پنجشنبه, مې 2, 2024
Home+نگاه بی طرفانه به حمله ای تروریستی کرمان

نگاه بی طرفانه به حمله ای تروریستی کرمان

نوشته: غوث جانباز

در اثر انفجار های که به تاریخ سوم جنوری سال روان ( ۲۰۲۴) در مراسم عزا داری چهارمین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی جنرال ایرانی، در همجواری مقبره او، در شهر کرمان بوقوع پیوست، بیش از صد نفر به قتل رسید.

جنرال سلیمانی یکی از مسوولین طراز اول امنیتی – نظامی ایران بود که در اکثر کشور های حوزه خاور میانه، افغانستان و تاجکستان نفوذ داشته و حلقات مختلف در این کشورها با او در تماس های ” کاری” بوده اند. آگاهان امور نظامی اتفاق نظر دارند که قاسم سلیمانی مدیریت تعداد زیادی از عملیات های نیابتی را در منطقه و همچنان در افغانستان در ادوار مختلف پیش برده است.

به قتل رساندن قاسم سلیمانی که چهار سال قبل اتفاق افتاد، یکی از عملیات های خاص شبکه های استخباراتی ایالات متحده امریکا حین ریاست جمهوری دونالد ترامپ به شمار می رود. دونالد ترامپ آنگاه قاسم سلیمانی را فرد خطرناک و ” تروریست شمار یک” نامیده بود.

مبرهن است که کشته شدن سلیمانی مناسبات بدون آنهم ناهنجار میان ایالات متحده امریکا و ایران را بدتر ساخت.

ایران همواره اذعان نموده و تهدید کرده که در پی قتل قاسم سلیمانی با واشنگتن “تصفیه حساب” خواهد کرد و ” انتقام سخت” خواهد گرفت. اکنون، پس از واقعه دلخراش کرمان، شمار این “تصفیه حساب” و “انتقام سرسخت” بیشتر شده است.

واقعه خونین کرمان در کنار مقبره سلیمانی درست زمانی رخ داده که جنگ شدید، وحشتناک و تمام عیار در شرق میانه در حال اوج گرفتن است. اسرائیل با به راه انداختن وحشت بی سابقه، بی اعتنائی و گستاخی تمام عیار به حقوق بشر و میثاق های بین المللی، عملا به کشتار دسته جمعی و امحای هر چه فلسطینی است پرداخته است.

ایران، از طریق “اردو های” نیابتی خویش از قبیل حزب الله (لبنان)، حوثی ها (یمن) و تا حدی هم سازمان حماس (فلسطین) در این جنگ دخول دارد.

ناظران به آن باور اند که انفجارات در نزدیکی مقبره سلیمانی تقریبا زمانی رخ داده که طیاره بدون سر نشین اسرائیل بر دفتر یکی از فعالین سازمان فلسطینی حماس در بیروت (لبنان) حمله نموده که در اثر آن چند تن از مسوولین این سازمان کشته شدند.

اینکه در حمله تروریستی کرمان کی می تواند دست داشته باشد، هنوز دقیق معلوم نیست. اما با احتمال قرین به اطمینان می توان گفت که در عقب انفجارات کرمان نیرو های قرار دارد که به نحوی به ضد موضعگیری های ایران در معاضل شرق میانه، مخصوصا جنگ اسرائیل و فلسطین استند.

دلچسپ است که خود ایران در سطح رسمی هنوز کدام آدرس مشخصی را متهم به دست داشتن در حمله تروریستی کرمان ننموده، لیکن ایالات متحده امریکا با شتابزدگی اعلام داشته که در قضیه دخالت ندارد و تاکید نموده که به باور واشنگتن اسرائیل نیز در واقعه دست ندارد.
به هر حال، حمله کرمان همچنان می تواند کار دست آنعده از گروه ها در داخل ایران باشد که توسط بازیگران منطقه ئی به طور نیابتی حمایت می شوند و در تضاد با پالیسی های عظمت طلبانه ایران قرار دارند.

با اینهمه، با در نظر داشت تمام درامتیزم و شنیع بودن حمله تروریستی کرمان، انصافا نباید فراموش کرد که در داخل جامعه ایران در برابر حاکمیت تئوکراسی مختنق و مستبد این کشور اعتراض ها، مقاومت های وسیع و جدی وجود دارد. مظاهرات، تظاهرات وسیع و دوامدار سال پار نماینگر حضور روحیه گسترده اعتراضی در تار و پود این کشور است.

قاسم سلیمانی یکی از کسانی بود که از روش و برخورد درشت و سرسختانه به ضد مخالفین نظام حمایت می کرد و از اقدامات مشدد نظام پیوسته تشویق و تمجید بعمل میاورد. می توان گفت که سلیمانی یکی از سمبول های موثر و برجسته ای سیاست تعمیل زور بالای مخالفین نظام موجود در ایران بود.

دوست و دشمن می دانست که در مراسم یاد بود جنرال سلیمانی معمولا عده ای زیادی از اراکین بلند رتبه نظامی، استخباراتی و امنیتی، به شمول فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران برای ادای احترام حضور میابند.
بنا، هرگاه مخالفین حاکمیت موجود ایران قصد داشتند تا حاکمان کنونی را هدف قرار دهند، به احتمال زیاد موقع بهتر از این را نمی توانستند بیابند.

از جانب دیگر، انفجارات بیانگر عدم ثبات سیاسی – اجتماعی جدی در داخل جامعه ایران نیز بوده و به نوبه خود می رساند که حاکمان آخوندی آنقدر هم در کنترول جامعه ایران موفق نیستند، که ظاهرا تصور می شود. انفجاراتی از این دست در ایران تقریبا بی سابقه بوده و صرف سال ها قبل، در ابتدای انقلاب اسلامی جا داشتند، زمان که حاکمیت آیت الله ها تازه سر و سامان میافت.

تصور عمومی طوری بود (هنوز هم است) که در حال حاضر ساختار های امنیتی ایران تحکیم قابل ملاحظه یافته، سپاه پاسداران و شبکه های فراگیر استخباراتی جامعه را به حدی تحت نظارت و کنترول دارند که احتمال و تصور جابجا ساختن مهمات و مواد انفلاقیه به این مقدار، آنهم در مکان نهایت “مهم و ارزشمند” [مقبره سلیمانی] از تصور دور بود.

بنابرین، می توان نتیجه گیری نمود که حاکمیت ایران در تصور و درک خویش از شکل گیری عینی اوضاع در کشور با مشکل روبرو بوده، حاکمیت آن ضعف ها و درز های معین داشته و زیاد هم قابل اطمینان نیست.

شواهد و قراین می رساند که سطح نارضایتی از وضعیت موجود و اعتراضات اجتماعی توام با مقاومت در لایه های مختلف جامعه ایران در برابر حاکمیت استبدادی و تک نظریاتی به اندازه کافی بالا رفته و در حال تعمیق هرچه بیشتر است.

واقعه کرمان ثابت می سازد که حاکمیت ایران تصور دیگری، عجالتا نادرستی از موقف و حیطه عینی نفوذ خویش در جامعه ایران داشته است…
حاکمان ایران، در سیاست های خارجی خویش، قبل از همه از کته گوری های جیو – پولیتیک برمیایند. آیت الله ها پیوسته در تلاش اند تا با به کار گیری نیرنگ ها، به راه انداختن دسیسه های گوناگون… مواضع مخالفین و رقبای خود را در منطقه و فرامنطقه تخریب و تضعیف نمایند. حوثی ها، انصار الله، فاطمیون ها (به شمول شاخه افغانی آن)، حزب الله و تا حدی هم سازمان حماس بازیگرانی اند که تخته بازی شطرنج آن تا حد زیاد در تهران و قم “جمع و جور” می شود.

اصولا در داخل ایران چه می گذرد ؟

محافظه کاران آخوندی مشرب حاضر نیستند حتی به گفتگوی ابتدائی با آن بخشی از جامعه روشنفکر ایران که خواستار به راه انداختن اصلاحات اقتصادی – اجتماعی در فضای کاملا صلح آمیز استند، بپردازند. فضای اختناق و استبداد در ایران روز تا روز شدت میابد.
دور از احتمال نیست که انفجار وحشتناک و ضد بشری کرمان حاکمان تنگ نظر، روحانی و ظالم ایران را به هوش آرد، تا لااقل داخل گفتمان با طیف بزرگ از دیگر اندیشان و اصلاح طلبان گردد.

لیکن می توان شک نداشت که واکنش حاکمان ایران در برابر آنچه در کشور می‌گذرد طور دیگری خواهد بود. تصور آن می رود که در وقوع حادثه تروریستی خونین و غیر انسانی کرمان انگشت اتهام و دست داشتن به عوامل استخباراتی خارجی، قبل از همه امریکا و اسرائیل گرفته خواهد شد.

طوریکه در فوق نیز ذکر گردید، دست داشتن مستقیم یا غیر مستقیم منابع و شبکه های جاسوسی کشور های خارجی در حوادث تروریستی از نوع آنچه در کرمان گذشت به هیچ صورت منتفی نیست. رقبای ایران پیوسته در سدد تضعیف اقتصادی – سیاسی، تخریب سمبول ها (که جنرال سلیمانی یکی از آنها به شمار می رود) این کشور بوده اند.

لیکن نباید از نظر دور داشت که یک طیف بزرگ و فاقد صدائی جامعه ایران، طرفدار حاکمیت مستبد روحانی کنونی نبوده، از آن به ستوه آمده، عملا در وضعیت نزدیک به خفقان قرار داشته و در مخالفت آشکار با نظام بیرون برامده، و اینکه انفجارات کرمان می تواند احتمالا واکنش عینی در برابر سرکوبی و خفه ساختن صدای اعتراض، مظاهرات ضد حکومتی باشد، برای حاکمیت آخوندی ایران قابل بپذیرش نیست.

حین کار بالای این نوشته، رسانه های جهانی خبر دادند که مسوولیت انجام عملیات تروریستی در کرمان را گروه داعش به دوش گرفته است. در خبر همچنان قید گردیده که انفجارات توسط دو تن انتحاری با نام های عمر الموحد و سیف الله مجاهد اجرا شده است.

1 COMMENT

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب