل اختلاف عقیدتی و سایر اختلافات علناً با این گروه می جنگند.

زمان بر افراشته شدن بیرق سیاه داعش در گجلان بالا در اوایل سال 2020 نیز قابل مکث است ، زیرا این واقعه در حال رخ می دهد که گروه خود خوانده دولت اسلامی ، معروف به ولایت خراسان سریعاً در حال زوال بوده است .

بین اواخر تابستان 2019 و بهار 2020 ، نیروهای امریکایی و افغان و همچنین طالبان حملات جدا گانه ی را برای هدف قرار دادن داعش آغاز کردند که در نتیجه داعش قلمرو خود در ولایات ننگرهار و کنر را از دست دادند .

داعش خود خوانده

با توجه به موارد ذکرشده ، این سوال مطرح می شود که آیا گزارش مربوط به حضور داعش در کاپیسا ، مانند ادعا های قبلی در ولایات دیگر به جز ننگرهار و کنر ، نادرست است ، یا این که داعش به واقعیت در فاصله چند ساعت دوری از شهر کابل حضوراندک دارد ؟

این که حبیب الرحمن و پیروانش خود را داعشی می نامند از سوی چندین منبع توسط (سیگا) تایید شده است.

یکی از این منابع راننده تکسی است که نه اهل گجلان بالا بوده و نه وابسته به شبه نظامیان طرفدار دولت و این احتمال که اظهارات وی جانبدارانه باشد را کاهش می دهد گفت :” وقتی من در بهار سال 2020 یک سواری را گجلان بالا آوردم ، شخصا حبیب الرحمن را ملاقات کردم ، او از من دعوت کرد که به گروپ جهادی اش بپیوندم و در مورد خلافت { طریقه معمول دعوت داعشی ها } با من صحبت کرد. تکسی ران توضیح داد ” من همچنین چندین بیرق سیاه را بالای خانه های قریه دیدم ”

راننده ی تکسی دیگری که معمولاً به گجلان بالا قریه حبیب الرحمن رفت و آمد دارد موجودیت بیرق های سیاه داعش بر سر بام خانه ها را رد کرد. اما تایید می کند که برخی از مردم قریه بصورت علنی در مورد بیعت خود با گروه خود خوانده دولت اسلامی صحبت می کردند.

به همین ترتیب ، SIGA شفاف ترین دلیل را که برای وفاداری حبیب الرحمن و پیروانش به گروه داعش بدست آورد ، تصاویر وی است .

به گفته نور حبیب ، یکی دیگر 20 عضو شبه نظامیان طرفدار دولت در گجلان بالا ، عکس مورد نظر در خزان 2019 گرفته شده است و حبیب الرحمن همراه با برادر زاده اش که دارای سربند سیاه دارای نشان داعش است را نشان می دهد.

تا آنجا که مشخص است این عکس ، بصورت آنلاین ارسال نشده است و نور حبیب اطمینان داد که آن را مستقیماً از طریق بلوتوث از تلفن هوشمند یکی از ساکنان قریه حبیب الرحمن دریافت کرده است.

اما الحاق به سایر گروه های داعش مشکوک است

اگرچه ، گفته ها و تصاویر حبیب الرحمن و افرادش نشان می دهد که واقعا داعشی هستند ، اما با آن هم آنها به این سوال که آیا این گروه با سایر گروه های داعش در ارتباط بوده و یا در کدام سازمان بزرگتر مدغم شده اند یا خیر، پاسخ نمی دهند.

در حال که ، ثابت شده است که حل این سوال ناممکن است ، اما تردید های وجود دارد که قضیه همین باشد.

یکی از دلایل این است که هیچ یک از مردم محل در گجلان بالا نتوانسته اند بطور موثق بگویند که حبیب الرحمن دقیقاً چگونه داعشی شده است و چگونه با سازمان وسیع تر ارتباط برقرار کرده است .

شبه نظامیان محلی طرفدار دولت فقط بصورت گنگ بیان داشتند که حبیب الرحمن از یک سو در جریان تحصیلات دینی خود در پاکستان رادیکال شده و از سوی دیگر برخی داعشی های خارج از دره باحبیب الرحمن دیدار داشته اند .

احتمالا داعشی ها از بیرون این سربندهای سیاه را با خود آورده اند و گفته می شود که حبیب الرحمن با آنها بیعت کرده است.

با این حال ، از آنجا که تحصیلات حبیب الرحمن در پاکستان به چند سال قبل برمی گردد و احتمالاً پیش از ظهور دولت خود‌ خوانده اسلامی در افغانستان بوده است ، به نظر می رسد که ملیشه های طرفدار دولت نتوانسته اند بصورت واضح بیعت حبیب الرحمن را با گرایش وی به سلفیت ( جریان که داعش ایدئولوژی خود را بر اساس آن بنا کرده است ) تشخیص دهند.

این نتیجه گیری با این واقعیت تأیید شد که شبه نظامیان ظاهراً حبیب الرحمن و پیروانش را که اخیرا نماز خود را به سبک سلفی ها عوض کرده بودن با داعش مرتبط دانسته اند – گرچه هر سلفی داعشی نیست.

گزارش های مربوط به دیدار داعشی های بیرونی از این منطقه نیز بسیار مشکوک بود زیرا هیچ یک از مردان گجلان بالا نتوانستند در زمینه جزیات موثق ارائه کنند.

محمد بخش ، یکی دیگر از اعضای شبه نظامیان طرفدار دولت ، با تاییداظهارات سایر منابع توضیح داد: “هیئت داعشی های خارج کشور مخفیانه آمدند و مخفیانه رفتند.- که همچنین دلالت بر این دارد که چنین داستان هایی براساس گفته های غیر موثق بنا شده اند. با توجه به این موارد ، سوال این جاست که آیا گروه حبیب الرحمن با سایر گروه های داعش پیوند داشته یا دارد یا اینکه در یک سازمان گسترده تر داعش مدغم شده است.

برعکس ، حبیب الرحمن و افرادش به احتمال زیاد صرفا به دلیل اعتقادات مذهبی شخصی خود ، با داعش وابسته باشند.

گروه حبیب الرحمن علی رغم اینکه طالبان و داعش خراسان با هم دشمنان تلخی هستند ، اما ظاهراً با طالبان محلی در گجلان بالا رابطه خوبی دارند.

سایر گروه های که ادعایی داعشی بودن دارند با پیشینه ای پیچیده

گروه حبیب الرحمن اولین گروه داعش در افغانستان نیست که روابط آنها با دولت خودخوانده اسلامی مشکوک است.

یکی از نمونه های دیگر ، ادعای داعش در جوزجان بود که قبلاً ذکر شد که سرانجام در تابستان ۲۰۱۸ توسط طالبان مغلوب شدند .

گروه دیگر مشابه در گجلان بالا، در ولایت جوزجان بودند که ظاهرا خود را داعشی اعلام نموده بودند و از نشان های داعش استفاده می کردند ، اما احتمالاً پیوند قابل توجهی با سایر گروه های داعش نداشتند. برعلاوه

علی رغم اینکه کنر از ابتدای ظهور داعش یکی از سنگر های مستحکم داعش بوده است روابط برخی از گروه های داعش در کنر با سازمان گسترده تر دولت اسلامی خودخوانده نسبت به آنچه به تصویر کشیده می شود ، واضح نیست.

در حقیقت ، شواهد وجود دارد که نشان می دهد برخی از داعشی ها در کنر فقط یک نسخه مبهم محلی با رنگ ایدئولوژی دولت اسلامی را پذیرفته اند.

برای مثال ، برای داعشی ها در کورنگل ، دره ای واقع در منطقه ولسوالی مانوگی ، جایی که حدود یک دهه قبل نیروهای ایالات متحده تلفات سنگین متقبل شده بودند ، چنین نشانه هایی وجود دارد.

به دلیل خلوت بودن دره و همچنین دلایل دیگر ، کورنگلی ها ، که از نظر قومیت با دیگر کنری ها متفاوت هستند و با زبان مخصوص خود صحبت می کنند ، و در مقابل نفوذ بیرونی ها مقاومت می کنند.

