حامد ستانکزی مدیر عمومی جنایی اسبق ولایت ننگرهار :
بنده حامد ستانکزی مدیر عمومی جنایی ولایت ننگرهار بودم و فعلا محبوس در توقیف معینیت مبارزه با مواد مخدر .
از سال ۱۳۸۵ بدین سو در ارگانهای مختلف کشفی در چوكات وزارت امور داخله ایفایی وظیفه نمودم و از اين طريق مصدر خدمت صادقانه به مردم رنجدیده خویش گردیدا
بعد از فراغت اكادمي پوليس كشور و سوگند وفاداري به اين خاك آنچه برايم اهميت داشت و دارد منافع ملي و مردمي ام بود كه در هر حالت پاس داشته ام
اينكه چرا امروز در بند ام برايتان شرح خواهم داد كه
قرار ذیل است .
تقریبا یکسال قبل از امروز منحیث مدیر عمومی جنایی ولایت ننگرهار تقرر حاصل نمودم که دست مافیا در ان ولايت به چه حدی بلند است به همه گان معلوم است از روزیکه اغاز بکار نمودم مشکلات و چالش های بسا پر مشقت را متحمل شدم که میتوان از جمله قاچاقبرانی را نامبرد که از طیاره های این مملکت را پارچه پارچه نموده به پاکستان انتقال تا اهن باب کهنه این کشور را بالایی پاکستان بفروش رسانیدن که به دها موتر انرا دستگیر نموده و به مراجع ذیربط سپردم قضایایی چند روز قبل از زندانی شدن بنده که تعداد قضایا دستگر شده در طول ۱۱ ماه ۱۱۰۰ قضایایی مختلف میرسید .
…رویداد قضیه …
با بروز مشکلات و چالش های که سر راه هم قرار داشت از طریق مرکز فشار بیش از حد بالایی قرار های گرفتاری بوده که باید هرچه عاجل باید در سطح ولایت تمامآ اشخاص و افرادی که تحت جلب قرار دارند باید دستگیر گرده و به سارنوالی معرفی گردند که در جریان اجرات بالایی قرار ها یکی از اشخاص و افرادیکه درج ان جدول ها بود بنام هدوال بود که چندین قرار کشفی بالایی ایشان صادر گردیده بود و از طرف محکمه به هفت سال حبس غیابی نیز محکوم گردیده بود که توسط مایان دستگیر گردیده و تحت نظارت قرار گرفت که فردایی همان روز از طرف رهبری قوماندانی دوباره رها گردید که بنده بدون ضايعه وقت مرکز را در جریان قرار دادم و از مرکز هیتی تحت رهبری جناب جلالی صاحب معاون جرایم سنگین اسبق فعلا ریس مبارزه با جرایم جنایی فعلی و معاون ریاست امنیت داخلی به ان ولایت امدند که جریان را بررسی کردند و دوباره به مرکز امدند که همه حقیقت ها را پیگیری نمودن اجرات ایشان که بعد از ان چه بوده تا امروز معلوم نیست ولی بنده را به مشکلات بسا بزرگی مواجه ساختن خوب به هر صورت مورال خویش را از دست ندادم و به کار خویش ادامه دادم چند روزی نگذشته بود که اطلاع حاصل نمودم که که گروه داعش در یک موتر تیلر ي تقریبا دو صد میل سلاح مختلف را از راهی بندر تورخم داخل خاک افغانستان مینماید و از این سلاح ها در ترور پوليس، . سارنوالان و قضات در ولایت مختلف کار میگیرند اطلاع انرا نوشتم و بعد از طی مراحل قانونی اقدام نمودم و در نقطه صفری تورخم که از خاک پاکستان داخل افغانستان شد دستگیر نمودم که مطابق اطلاع تقریبآ ۱۴۶ میل سلاح در تیلر مذکور که بشکل ماهرانه در زیر فرش ان جابجا گردیده بود بدست اوردم که شامل صد میل تفنگچه و دیگر ان