مردان افغان یک منطقه فقیر نشین مرزی در تلاش برای قاچاق تریاک به ایران جان های خود را از دست می دهند و عزیزان خود را به زندگی تنهایی وا میدارند.
منبع: نیویارک تایمز
نوشته : داوید زکچینو و نجیم رحیم
مترجم: سید جمال اخگر
مجموعه ای از کلبه های خاکی معروف به قلعه بیوه ها یا ” دهکده بیوه ها” در دشتهای عریض و خشک در امتداد جنوب شهر هرات در غرب افغانستان قرار گرفته است.
بیشتر مردان این دهکده در تلاش برای قاچاق تریاک به ایران کشته و یا هم ناپدید شده اند. و بیوه های خود را با فرزندان شان رها کردند ، برخی دیگر آنها هنگام حمل مواد مخدر در مسیر راه های ناهموار مرزی ولسوالی ادرسکن ولایت هرات درگذشته اند.
محمد علی فقیریار ، ولسوال این منطقه گفت:” مردم این منطقه بسیار فقیر هستند و مردان فقط دو گزینه دارند : یا دست به قاچاق مواد مخدر بزنند یا به طالبان بپیوندند.
کسانی که تن به قاچاق تریاک ، هرویین و متافتامین به ایران می دهند در بدل آن 300 دالر آمریکایی بدست می آورند، اما آنها خطر دستگیری ، پیگرد قانونی و اعدام در دادگاه های جمهوری اسلامی ایران و یا هم مورد اصابت گلوله مرزبانان قرار می گیرند را به جان می خرند.
از سال 2018 ، افغانستان بزرگترین تولید کننده تریاک جهان است و کوکنار پردرامد ترین محصول نقدی کشور بشمار می رود. سود سرشار قاچاق تریاک بنیه ای مالی طالبان را قوی ساخته و سال ها تلاش های ایالات متحده و متحدین آن برای بازسازی و امنیت را تضعیف کرده است.
ظاهراً حکومت افغانستان در جلوگیری ازین تجارت پرسود ناتوان است و برخی از مقامات از راه تسهیل قاچاق ثروتمند شده اند. آنچه نتیجه بدست میاید ، چرخه طولانی ، کشت ، پروسس و قاچاق تریاک است که اغلب مردم افغانستان را در معرض عواقب و خیم این تجارت غیر قانونی قرار می دهد.
آقای فقیر یار گفت که وی برای برنامه های کمک به مردم برای مالداری ، کشت گندم ، برنج و لوبیا در یک زمین لم یزرع و خشک بسیار تلاش کرده ولی موفق به دریافت پول از دولت نشده است.
وی گفت :” ما هیچ نوع کمکی از دولت مرکزی بدست نیاوردیم – آنها حتی مردم اگر از گرسنگی هم بمیرند به آن اهمیت نمی دهند” . زنان بیوه از طریق تجارت پشم ریسی ، کمک اقارب و نهاد های بین المللی کمک گذران می کنند.
برخی از کودکان در یک مدرسه اسلامی که توسط یک ملا اداره می شود ، تحصیل می کنند . شهر پرجمعیت هرات در 45 مایلی شمال این هکده واقع شده است.
نیک بی بی بیوه ای 50 ساله گفت ” برای مدت طولانی بسیار زندگی خوبی داشتیم ، سه پسر من پول زیادی را از راه قاچاق تریاک بدست آوردند” در حالیکه نوه ای وی خود را به دامن وی چسپانده بود گفت ” بعداً آنها کشته شدند” قاچاق مواد مخدر در منطقه چنان فراگیر است که ایران گزمه های وسیله نقلیه را در طول 15 مایلی مرز باز می فرستد.
وی گفت : غلام رسول 20 ساله ، پسر بزرگترش چندین سال پیش در ایران دستگیر شد و به جرم قاچاق تریاک به دار آویخته شد.
وی گفت :” سه سال پیش دو پسر دیگر – عبدالغفور 15 ساله و عبدالظریف 14 ساله – هنگام تلاش برای انتقال تریاک از افغانستان مورد اصابت گلوله نیروهای مرزی ایران قرار گرفتند.
خانم بی بی گفت که ایران هرگز اجساد پسرانش را به آنها تحویل نداد، و نمیداند که اجساد آنها در ایران دفن شده اند یا در بیابان انداخته شده است.
خانم بی بی گفت همسرش ، محمد صادق ، اخیراً به دلیل بیماری درگذشت و او را برای مراقبت از بیوه های پسران و هشت نوه اش تنها گذاشت. وی از طریق پشم ریسی و الیاف قالین بافی درامد ناچیزی دارد.
درین روستا برق و آب جاری و هیچ نوع منبع گرما به جز علف هرزه خشک که خانواده ها برای سوزاندن آن را خریداری یا جمع می کنند وجود ندارد.
برخی از زنان بیوه ، مانند خانم بی بی ، شب یک لامپ را با انرژی تولید شده توسط صفحه سولر روشن می کنند. خزان امسال شرایط به حدی وخیم بود که بسیاری از زنان روستا به خانه های اقارب یا کمپ های مهاجرین که توسط سازمان های امداد رسانی اداره می شدند ، پناه بردند.
محمد زمان شکیب ، مدیر شورای توسعه منطقه گفت که تا همین اواخر ، درین روستا 80 زن بیوه همراه با خانواده های شان زندگی می کردند اما اکنون فقط 30 نفر باقی مانده است.
آقای شکیب گفت: “سرما و گرسنگی آنها را از این جا راند.” هنگام صحبت او ، چند زن بیوه و فرزندان شان کنار کلبه های شان نشسته و خود را زیر نور آفتاب زمستانی که تازه پس از یک روز برفی ظاهر شده بود ، گرم می کردند.
اکثر زنان روپوش های سیاه بلندی پوشیده بودند که بجز چشمان دیگر همه اعضای بدن را پوشانیده بود . برخی از آنها در مورد ترک روستا صحبت کردند.
فاطمه که یک اسم دارد گفت :” درین روستا چیزی برای خوردن وجود ندارد – امسال ممکن گرسنه بمانیم”
فاطمه گفت که شوهرش فضل حق برای امرار معاش علف های هرزه را برای پخت و پز و گرم کردن می فروخت وی گفت که شوهرش از ناچاری پیشنهاد قاچاق تریاک در بدل 200 دالر آمریکایی را برای هر سفر پذیرفته بود ، و برای سه سال قاچاق مواد مخدر را انجام داد تا این که 5 سال پیش توسط مرزبانان ایرانی هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. حالا وی از پنج فرزند وی مراقبت می کند.
کمبود مردان درین روستا نتوانسته است زنان را از محدوده فرهنگ سخت مردسالار افغانستان بیرون کند.
در اطراف قلعه بیوه چندین مرد ریش سفید حضور داشتند که مانع مصاحبه برخی از زنان که از مشکلات شان صحبت می کردند شدند.
مقامات افغانستان می گویند ، هرات یکی از سه ولایت غربی است که زمینه صادرات منظم مواد مخدر را فراهم می کند و مقصد اصلی تریاک آن ایران است.
آقای فقیر یار ، ولسوال ، گفت که قاچاق تریاک سه دهه قبل درین دهکده توسط یک مرد آغاز شد و اکنون آن مرد فرماندهی یک گروه شبه نظامی طرفدار دولت در هرات را به عهده دارد.
ولسوال گفت : قاچاق موادر مخدر درین منطقه به اندازه فراگیر است که ایران گزمه های وسایل نقلیه را در امتداد مرز باز با منطقه ادرسکن مستقر نموده است.
با این حال قاچاقچیان ، قادر اند تریاک را که بیشتر آن از ولایات های هلمند و فراه فراهم می شود به ایران انتقال دهند .
به اساس گزارش عفو بین الملل در سال 2016 ، ایران صد ها نفر را به جرم قاچاق مواد مخدر اعدام کرد
از زمان تعدیل مجازات اعدام در قانون مواد مخدر در ایران در سال 2017 ، سرعت اعدام در جرایم مواد مخدر کاهش یافته است .
در گزارش سال 2018 ، بازرس ویژه امور باز سازی افغانستان آماده است که ایالات متحده بیشتر از 8 میلیارد دالر را برای تلاش های ناموفق مبارزه با مواد مخدر در افغانستان از سال 2002 تا 2017 هزینه کرده است.ولی با این وجود تولید تریاک از 3400 تن در سال 2002 به 9000 تن در سال 2017 رسید.
تاثیرات جنگ برای روستای بیوه ها و دیگر شهرک های ولایت هرات هرگز دور نبوده است، طالبان مرتباً بالای پاسگاه های دولتی در همان منطقه حمله می کنند. آقای فقیر یار گفت ، هرروز گشت های پولیس شاهراه هرات را از ماین های کنار جاده که شب ها توسط طالبان کار گذاشته می شوند ، پاک می کنند.
وی گفت ، اخیراً یک پاسگاه کوچک مرزی مورد حمله قرار گرفت که متعاقباً از سوی دولت بسته شد- این حملات توسط قاچاقچیان مواد مخدر به همکاری طالبان برای باز کردن راه قاچاق صورت گرفته بود.
بلاخره زنان بیوه این وضعیت را تحمل می کنند و بیشتر آنها از طریق تجارت ریستن پشم که باعث می شود دستان شان آبله ببندد و تغییر رنگ دهد مبلغ ناچیزی را دریافت می کنند.
در عین حال که آنها فرزندان شان را تربیت می کنند ، از این بیم دارند که پسران آنها مانند پدران شان از طریق تجارت قاچاق مواد مخدر خود را به کام مرگ فرو نبرند.
فاطمه در مورد 5 فرزندش گفت :” من به آنها اجازه نمی دهم – آنها مانند پدرشان کشته خواهند شد”
” من مانع آنها می شوم ، حتی اگر از گرسنگی هم بمیریم “