شنبه, نوومبر 23, 2024
Home+ قضاوت ما در باره تاریخ معاصر کشور

 قضاوت ما در باره تاریخ معاصر کشور

عبدالباري جهانی

امروز در سایتهای افغان جرمن و آریانا افغانستان با مضمون کوتاهی بقلم محترم صدیق کاکر برخوردم که در باره فساد اداری و بی کفایتی رژیم ظاهرشاه نګاشته بودند و ګویا ملامتی همه تراژیدیهای بعدی را به ګردن ظاهرشاه و رژیم بی کفایت او انداخته بودند. از فحوای مضمون کوتاه محترم صدیق کاکر مستفاد میشود که اګر رژیم بی کفایت ظاهر شاه و فساد اداری دوران نسبتاً طولانی سلطنت او نمی بود افغانستان ګرفتار این همه مصیبت های پی در پی نمی ګردید.

قبل از همه باید بنویسم که بنده نه با ظاهرشاه و نه با خاندان او هیچګونه ارتباط، علاقه، خویشاوندی  و یا کدام دلچسپی شخصی ندارم. چیزی را که مینویسم منحیث شاهد عینی وقایع و منحیث شاګرد تاریخ کشور عزیزم، با مسوولیت مطلق وجدانی ام، به روی کاغذ میاورم.

بیایید برای لحظه ای از علل سیاسی، اقتصادی، اداري و نظامی و بعضاً مداخلات و دلچسپی های قدرت های منطقه بګذریم و یک نګاه منصفانه به وقایع بعد از سقوط رژیم ظاهرشاه بیندازیم. و بعداً یک مقایسه عادلانه کنیم.  اولاً جمهوری داوود خان بر رژیم ظاهرشاه چه برتري داشت؟ بعداً تراژیدی هفت ثور و وقایع بعدي پی در پی آنرا مدنظر بګیریم. پیوست با کودتای هفت ثور تا به امروز اختیار تعیین نمودن سرنوشت کشور عزیز از دست افغانها خارج شده است. پیوست با همین کودتا عدالت از کشور رخت برمیبندد. از جنایات پلچرخی تا اعدام های بهترین فرزندان کشور در پولیګون و حتی زنده به ګورنمودن و انداختن زندانی های سیاسی از هیلی کوپترها هریکی داستانیست که تاریخ افغانستان، تا بهمان روزها، بخود ندیده بود؛ و بالاخره به دعوت نمودن قوای سرخ شوروی به افغانستان و اشغال رسمی از طرف همسایه شمال منجرشد.

بعد از سقوط رژیم چپی ها، نوبت به تنظیم های مجاهدین سربکف ما رسید. جنایاتی را مرتکب شدند که مردم افغانستان، خاصتاً مردم کابل را، دعاګوی داکترنجیب ساختند و همان دعاګویی تا به امروز دوام دارد. شهرکابل شاهد ویرانی های بود که شاید کمترین شهر روی زمین به خود دیده باشد. برای اولین بار از رقص مرده و میخ کوبیدن در سرهای آدمها و پستان بریدن خانم ها و بی ناموسی ها شنیدیم.

بعد از سقوط یا تغییر رژیم مجاهدین سربکف نوبت به طلبای کرام رسید. افغانستان شاهد تاریک ترین رژیم تاریخ خود شد که شاید یکی از تاریک تریک رژیمهای دنیا بوده باشد. شاهد دست بریدن ها، اعدامها در محضرعام و در ستودیم ها و سنګسارنمودن خواهران خود بوده ایم. و ضمناً باید یاد آور شد که برای اولین بار شاهد نظامی بودیم که مستقیماً از پنجاب هدایت میشد که باید باعث خجالت همه ما افغانها باشد. موهای سر جوانان ما در ملای عام قیچی و تراشیده شدند که توهین به انسانیت و کرامت انسانی بود. تاریکی، رسوایی و وحشت بجایی رسید که تلویزیونها و فیته های موسیقی بدار آویخته شدند.

بعد از حوادث هولناک ۱۱ سپتمبر سال ۲۰۰۱ امریکا، بحیث کشور مظلوم!! در صدد انتقام برآمد و به بهانه یافتن اسامه بن لادن بر افغانستان هجوم هوایی و زمینی نمود. متوجه هستید؟ افغانستان ۱۱ سال تمام بخاطر بن لادن بمباري شد و بالاخره اورا در ایبت آباد پاکستان کشف نمود و از بین برد ولی هیچ کسی پاکستان را ګفته نتوانست که بالای چشمت آبروست.