کلاشینکوف بود بحدی فشار بالایی بنده وارد گردید در مورد رهایی ان که در ظرف دو ساعت بطور عاجل انرا به مدیریت تروریزم ان قوماندانی تسلیم نمودم که تقریبا چند روز بعد از جریان فوق دیگر جایی برای بنده در ان قوماندانی نماند دیگر روز هفتم ماه مبارک رمضان که اطلاع حاصل نمودم که دیگر در قرول قوماندانی اجازه داخل شدن برای بنده نمیدهند چون فامیل بنده نیز در ننگرهار بود به خانه رفتم و فامیل خود را با خود گرفتم و رهسپار کابل شدم تقریبا مدت سه ماه را در خانه بودم و بی سرنوشت به سر میبردم تا اینکه روزی از روز ها اکرام سیرت یک افسر ورزیده و پاک نفس که فعلا منحیث ریس دفتر معینت ارشد امور امنیتی ایفایی وظیفه میدارد این مشکلات که دامنگیر بنده گردیده بود با بورد عالی تعینات مطرح نموده بود و بورد تعینات تصمیم به این گرفته بودن که بنده باید دوباره به وظیفه خویش برگردم وی برای بنده زنگ زد که این تصمیم بورد تعینات است و تو باید دوباره به وظیفه ات برگردی که در مکتوب بطور واضح نوشته شده بود که محترم سمونیار حامد مدیر عمومی جنایی ولایت ننگرهار که از طریق بورد تعینات به حیث مدیر امنیت داخلی ولایت غزنی پشنهاد گردیده بود نظر به تصمیم بورد تعینات دوبار به وظیفه قبلی اش منحیث مدیر جنایی ننگرهار به وظیفه خویش برگردد .
وقتیکه به وظیفه خویش دوباره برگشتم مشکلات و چالش های که قبلا در ان ولایت بود بیشتر گردیده بود بخصوص فرار مالیاتی گمرکات و انتقال معادن گوشته و ولسوالی لعلپوره ولایت ننگرهار که اطلاعات فوق را به شورایی امنیت و سکرتر معاون صاحب اول نیز ارسال نمودم در این جریان اطلاع بدست اوردم اینکه کی است و کی ها این کار را میکند نمیتوانم در این پست ان جریان را بنویسم اشخاص و افرادی میخواهند سلاح و مهمات را از داخل کشور به صوب پاکستان انتقال دهند که اطلاع طوری بود که در دو موتر تیلر که در کدامش خواهد بود معلوم نبود ولی چون مسله مهم بود ریس صاحب جنایی را در جریان قرار دادم و به صوب تورخم حرکت نمودم البته قابل تذکر است که اطلاع فوق در تیلفون بنده که نزد معینت مواد مخدر میباشد نیز موجود است وقتی به تورخم رسیدم و واسطه فوق را مورد تلاشی قرار دادم چیزی بدست نیامد همکار هم که اطلاع داده بود از دو تیلر ذکر نموده بود خوب بعد از اینکه پرسونل ولسوالی را وظیفه دادم که اقرار خطی که از برخورد پولیس مالک واسطه رضایت کامل دارد گرفتم دوباره با همکار به تماس شدم و او گفت که من در همین چهار اطراف پل باریکاب میباشم وقتیکه واسطه فوق از طرف شهر به صوب تورخم حرکت کرد شما را در جریان قرار خواهیم داد وقتیکه بنده دوباره به قوماندانی برگشتم فردایش به طرف کابل امدم چون هفته بعدی عید بود و در عید نمیتوانستم به خانه بیایم امدم که تا ضروریات فامیل را تکمیل نمایم شب را در خانه سپری نمودم و فردا نماز جمعه را در مسجد ادعا نمودم در همين وقت زنگ امد که امکان دارد امشب واسطه فوق را از خاک افغانستان به پاکستان انتقال بدهند مدیر امنیت داخلی چون با من یکجا امده بود زنگش زدم و با خود گرفتمش و به طرف ننگرهار حرکت نمودم بنده از اینکه تیلفون هایم تحت استراق است خبر نداشتم وقتیکه به دروازه پل چرخی رسیدم کارمندان معینت مواد مخدر ایستاده بودن و گفتن که شما را معین صاحب مواد مخدر خواسته و با شما کار دارد به بسیار احترام گفتم که بچشم چرا نی و با ایشان به معینت مواد مخدر امدم وقتیکه داخل قرارگاه معینت شدم برایم گفتن که شخصی بنام اختر بالایی شما ادعا کرده و ایشان با یک صد و سیزده کیلو چرس دستگیر گردیده برای ایشان گفتم که من در خدمت هستم اما در صورتیکه چنین مشکل بود بنده را بطور رسمی احضار نیکردین و میامدم گفتن مشکل نیست خودت اینجا باش و مایان ایشان را گرفته میاریم بنده را در یکی از تشناب های انجا که بنام نظارتخانه بود انداختن و سه شبانه روز که هرچه فریاد زدم که بنده پروژه تحت کار دارم و یکی از بزرگان تان را نزدم بفرستید تا با ایشان موضوع را شری ک سازم ایشان فقد یک جواب داشت که حتی وزیر صاحب داخله نیز در جریان است خوب به هر شکلی بود سه شبانه روز را سپری نمودم وقتی به توقیف مواد مخدر انتقال گردیدم در انجا محضر را برایم دادن که سو اشتفاده از صلاحیت وظیفوی و همکاری با باند های قاچاقبران چند روزی را در توقیف که سپری نمودم وقتی بنده را به تحقیق بردند در جریان تحقیق گفتند که خودت با شخصی اختر نام ارتباط داری و از ایشان تابلیت اخذ نموده اید خوب جریان را کوتاه میسازم در طول این مدت از وزیر صاحب داخله خود به چندین تن اظهار نموده بودن که شخص مذکور سو استفاده از صلاحیت وظیفوی نموده و همکاری با باند های قاچاقبران داشته جرم اش تثبیت است .
با هرکه که به تماس میشویم و خواهان تامین عدالت میشویم یکی نه صدها نفر این کلمه به گوش مان بیخی اشنا گردیده که این موضوعات مربوط خارجی ها میشود و دو ماه تحت رژیم خاص گرفته شدم امروز به محکمه برده شدم و در محکمه در حضور داشت شش وکیل مدافع یک سارنوال به هفت سال حبس محکوم گردیدام قاضی صاحب حتی یک کلمه سخن از ما نشنید قسمی هفت سال حبس را اعلام نمود که هفت ثانیه را کسی این چنین اعلان نخواهند نمود .
انانیکه صدایی بنده را میشنود ایا ما انسان هستیم ایا حق بودن در وطن را داریم ایا جناب وزیر صاحب داخله و رهبری دولت حق یک گفتن حقایق را هم شما از ما میگیرد نیم عمر در جبهه های گرم نبرد بجنگیم نیم عمر را در زندان سپری کنیم تا شما به پایه های کرسی تان ضرر نرسد برادران و خواهر حتی پارلمان صدایی مان را نشنید و به واسطه مموزی صیب وکیل لغمان طی ورقه عرض منسوبین خواستار عدالت شدیم اما همه بنام اینکه اینجا مربوط خارجی ها میشوند از ما فرار میکنند در این داد خواهی ما را یاری رسانید تا صدای مان به گوش این خارجی ها برسد تا بدانند که این داخلی های شان چی کاری را نیست که در حق مان نمیکنند و اگر این اعمال واقعا از جناب ایشان است پس ما را به ممالک خویش ببرند و همانجا اعدام کنند تا حداقل بیگناه به دست هموطن مان کشته نشویم .
وسلام حامد ستانکزی