انجنیرعبدالصبورصافی
صلح نیاز اصلى، واقعى و شرطِ بقاء كشور است مردم با صبرو حوصله مندِ افغانستان درحدود نیم قرن جنگ تحمیلى به قیمتِ خون فرزندان و تباهى كشور شان ثابت کردند که بردبارترین مردم در جهان اند، آنها درعین بردباري تشنه به صلح و درآرزوى این سراب خون دل خورده ومیخورند ولی هرگز ازتلاش رسیدن به صلح دستبردارنشده و باحوصله مندی این روند را تعقیب کرده اند، صلح واقعى بیك مكانیزیم مستحكم نیاز داشت که درحال و احوال كنونى همین دولت موجود نقش اساسى مكانیزیم تحقق صلح را محیا ساخت، تشکیل لوی جرگه مشورتی که بسیاری ها آنرا توطئیه علیه صلح و تداوم درقدرت ماندن داکترغني قلمداد میکردند امروز عظمت و قدرت رهبری خرد مندانهٔ داکترغنی را به نمایش گذاشت، این داکترغنی بود پروژه صلحِ را که درزمان زمامداری آقای حامدکرزی بنیان گذاشته شده بود ولی متأسفانه آنزمان توان فرق بین یک فرد دکاندار و عضوشورای کویته را کرده نمیتوانست به میلیون ها دالرپول ملت درشورای صلح بنام صلح حیف ومیل شده به بادِ فنا رفت، ولی این داکترغني بود که این پروژهٔ شکسته و گسیسته را به یک پروسه واکنون به یک واقعیت دارد تبدیل میکند، داکترغنی توانست که طالبان را از بلند پروازی های شان فرونشاند که امروزحاضرشوند با رهایی زندانیان شان با دولت داخل مذاکره شوند، این امربه خودی خود محقق نشده است بلکه خرد و رهبري؛ لازم داشت، داکترغنی با جمعاوري تمام افکارو ذهنیت های رقیب، متضاد، علیه خود و لویه جرگه را آماده ساخته اقناع را د رمیان رقیبان مخالف خود به وجود آورد جامعه جهاني را به حمایت خواستهای خود کشانید تاازلویه جرگهٔ مشورتي حمایت کنند و ثابت کرد که ممثل اراده جمعی اشتراک کننده گان موافق ومخالف اش است، دیگر مخالفان توان دورماندن از این روند آغازشده را نداشتند ناگزیر قدم رنجه کرده وبه تالارجرگه تشریف فرما شدند باوجود که از دل شان خدا خبرداشت ولی ناگزیربودند یا همگام شوند ویا سقوط کنند.
آمدنِ حامد کرزی به تالارلویه جرگهٔ مشورتي به اساس مجبوریت بود نه از مسئولیت دربرابرصلح و ملت، وی که خواب های رهبری حکومت موقت را درذهن می پروراند بی صبرانه تلاش دارد قرارگفته حضرت زاخیلوال که تمام خواسته های طالبان بدون درنظرداشت قوانین کشور چشم بسته پذیرفته شود، البته کارئیکه پذیریش آن برای داکترغنی منحیث یک شخص مسؤل دشواراست، گرچه حضرت زاخیلوال با میرویس ستانکزی ژورنالیست ورزیده تلویزیون شمشاد امروزمورخ ۹اگست گفت که وی و حامد کرزی متن قعطنامهٔ جرگه مشورتی را ناوقت های شب بدست آوردن، فرستادن متن قطعنامه برای حامد کرزی همه راه های فرار ازجرگه را بروی وی بست و وی ناگزیرشد به تالار بیاید، چون دید که چانس اش را در روند آغازین گفتگوی صلح ازدست میدهد بناً ناگذیر به تالارتشریف آورند، آمدن کرزی درلویه جرگهٔ مشورتی از طرف یکعده حاضرین استقبال گرم شد، حاضرین جرگه زمانی که آقای کرزی را درتالارلویه جرگه دیدند مطمئین شدند که آقای کرزی دست از توطئیه علیه نظام و جمهوریت برداشته وبه روند صلح واقعیِ مردم افغانستان پیوسته است ازوی استقبال کردند، بعضی ها این استقبال را جایگاهٔ کاریزماتیک آقای کرزی درعرصهٔ سیاست افغانستان خواندند ولی این استقبال هرگزاین مفهوم را ارایه نمی کند شکِ نیست که یکعده هواخواهان وی هم بودند، ملت باید بداند که آوردن مجددِ حامدکرزی دررأس حکومت موقت تکرار تراژدي ۱۴سال زمامداری فاجعه بار وی خواهد بود که فقط یکعدهٔ محدود به شمول مافیا و جنگسالاران، دزدان ومفسدین خوشحال بوده و ثروت اندوزي کردند ملا و عامي و بیسواد به جنرالی و مارشالی رسیدند ولی ملت درفقرو بدبختی تفرقه قومی مذهبی و لسانی فرورفت ملت باز همان آش وهمان کاسه را نمی خواهد.
ازطرف دیگرظرفیت و توانمندی رهبری ملک درحالت بحرانی فعلی کار سادهٔ نیست که آقای حامدکرزی صلاحیت ودرایت آنرا داشته باشد تا ملک را ازاین باتلاق سالم و باعزت بیرون کشد، اگربجای کرزی شخص مدبرِ دیگردرابتدا ورود امریکا به افغانستان میبود آن سیل دالرهائیکه درزمان کرزی به افغانستان ریختانده شد حالا در افغانستان بیکاری و فقیر وجود نمی داشت.
پلان مارشال بعداز جنگ دوم جهانی آلمان را درهشت سال به قدرت اقتصادی دراروپا تبدیل کرد ولی کمک های ده برابرپلان مارشال و باد آورده، افغانستان را در۱۴سال زمامداری کرزی به قهقراکشانید، فقط یکعده محدود صاحب آرگاه وبارگاه شدند وملت با گرسنگی، بی مکتبی و بی سواد دست وپنجه نرم میکند اگرداکترغنی به داد این ملت نمیرسید معلوم نیست که چه بلای برسراین ملت می آمد!
اکنون که لویه جرگهٔ مشورتی موانع سرِ راهی آغاز گفتگوهای میان دولت و طالبان را برداشت رفتن به صلح واقعى و دفاع از حق حیات مردم كه معروض به نابودى دوامدار است ، باید در سرخط وظایف دولت قرار گیرد مبارزه علیه فقرو فساد را به طور جدی درلویت قراردهد اگرچه داکترغنی دربیانیهٔ اختتامیه لویه جرگهٔ مشورتی مبارزه علیه فساد را ازاقدامات جدی دولت خواند ولی این گفتار هرگزکافی نیست بلکه به عمل ممدود ضرورت دارد زیرا دولت زمانی میتواند درمذاکرات با طالبان با سربلندی و حمایت همه جانبه ملت حرف بزند که ملت را از اسارت اربابان فساد كه نقش و تداوم شان با جنگ گره خورده است رهایى دهد قانون را ملاك عمل خود قرار داده وعدالت اجتماعی را برقرار سازد.
اکنون که لویه جرگهٔ مشورتی راه را بازکرد ما روی مواد وموافقتنامهٔ لویه جرگه حرف نمیزنیم بلکه حرف ما روی میکانیزم باید باشد که چه گونه میتوان این مذاکرات را به موفقیت رسانید، افغانستان تا به رسیدن به صلح راه دور ودرازی درپیش دارد فکرنکیند که برداشتن موانع توسط لویه جرگهٔ مشورتی کار به پایان رسیده است، ایکاش همینطور که امروز درلویه جرگه مشورتی که یک صدا و دفاع از موضع دولت به نمایش گذاشته شد همیشه این اتحاد و همدلی ادامه یابد و حفظ شود، تداوم جنگ تحمیلى و تلفات تا چند صد تن در یك شبانه روز ، تراژدي فقر و بیكارى ، بلیات و آفات طبیعى و شیوع ویروس همگیرِ كرونا ، مردم مظلوم مارا تا نود فیصد در دایرهٔ خط فقر، فسادِ مفسدین قدرت طلب، بی عدالتی وبدامنی قرارداده که همهٔ این مشکل را نمیتوان با دستگاه فاسد برداشت لازم است میکانیزم روی دست گرفته شود که به اساس آن بتوان هم مذاکرات را موافقانه به پیش برد و هم درداخل دستگاه علیه فساد وبی عدالتی مبارزه کرد.
بدون شک که طالبان به مذاکرات صلح لبیک خواهند گفت وبه مذاکره حاضرخواهند شد ولی پیشنهاد شان به دولت این خواهد بود که دولت بلاقید وشرط تسلیم طالبان گردد تا نظام بعدی را طالبان رقم زنند، البته که ایجاد حکومت موقت وهمه شمول هم طرح دیگر طالبان خواهدباشد، ولی تشکیل هرنوع حکومت موقت فروپاشی نظام را درقبال خود دارد که بی چون و چرا انارشی وخود سري سراسر کشور را فراه خواهد گرفت چیزئیکه طالبان خواهان آن است، قدرت بدون چون وچرا به طالبان خواهد رسید و یکعده هم شاید درکنج وکنار چندروز مقاومت خواهند کرد که سرانجام یا کشته ویا هم تسلیم طالبان خواهی شد بناً قضایا را ساده فکرنکنید !
به امید صلح پایدار