جمعه, نوومبر 22, 2024
Home+تاریخ جرایدومطابع افغانستان از آغاز تا دورۀ جمهوریت

تاریخ جرایدومطابع افغانستان از آغاز تا دورۀ جمهوریت

استاد اعظم سیستانی
معرفی کتاب
نویسنده :عزیزالدین وکیلی پوپلزائی
مشخصات کتاب :
تعداد صفحات:۷۸۲
قطع کتاب:وزیری -کاغذ اعلی
ناشر:اکادمی علوم افغانستان
سال چاپ:۱۳۹۷ش،مطبعه بهیر
یک نسخه ازاین کاب پرارزش را عبیدالله وکیلی پوپلزائی پسرمولف مرحوم پوپلزائی با دوکتاب دیگراز مولفات پدر را بوسیلۀ پوست از هنگری برایم به سویدن فرستادند که بدینوسیله از ایشان تشکرمیکنم.
1-مطبعه:
مطبعه یعنی دستگاه طبع و چاپ جراید و روزنامه ومجله و رساله و کتاب واعلامیه ها واطلاعیه ها وقوانین ولوایح دولتی ومحل چاپ اوراق بهادار(صکوک) وبانک نوتها وهمچنان جایگاه چاپ آثارمولفان ونویسندگان وادیبان وشاعران ومترجمان وهنرمندان وغیره. پس مطبعه نقش مهمی درآگاهی واطلاع رسانی و استحکام روابط اجتماعی وفرهنگی وسیاسی واقتصادی یک جامعه دارد. بنابرین فهمیدن اینکه درکشورما مطبعه کی وازکجا وتوسط چه کسانی واردشده وشروع به کارکرده اند ، برای مردم وجوانان کشور یک ضرورت است واین ضرورت توسط مرحوم عزیزالدین وکیلی پوپلزائی خطاط مشهورکشوربخوبی رفع شده است. بخاطراین خدمت مهم فرهنگی روحش را شاد ویادش را گرامی میخواهیم!
2-اعطای یک خریطه طلا به کارگران مطبعه:
با مطالعه این کتاب، برای اولین بار دانستم که شاه امان الله کارگران مطبعه دولتی را که درچاپ عاجل اعلامیه سلطنت امان الله خان واستقلال افغانستان از خود حسن خدمت نشان داده بودند با عطای یک خریطه طلا به کارگران مطبعه آنها را مورد نوازش وتقدیرقرارداده است.
پوپلزائی میگوید:امان الله خان در بعد از ظهر(۲ حوت ۱۲۹۷) متن اعلامیه سلطنت خود واستقلال کشوررا نوشت وبدست نظام الدین خان(پدر پوپلزائی،ناظم دفترشهزاده امان الله) داد تا به تیراژ ۲۵۰۰ نسخه چاپ و به قشله های عسکری و عنوانی حکام ولایات فرستاده شود.نظام الدین خان شام همان روز مسودۀ اعلامیۀ سلطنت امان الله خان واستقلال افغانستان را به مطبعه دولتی برد وبا همکاری میرزاجعفرخان قندهاری ومرتبین حروف چینی ماشینخانه آنرا همان شب ترتیب وطبع وصحافت نموده آمادۀ توزیع کردند. نظام الدین خان از تلاش صادقانه کاگران مطبعه درچاپ اعلامیه سلطنت نزد امان الله خان تعریف کرد وامان الله خان هم یک خریطه طلا را به نظام الدین خان داد تا شخصاً به کارگران مطبعه توزیع کند. صبح روز یکشنبه ۴حوت نظامم الدین خان با خریطه طلاه به مطبعه رفت و با حضورهیات سرخریطۀ طلا رابازنمود وشمرد وبعد به همه کارگران مطابق خدمت شان طلا تقسیم نمود وبه مهتم دستورداد تا امضای کسانی راکه طلا گرفته اند گرفته به دارالتحریر شاهی بفرستد. بقول نظام الدین این خان اولین خدمت طباعتی واولین انعام طلا در راه استقلال افغانستان همین طبع اشتهاردرمطبعه حروفی ماشینخانه بود. ( ص۹۶-۹۷)
3-شمس النهار:
با مروری براین کتاب،برای اولین بار دانستم که امیرشیرعلی خان مطبعه شمس النهار را هنگام سفرخود به هند در سال 1873 در بدل یک قطعه الماسی که از پدرش به او رسیده بود ، و او آن رابه یکی ازمقامات هند برتانوی داده بود،در هند خریداری وبه کابل انتقال داد وبوسیلۀ کارگران ماهر هندوستانی که امیرشیرعلی خان آنها را استخدام کرده بود، دربالاحصارکابل نصب نمود وجریدۀ شمس النهار را توسط همین مطبعه چاپ کرد.این مطبعه بنام مطبعۀ مصطفائی شهرت داشت و درحوادث جنگ دوم افغان و انگلیس درسالهای ۱۸۷۸ و۱۸۷۹ ازمیان رفت.[ص ۱۰-۱۲)
4-اساس القضات:
با مرور براین کتاب برای اولین بارمطلع شدم که: پس از جنگ دوم افغان وانگلیس، اولین رساله ایکه در«مطبعه دارالسلطنه کابل” درسال ۱۸۸۵بچاپ رسید: “اساس القضات” نام داشت و رسالۀ دومی “دستورالعمل حکام وضباط” نام داشت وهردو تالیف ملااحمدجان قندهاری بودند.(ص ۲۱)
5-مطبعه دارالسلطنۀ کابل:
بامطالعه این کتاب، برای اولین بار آگاه شدم که امیر عبدالرحمن خان مطبعۀ دارالسلطنه کابل را خریداری وبه افغانستان وارد کرد. امیر پس از آنکه درسال ۱۸۸۴ بدعوت ویسرای هند به راولپندی سفرکرد،در صدد خرید مطبعه افتاد. بزودی به امیر اطلاع دادندکه میرزا عبدالرزاق بیگ چغتائی میخواهد مطبعه مکمل خود رابفروشد. امیربلادرنگ مالک مطبعه را فراخواند ومطبعه او را که دارای سامان ولوازم مکمل چاپ بود با قیمت گزاف خریداری کرد وبه کابل انتقال داد ومطبعه را درسرای مادر سردار شیرعلی خان قندهاری[متصل گذر دیوان بیگی] نصب کردند که در اول بنام مطبۀ دولتی یادمیشد وبعد از آنکه مطبعه را درمحل ماشین خانه کناردریای کابل نصب کردند بنام «مطبعه دارالسلطنۀ کابل» مسما نمودند.(ص۱۶-۱۷)
6-اولین کارگران مطبعه دولتی کابل:
امیرعبدالرحمن هنگام خریداری مطبعه از هند،میدانست که افراد ماهردرفن طباعت درافغانستان وجود ندارد، بنابرین باید همراه با مطبعه اشخاص فنی را نیز از هند استخدام کند وبا خود به افغانستان ببرد، بنابرین امیربه میرزا عبدالرزاق مالک مطبعۀ چغتائی گفت:«تدویر مطبعه بدون کارپردازان ماهر وکاپی نویسان آزموده وورزیده صورت گرفته نمیتواند، بنابرین به کسانی که در فن استکتاب بااصول لیتوگرافی(کاپی نویسی چاپ سنگی)وهم ماشین کاری مهارت داشته باشند، معرفی دارند تا با معاش کافی استخدام نمائیم. واگرخیال اقامت وخدمت دایمی درافغانستان داشته باشند محل اقامت نیز به اوشان خواهیم بخشید.»میرزا عبدارزاق بیگ چون لطف وشفقت امیر را نسبت بخود احساس نمود،باخوشی گفت : اگرامراستخدام عنایت فرمایند من با دو پسرم عبدالرحمن بیگ وعبدالرحیم بیگ ودونفراستاد ماشین کار بنامهای افسرعلی وابرارعلی شامل خدمت افغانستان خواهند گردید.امیر با خوشحالی پذیرفت وهرپنج نفر را با معاش بلند استخدام نمود و یکجا با مطبعه به کابل انتقال یافتند وبه نصب مطبعه در سرای سردار شیرعلیخان قندهاری در شوربازارکابل پرداختند.
پوپلزائی میگویدکه :عبدالرحمن بیگ پسر میرزا عبدارزاق بیگ چغتائی شخص خوشنویس وهم در فن عکاسی وترجمانی از زبانهای انگلیسی واردو دسترسی کامل داشت وحاجی میرباقر لکنهوی وحافظ منشی حیدرعلی خوشنویس وافسرعلی وابرارعلی ماشین کاران ماهری بودند که تادم مرگ درمطبعه کابل کارکردند. مولف می افزایدکه وقتی عبدارزاق چغتائی وفات نمود،دولت معاش ماهواراو راکه وجه کافی بود قطع نکرد وبه خانواده او میداد. امیرعبدالرحمن خان درتاج التواریخ درحق او نوشته است:« ….شخصی که بجهت احداث نمودن مطبع درکابل قابل تمجید بود مرحوم منشی عبدالرزاق بیگ هندی از اهالی دهلی بود. مشارالیه بمرض نوبه وفات یافت، ومحض پاداش خدمامات او مواجب او را بدون کم وکسر به بازماندگانش میدهم.»( ص۱۸، ۱۹)
7-مهتمم :
-با مطالعه این کتاب ، دانستم که درعهد امیرعبدالرحمن خان سرپرستان مطبعه وداک خانه را بنام مهتمم یاد میکرند واولین مهتم مطبعه عهد امیر شیرعلیخان حاجی حسن خان بود که بعد مهتمم داگ خانه پشاور تعیین گردید. مهتمم مطبعه دارلسلطنه کابل ابتدا میرمحمدعظیم سارجن وپس ازاو گل محمدخان(برادربزرگ محمود طرزی) بود. بعد ازاو، عبدالخالق خان طرزی مهتمم مطبعه مقررشد. محمداسلم صیغانی مهتمم مطبعه صکوک بود وامیرمحمدخان شاغاسی مهتمم تمام داک خانه ها بود. منشی محمدنذیرخان مهتمم تعمیرات کابل بود.(ص۲۵-۲۶)
8-سراج التواریخ:
-با مطالعه این کتاب، برای اولین بارمطلع شدم که امیرحبیب الله خان بابرادرسکه اش سردارنصرالله خان درعهدحیات پدر تصمیم داشتند تا تاریخ خاندان محمدزائی را از زمان حاجی جمالخان وپسرش سردار پاینده خان تا عهد خودشان بنویسند.همین تصمیم دوبرادر سبب نگارش سراج التواریخ بوسیلۀ فیض محمدکاتب گردید. امیرحبیب الله خان اولین امیری درافغانستان بوده که مطالب سراج التواریخ را بعد از تدقیق هیات موظف،خودش میدید وهرصفحه وهرسطر آن رابدقت چک میکردوبعد برای ثبت تاریخ به ملا فیض محمدکاتب میداده است تا درج کتاب نماید.وحتی هنگام چاپ آن آخرین پروف سراج التواریخ راخودش میخواند وبعد از ملاحظه او بچاپ سپرده میشد.(ص ۲۶۸-۲۷۰)
9-ادارۀ شاذ ونادر[آرشیف ملی]:
-با مطالعه این کتاب برای من معلوم گردید که: امیرحبیب الله خان علاوه برکتابخانه بیت العلوم حبیبیه ، یک ادارۀ عالی بنام «شاذ ونادر» بشکل موزیم وآرشیف وکتابخانه خاص نیز ترتیب داده بود وآثارکمیاب ونفیس وحیرت آور را در آنجا نگهداری میکرد وبعضی اوقات آنها را در در قصرباغ بالا ویا باغ بابرشاه ویا برج شمالی ارگ وداخل حرمسرا وغیره اتاقها وسالونهای مجلل، قطعات نفیس وبعضی کتابها را به نمایش میگذاشت. سرمنتظم ادارۀ «شاذونادر» ، نظام الدین خان (پدر وکیلی پوپلزائی،پسرمامای علیاحضرت سراج الخواتین) بود.امیرهمه وقته میگفت:«امتعۀ این اداره عالیه حیات من است.» یعنی عظمت وحیثیت تاریخی افغانستان به آن وابسته است.چراکه مفاخر درجه اول معنوی ومادی سرزمین افغانی درادارۀ عالیه شاذ ونادر فراهم آورده شده است وموجودیت همین اداراه وکتابخانه حضورانوروالا بود که بعد از سنه ۱۲۹۸ش موزۀ کابل را تشکیل داد.» (ص ۵۸۰)
10-بیدل شناسان دربار:
با مطالعه این کتاب دریافتم که امیرحبیب الله خان وبرادرش نایب السلطنه هردو ذوق وشوق فروانی برای مطالعه ادبیات وخواندن اشعار بیدل وتحلیل وتفسیراشعار این شاعر نامدار درسبک هندی داشتند.
ودر دربارسردار نصرالله خان انجمن بیدل شناسی وجود داشت که طبق برنامه هرهفته محفل بیدل خوانی وشعرخوانی در منزل شخصی سرداردایرمیشد واعضای انجمن اشعار بیدل را میخواندند وبه تاویل وتفسیررموز استعارات کلام بیدل ابراز نظرمیکردند.
انجمن بیدل شناسان عبارت بودند از:
1-میرزا محمدیعقوب خان خوشنویس کابلی،
2-ملا عبدالعلی مستغنی ابن مفتی رمضان کابلی،
3-ملاپیرودوست کابلی،
4-میرزا محمدعلی،
5-میرزا غلام محمدخان [نوید]،منشی حضورامیرحبیب الله خان،
6-ملا عبدالجبار ولدگل آخندزاده ساکن سرخاب،
7-ملا عبدالرحمن برادرملا عبدالجبار سرخابی،
8-ملا عبدالرحمن طوطی ساکن زمۀ کوهدامن کابل،
9-میرزا سیدحسین خوش نویس،
10-مولوی محمدیعقوب فراهی،
11-محمدانور بسمل [پسرناظرمحمدصفرخان]
مجالس این انجمن اغلب درمنزل شخصی سردارنصرالله خان معروف به”زین العمارت” [قصرصدرات] دایرمیشد. » (۲۸۵)
پوپلزائی مینویسدکه «امیرحبیب الله خان و سردارنصرالله خان نائب السلطنه که از مشتقان آثار بیدل واز سالیان دراز درعلوم وادبیات وتاریخ مطالعات فروان داشتند، بعد ازاتمام طباعت سراج التواریخ در دو [جلد]، به طبع دیوان میرزاعبدالقادر برلاس متخلص به بیدل در مطبعۀ حروفی ماشین خانه کابل، اراده نمودند.و تاردیف دال، درطول سال ۱۳۳۴قمری به تعداد دوهزارجلد از طبع برآمد…» و«آخرین شخصی که بعد از تصحیح،ترتیب ومقابله کلیات بیدل برصحت اشعار بیدل غورو دقت آخرین میکرد، امیرحبیب الله خان بود. » ( ۲۸۵)
پوپلزائی از قول پدرخودحکایت میکند که : «دریک مصراع بیدل کلمۀ “حرکت”شامل واز وزن خارج دیده میشد.هیات انجمن بدریافت آن پی نبردند،تا آنکه موضوع بحضور امیر بعرض رسید.امیرحبیب الله خان که شخص نکته سنج وشعرشناسی بودگفت:چون بیدل پروردۀ ملک هند ودهلی است، لهجۀ محاورۀ میرزابیدل یعنی لهجۀ هندیان بود. مردم هند کلمه “حرکت” رابروزن “فرحت” و”شربت”تلفظ می نمایند وهرگاه آنطورتلفظ شود از وزن نمی براید.اعضای انجمن قانع شدند وهمان بودکه امیر حبیب الله خان، بیدل را مانند سراج التواریخ بعد از ترتیب وتصحیح هیات،خود شخصاً با غور و دقت تمام ملاحظه میفرمود. واز آن سبب است که درتمام دیوان بیدل تا ردیف دال آنچه به طبع رسیده است یک غلطی طباعتی دیده نمیشود.»(ص ۲۸۶)
-خلاصه:
خلاصه بایدگفت که با مطالعه این کتاب میتوان با انواع واقسام مطابع دولتی وشخصی در دوران سراجیه وامانیه وظاهرشاهی وعهد جمهوریت وبا فعالیت هریک از مطابع آشنائی حاصل نمود. همچنان میتوان از وجود تعداد زیادی از جراید و روزنامه ها ومجلات درمرکز و ولایت کشورآگاهی حاصل کرد.کتاب مورد بحث ما، گنجینۀ بزرگ وگرابهایی از مسایل مربوط به طبع وچاپ آثار مختلف علمی وقوانین ونظامنامه ها وروزنامه های شخصی ودولتی است که نظیرآن را تا کنون مثل من شایداکثرافغانها ندیده باشند .بنابرین داشتن یک نسخه ازاین کتاب برای اهالی کتابخوان وکتابدار از ضروریات است.
روح عزیزالدین وکیلی پوپلزائی تاریخ نویس وهنرمند مشهوردرهنرانواع خط وخطاطی کشور شاد ویادش گرامی باد!
پایان ۱۸ /۱۱/ ۲۰۲۲

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

- Advertisment -

ادب