درنتیجه حملات هوایی و زمینی امریکا و متحدینش قدرت باز هم بدست ګرګهای آزموده افتید. باز هم همان تنظیمهای مجاهدین که کابل را به آتش وخون کشیده بودند به قدرت رسیدند ولی اینبار صدها و هزارها بار قدرتمند تر. افغانستان از برکت دیموکراسی امریکایی و تنظیم های مجاهدین اتحاد شمال مدت ۲۰ سال در کشت کوکنار و قاچاق مخدر و فساد اداری مقام اول را در جهان بدست آورده و حفظ نمود. چون جوانان ۱۵ ساله ما شاهد همه حوادث ناګوار، که شاید صدها و هزارهای آن ناګفته مانده باشند، بودند لازم به تکرار نیست. برای اولین بار در تاریخ کشور ما در پارلمان نعره من افغان نیستم بلند شد؛ که صریحاً زنګ خطر برای تجزیه رسمی کشور غریب ما بود. مدت بیش از ۱۵ سال شاهد بمب های خودکش و انفجارات و مکتب سوزی ها و بمباری های دهات و شهرها بودیم که هیچ کسی از آینده، حتی فردای خود، مطمین نبود.

بعمد ازین همه بدبختیها و خانمان سوزیها نوبت دوباره بدست طلبای کرام رسید. قسمیکه مجاهدین سربکف در نوبت  دوم قدرت خود صدها چند قویتر بودند اینبار طلبای کرام آزموده شده هم صدچند از دفعه اول قدرتمندتر بودند. اګر در دفعه اول رژیم یک چند تا جنایتکار را سرنګون ساخته بودند اینار پرقدرت ترین ماشین نظامی دنیا را شکست داده بودند و در ظرف ۱۰ روز تمام خاک افغانستان را مالک شده بودند. امروز هیچ قدرتی نیست که در مقابل آنها آواز بلند نماید و از آنها در باره بسته نمودن مکاتب بر رخ دخترها بازخواست نماید.

آواز مولوی عبدالعلی دیوبندی را، که یکی از بنیان ګذاران تحریک طلبه بوده است و فعلاً در قید حیات نیست، شاید به ده ها هزار افغان شنیده باشند که ګفته است سواد آموختن به طبقه اناث باعث فحش و بی حیایی میګردد. طبقه اناث را حتی به مسجد اجازه دخول داده نشود و اګر انها به تلفون دسترسی پیداکنند با مردها در تماس میشوند و باعث انتشار فحشا میګردند و اګر طبقه اناث سواد یاد بګیرند با مردان نامحرم خط روی مینمایند. این آدم بدبخت، که حتماً به جهنم رفته باشد، نمی فهمد و یا فهمیده مادر خود و دیګران را به فحش بالقوه متهم میسازد. متأسفانه این ذهنیت یک مولوی تاریک فکر و تنګ نظر نیست بلکه عقیده طالبانیست. ثبت آواز این مولوی بدبخت از طرف نطاق وزارت تحصیلات عالی امارت اسلامی بدست نشر سپرده شده است.

این مولوی بدبخت نمایندګی از ذهنیت یک طبقه خاصی مینماید که متأسفانه بعضی از منورین امریکا نشین و اروپانشین و تحصیلکرده های ما از آنها دفاع مینمایند. سخن بجایی رسیده است که یکی از دوستان و نویسنده های محترم ما آقای محمدنعیم بارز رژیم فعلی طلبه کرام را زنګ تفریح و آرامش برای مردم افغانستان میخوانند. رژیم فعلی البته از نظر امنیت نسبت به رژیم سابقه، که مسوول همه بی امنیتی ها هم همین طلبا بوده اند، برتری دارد؛ ولی  فکر نکنم که بسته نمودن دروازه های مکتب برخ دخترها، بیکارنمودن و محروم نمودن طبقه اناث از کار، برای ابد، و سپردن اداره از امیر تا به پیاده های دفتر بدست مُلا قابل قبول باشد. امنیت شاید برقرار باشد ولی اینرا قبول باید نمود که رژیم حاکم یک نظام قرون وسطایی است که بهیچوجه قابل قبول منورین ما نباید باشد.

من از رژیم ظاهرشاه دفاع نمی کنم. چون رژیم شاهی بود حتماً باید صدها نواقص داشته باشد. ولی یک نکته را قابل یاد آوری میدانم که صدها و حتی هزار ها کادرهای علمی که در زمان ظاهرشاه داشتیم و افغانستان به صدسال دیګر صاحب آن نخواهد شد از برکت رژیم ظاهرشاهی بود. عبدالرحمن پژواک، پوهاند بهاءالدین مجروح، داکترولید حقوقی، سمیع الدین ژوند، داکتر غضنفر، داکتر عبدالظاهر صدراعظم، داکتر التزام، پروفیسرغوثي، محمدموسی شفیق و صدها تن دیګر، که لیست معرفی همه انها صدها صفحه را خواهد ګرفت بعد از قرون نخواهیم یافت. یک دور طلايی بود که متأسفانه باز در خواب هم نخواهیم دید.

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب