جمعه, دسمبر 5, 2025
Homeمقالېدریشکست امریکا حقیقت است یا معامله؟! |زلمی نصرت

شکست امریکا حقیقت است یا معامله؟! |زلمی نصرت

دنمارک

برخی کسانی که خود را « اندیشمند» و «تحلیل گر» می پندارند٬ حقیقت شکست امریکا را با لحن تمسخیر امیز وارونه جلوه می دهند و زیر سایه این تحریف٬ ضدیت خود را با افتخارات و قربانی های مردم أفغانستان پنهان می سازند. با مردمی که روحیه ازادی خواهی در رگ های شان می تپد و سلامتی وطن را بالاتر از همه چیز میدانند.

  انها خروج امریکا از افغانستان را «معامله ننگین» می‌ نامند و چنین وانمود می‌کنند که گویا هیچ شکستی در کار نبوده است.

 این نه تحلیل است، نه نقد؛ بلکه تحریف آشکار تاریخ معاصر افغانستان است.

 ۱ـ شکست امریکا حقیقتی انکارناپذیر است. امریکا با شعار نابودی تروریزم و ساختن یک افغانستان مدرن آمد. اما پس از بیست سال جنگ، با هزاران کشته و میلیاردها دالر هزینه، نه تروریزم  در منطقه از بین رفت و نه افغانستان «دموکراتیک» شد.

 رهبران ملکی و نظامی امریکا در عمل احساس کردند و به این نتیجه رسیدند که این جنگ را برده نمی توانند.

ترامپ٬ رییس جمهور وقت٬  تا سر حد استعمال «مادر بم ها» پیش رفت و سپس اعتراف کرد: اگر بخواهیم این جنگ را ببریم٬ باید ده ملیون أفغان را بکشیم.

جوبایدن نیز گفت ادامه جنگ هیچ تضمینی نه دارد و معلوم نیست چند سال دیگر طول بکشد و چه نتیجه ای بدهد.

بارک أوباما نیز به همین باور رسیده بود.

 در نهایت پس از دو دهه٬ طالبان دوباره به قدرت‌ رسیدند.

در قاموس سیاست و نظامی‌گری، این روشن ترین تعریف شکست است. نامش را هر چه بگذارید٬‌ حتی«معامله»٬ واقعیت تغییر نمی کند. با هیچ منطق سیاسی و نظامی یک ابر قدرت با نیروی که شکستش داده باشد« معامله» نمی کند.

۲ـ  قیاس نادرست و پرسش بچه گانه:

  بعضی می گویند: اگر طالب ها امریکا را شکست دادند، پس چرا طالبان در برابر حملات و مداخلات پاکستان سکوت کرده ‌اند؟

 پاسخ روشن است: پاکستان در۲۰ سال گذشته حامی طالب ها بود؛ پناهگاه ها٬ مراکز اموزشی و حمایت سیاسی از آن سوی دیورند فراهم میشد. امروز  اما پاکستان خود با طالبان پاکستانی در گیر است .طالبان أفغانستان از آغاز٬ در قبال همسایگان سیاست مدارا و احتیاط  پیش گرفته و از شعار های پوچ و تحریک امیز خود داری کرده اند.

 این سیاست به معنای «شکست نخوردن امریکا» نیست و نباید چنین تفسیر شود٬ بلکه بخشی از راهبرد بقا و تثبیت قدرت طالبان است.

 ۳ـ سقوط جمهوریت نام نهاد را نباید تنها به «معامله ننگین» خلاصه کرد. این ساده‌سازی کودکانه است.

 فساد ساختاری، ناتوانی رهبران، بی‌اعتمادی مردم و اتکای کامل به بیگانه٬ ریشه های اصلی سقوط بود.

توافق دوحه یک عامل بود، اما تنها علت نبود. اگر همه چیز را در معامله خلاصه کنیم صورت مسأله را با چنین تحلیل پاک کرده ایم.

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

ادب