همکاران فعلی سیگا در افغانستان طی سال های گذشته با نشانه های روبر شده اند که نشان می دهد شبه نظامیان کورنگلی تا جنوری 2019 از طالب به داعش تغییرجهت دادند و سپس تحت فشار دوباره با طالبان یکجا شدند و کم و بیش مستقل عمل می کنند.

با این حال ، به نظر می رسد که شبه نظامیان کورنگلی بیرق هر گروه را که به نفع شان باشد بلند میکنند و اسم خود را با آن گروه پیوند می دهند در حال که بطورموثر هیچگاه با آنها مدغم نمی شوند.

سال ها قبل از ظهور داعش خراسان ، طالبان تنها گزینه مناسب بودند ، اما پس از آن داعش خراسان به گزینه ای مبدل شد ، و با توجه به این که کورنگلی ها سلفی مذهب بودند ، شباهت های ایدولوژی آن با داعش آنها را مجذوب نموده است .

سیگا چندین بار تلاش کرد تا با بازدید از کورنگل درین مورد اطلاعات معتبر بدست بیاورد که بی نتیجه بود . از این رو موارد ذکرشده در بالا زیاد معتبر نبوده و تا حدی بر حدس و گمان استوار است.

به همین ترتیب، در اواخر سپتامبر سال 2020 یک افسر اداره امنیت ملی کنر ، پولیس مخفی افغانستان ، تاکید داشت که کم و بیش همه کورنگلی ها ، که به داعش پیوسته بودند‌ تسلیم طالبان شدند و بعدا در تابستان سال2020 ، دوباره به داعش پیوستند.

وی افزود که آنها این کار را مخفیانه انجام داده اند اما هنوز هم بصورت رسمی از بیرق سفید طالبان استفاده می کنند نه از بیرق سیاه خلافت خود خوانده . وی توضیح نداد که این اظهارات بر اساس چه اطلاعاتی استوار است و نه آن را میتوان توسط SIGA تأیید کرد.

با این حال ، این تذکر دیگری است که اغلب اوقات وضعیت گروههای محلی داعش در افغانستان را مبهم می سازد.

حتی اگر گروههایی مانند گروههای دره کورنگل یا گجلان بالا داعشی های واقعی باشند ، نشانه هایی وجود دارد که چنین گروههایی با داعشی های محلی و خارج از افغانستان تعامل اندکی داشته است .این امر از مصاحبه هایی که SIGA با چندین سرباز پیاده داعشی سابق که بیشتر آنها از ولایت کنر هستند در طول تابستان گذشته انجام داده ، بدست آمده است.

لازم به تذکر است که عدم تعامل میان گروههای محلی داعش ممکن به منظور جلوگیری از دستگیری اعضای یک گروه باشد تا داعشی های دیگر را به خطر نی اندازد.

با این حال ، چنین تدابیر عملیاتی سختگیرانه ممکن باعث شده باشد میان این گروه ها هماهنگی محدود باشد.

هنوز هم میان داعش جهانی و داعش خراسان پیوند وجود دارد

مدارک وجود دارد که حداقل برخی از هسته های داعش در افغانستان با گروه اصلی خلافت خود خوانده در خاورمیانه ارتباط و هماهنگی دارند. از همه مهمتر‌ این است که داعش خراسان ، ماه ها پس از دست دادن تمام قلمرو خود در افغانستان ، هنوز به گرفتن مسولیت حملات خود در افغانستان ادامه می دهد.

همه ادعا های حملات داعش از طریق کانالهای تبلیغاتی مستقر داعش در برنامه های پیام رسان مانند ، هوپ مسنجر و تلگرام که تمام ولایات خلافت خود خوانده که از غرب آفریقا تا فیلیپین را پوشش می دهند ، منتشر شده است. این کانالهای تبلیغاتی داعش از اول آگست تا 28 اکتبر سال 2020 دست کم ادعای 26 حمله در افغانستان را نموده است .

شانزده مورد از این حملات در ولایت ننگرهار ، تقریباً همیشه در شهر جلال آباد مرکز این ولایت، چهار مورد در شهر کابل چهار مورد مقابل یا نزدیک میدان هوایی بگرام ، واقع در شمال کابل بزرگترین پایگاه نظامی ایالات متحده در افغانستان ؛ و دو مورد دیگر در ولایت هرات رخ داده است.

بجز از یک حمله هماهنگ این گروه به زندان ولایتی ننگرهار در شهر جلال آباد كه از عصر 2 آگست 2020 آغاز شد و تقریباً 24 ساعت طول كشید و حمله انتحاری در مقابل یك مركز آموزشی در شهر كابل در 24 اكتبر 2020 ، حملات آن از هیچ نوع موثریت برخوردار نبوده و تقریباً همه انفجارهای ماین کوچک دست ساز و حملات موشکی ناموفق بوده است.

مورد دوم نشان می دهد که توانایی هسته های داعش که هنوز فعال هستند برای انجام حملات بزرگ محدود بوده و احتمالاً عملیات بزرگ بر‌ زندان شهر جلال آباد جدا یک استثنا می باشد.

طوریکه حمله بالای مرکز آموزشی در کابل نشان می دهد ، حملات ساده علیه اهداف نرم غیرنظامی ، که سازماندهی آنها نسبتاً آسان است ، هنوز هم می تواند منجر به تلفات ویرانگر شود.

تمرکز ادعاهای حملات در شهرها و اطراف آن نه به دلیل موجودیت اهداف بیشتر ، بلکه بخاطر جذابیت اهداف است ، و تعداد بیشتر ادعاها در شهرها نیز ممکن بخاطر موجودیت اختلاف بین هسته های داعش که به طور مخفی در داخل و اطراف شهرها فعالیت دارند وجود داشته باشد.

هسته های که در شهر ها فعالیت دارند قادر به تغذیه فعالیت های خود در جریان تبلیغاتی داعش هستند در حالی که آنهای که در اطراف فعالیت دارند ، احتمالاً فاقد پیوند برای انجام این کار هستند.

با توجه به اینکه تقریباً هیچ اطلاعات موثقی در مورد هسته های داعش که در شهرها و اطراف آن فعالیت می کنند وجود ندارد ، این امر به طور قطعی قابل تأیید نیست.

با این حال ، این با یافته های تنها مطالعه هسته های کابل داعش سازگار است ، که بر اساس آن اعضای این هسته ها اغلب از خانواده های طبقه متوسط و تحصیل کرده هستند -که آنها را در موقعیت بهتری برای ارتباط آنلاین با سایر اعضای داعش قرار می دهد.

ذکر این نکته درین زمینه نیز مهم است که در این تحقیق ذکر شده است که داعشی های که در شهر کابل دست به حملات می زنند ، حداقل در گذشته ، با رهبری اصلی داعش خراسان در ننگرهار در تماس بوده و از آنها دستوراتی دریافت کرده اند – که نشان می دهد این هسته در ننگرهار همچنین پیوندهایی با داعش در خارج از افغانستان داشته و با داعشی های ادعا شده در جاهای دیگر افغانستان متفاوت هستند.

با توجه به اینکه مطالعه متذکره روی دلایل پیوستن افراد به داعش خراسان متمرکز بود و سازماندهی گروه را با جزئیات تحلیل نکرده است ، نمی توان به طور قطعی درین مورد چیزی گفت.

واقعیت این که داعش اکنون سنگرهای علنی خود در ننگرهار را از دست داده و رهبری داعش خراسان بیش از هر زمان دیگری مجهول شده است ، احتمالاً توانایی ادعا شده رهبری برای هماهنگی عملیات را نیز تخریب کرده است.

به هر حال ، با توجه به همه موارد فوق ، به ویژه ماهیت محلی گروه های داعش در افغانستان ، بعید به نظر می رسد که چنین گروه هایی – چه در مناطق شهری و روستایی – تهدیدی فراتر از محدوده اصلی عملیات آنها باشد. ، آنها تهدید فراملی نیستند که در باره آن صحبت کنیم.

اما این بدان معناست که ریشه کن کردن چنین گروه هایی دشوار است زیرا ظاهراً عقیده ایدئولوژیکی آنها را به خود جلب می کند و از ضررها به سایر گروه ها یا رهبران داعش در جاهای دیگر مصون هستند.

و آنها احتمالاً به حملات خونین در داخل افغانستان ادامه خواهند داد.

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب