منبع: تایمز
نویسندگان : جیمز کانینگهام، هوگو لارنس
مترجم : سیدجمال اخگر
از مهمترین مسائل مرتبط با سیاست خارجی کاخ سفید که رسیدگی به آن اولویت دولت جدید ایالات متحده به رهبری بایدن خواهد بود، یکی هم جنگ افغانستان و تصامیم دشوار مرتبط با آن است. بهرغم اشتباهات ایالات متحدهی تحت رهبری ترمپ در خصوص افغانستان، اکنون این کشور واقعا ممکن است فرصتی برای دستیابی به نوعی توافق سیاسی و کاهش قابلملاحظه خشونت داشته باشد.
تیم جو بایدن در مسیرش به سمت برقراری صلح پایدار در افغانستان باید خیلی محتاطانه گام بردارد. دولت جدید ایالات متحده از یک طرف باید روشن کند که صلح در افغانستان به معنای تحویلدادن این کشور به دست طالبان نیست، بلکه مستلزم جلوگیری از پیروزی نظامی طالبان است. از طرف دیگر دولت بایدن و شرکای ایالات متحده باید فشارشان را بر حکومت افغانستان برای مذاکره جدی با طالبان حفظ کنند و برای کابل واضح سازند که حمایت نظامی یا مالی امریکا را بهعنوان مجوزی برای امتناع از سازش تصور نکند.
دولت بایدن باید همهی این کارها را انجام دهد و در عینحال بپذیرد که مذاکرات موفقیتآمیز، یعنی مذاکراتی که موجب حفظ قانون اساسی و حقوق بشر بهویژه حقوق زنان شود، زمانبر است.
تلاش برای دستیابی سریع به صلح در افغانستان به اشتباهات بیشماری انجامیده است. دولت ترمپ بارها حکومت افغانستان را وادار کرد تا در مذاکرات باج دهد و حتا در مواردی برای عبور از بنبستها در روند مذاکرات دست به تضعیف مواضع خود واشنگتن زد. در نتیجهی این اشتباهات طالبان به خواستههایشان افزودهاند، هیچ امتیازی ندادهاند و به مذاکرهکنندگان جانب حکومت افغانستان نیز گفتهاند که یگانه نقش مذاکرهکنندگان حکومت مذاکره در مورد تسلیمی حکومتشان به طالبان است.
تیم بایدن باید مصمم و با حوصله هر دو طرف مخالف را به سمت توافق پایدار که بتواند به جنگ طولانی افغانستان پایان بخشد، سوق دهد. اگر این کار به خوبی انجام شود، منافع امنیتی ایالات متحده در افغانستان و منطقه تقویت خواهد شد. اگر بد انجام شود، همانطور که تاحالا شاهدش بودهایم، باعث خواهد شد تروریستها در افغانستان جان و جا بگیرند و زنان و مردان این کشور بهدست سرنوشت شوم سپرده شوند.
طالبان در حقیقت همینحالا در تلاشند تا از وضعیت امنیتی روبه وخامت افغانستان که در آن روشنفکران، روزنامهنگاران و رهبران جامعه مدنی به طرز سیستماتیک به قتل میرسند، و نیز بیاطمینانی عمیق مردم و نخبگان این کشور در خصوص سیاست امریکا، به نفع خود استفاده کنند.
دولت بایدن که در فردای تحلیف ریاستجمهوری اولویتش به احتمال زیاد مسائل فوریتر مانند تهدید روسیه و بحران کووید۱۹ و اقتصاد فلج ایالات متحده خواهد بود، باید رویکردی کوتاهمدت را برای رسیدگی به این مسائل اتخاذ کند تا فرصت پرداختن به موارد طولانیمدت را داشته باشد. اگر دولت جدید امریکا اعلام کند که تا زمان مشخصشدن این امر که آیا طالبان به تعهداتشان عمل کردهاند یا خیر، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را متوقف میکند، فرصت خواهد یافت تا از باخت، آنهم قبل از تصمیمگیری در مورد طرح نهاییاش در خصوص افغانستان، جلوگیری کند.
– میراث که از دولت ترمپ به بایدن می رسد
تیم بایدن نباید اعتبار فراهمشدن شرایط برای برقراری صلح در افغانستان را از دولت ترمپ دریغ کند. ترمپ در اولین سال ریاستجمهوریاش گرچه نسبت به نقش امریکا در افغانستان عمیقا دچار تردید بود، اما در نهایت به توصیههای وزیردفاع وقت «جیمز متیس»، مشاور امنیت ملی وقت «مکماستر» و لوی درستیز «جوزف دانفورد» گوش داد. نتیجه این توصیهها توسعه استراتژی «مبتنی بر شرایط» برای منطقه جنوب آسیا بود که ترمپ آنرا در ماه آگست سال ۲۰۱۷ اعلام کرد و بسیارهم موردتوجه قرار گرفت. در این استراتژی مشخص شده بود که نفع استراتژیک ایالات متحده همچنان در جلوگیری از تبدیلشدن دوباره افغانستان به سکویی برای حملهی تروریستها به خاک امریکا نهفته است. برای اطمینان از تبدیلنشدن دوباره افغانستان به لانه تروریستها، رویکرد دولت ترمپ شامل فشار نظامی بر شورشیان طالبان از طریق توانمندسازی و پشتیبانی از نیروهای امنیتی افغانستان با ارائه مشاوره به این نیروها و تقویت تعاملات دیپلماتیک در منطقه به ویژه با حامی اصلی طالبان، پاکستان بود.
این رویکرد چندسره سرانجام و همانطور که باید، شرایط را برای مذاکرات مستقیم ایالات متحده و طالبان در ماه سپتامبر ۲۰۱۸ فراهم کرد. گفتوگوهای صلح به رهبری زلمی خلیلزاد از جانب ایالات متحده، و ملا برادر از جانب طالبان، به امضای توافقنامهای بین دو طرف در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ انجامید. این توافقنامه تاریخی و نهچندان بیعیب، شامل چهار عنصر اصلی بود: تعهد طالبان به جلوگیری از فعالیت گروههای تروریستی مانند القاعده و دولت اسلامی خود خوانده در خاک افغانستان، جدول زمانی برای خروج نیروهای امریکایی تا اوایل سال ۲۰۲۰، آغاز گفتوگوهای صلح بین مقامات حکومت افغانستان و همتایان طالبانشان، و تعهد به کاهش خشونت در این کشور. در کنار این توافقنامه، هم ایالات متحده و هم حکومت افغانستان بهطور جداگانه بر لزوم آتشبس نیز تأکید کردند.
این تلاشهای دیپلماتیک چشمگیر از جمله آغاز گفتوگوهای بینالافغانی در دوحه، فرصتی بیپیشینه را برای پایاندادن به منازعه افغانستان و همچنین حفظ منافع امنیتی اصلی ایالات متحده فراهم کرد.
متأسفانه ترمپ برخلاف توصیه مشاوران امنیت ملی خود سعی کرد با اعلام تصمیمش به تکمیل روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تا پایان سال ۲۰۲۰ اهداف انتخاباتی تیمش را پیش ببرد. در نتیجه اعتبار «خروجِ مبتنی بر شرایط» از افغانستان آسیب دید. تویتهای بیملاحظه رییسجمهور ترمپ و مداخلات بدوقت وی مذاکرات شکننده صلح افغانستان را تضعیف کرد. علاوه براین، تیم ترمپ حکومت افغانستان را مجبور به دادن امتیازات یکجانبه به طالبان کرد که آزادکردن زندانیان این گروه که ممکن است تا حالا به میدان جنگ بازگشته باشند، نیز شامل آن بود.
مداخلات ترمپ باعث تشجیع طالبان شد و به این گروه جرأت داد عملیاتهای نظامیاش از جمله ترورهای هدفمند مقامات، روزنامهنگاران و رهبران جامعه مدنی را تشدید کند. علاوه براین گزارشهای سازمان ملل متحد و اظهارات مقامات امریکایی در کنار سایر تحلیلها حاکی از این است که گروه طالبان به تعهدات خود در توافقنامهاش با ایالات متحده در خصوص القاعده، عمل نکرده است.
– فرصت های که بایدن دارد
خوشبختانه بایدن، وزیرخارجهی دولتش «تونی بلینکن»، وزیردفاع دولتش «لوید آستین» و مشاور امنیت ملیاش «جیک سالیوان» همه از تجربه کافی در خصوص افغانستان برخوردارند. آنها ارزش ختم جنگ در این کشور از طریق توافقی که بتواند زمینه را برای برقراری صلح پایدار و امکان عملی را برای جلوگیری از تهدیدات ترویستی بینالمللی از خاک افغانستان فراهم کند، درک میکنند.
دولت جدید بایدن باید تصریح کند که از مذاکرات صلح جاری در دوحه حمایت میکند. دولت بایدن باید روند خروج نیروهای امریکایی را از افغانستان تا زمانی که یک بازنگری سیاستی سریع بینانهادی در این خصوص انجام نشده، متوقف کند. در روند بازنگری باید با ناتو، اتحادیه اروپا و سایر متحدان واشنگتن که با وفاداری کنار ایالات متحده در افغانستان مشارکت داشتهاند، مشوره شود. روند بازنگری باید بررسی مجدد خروج نظامیها را نهتنها به عنوان بخشی از یک استراتژی سیاسی بلکه همچنین برای اطمینان از امنیت نیروها، دیپلماتها و سایر پرسنل امریکایی باقیمانده در افغانستان شامل شود.
تیم بایدن در صحبتهای خصوصی با نمایندگان طالبان در دوحه باید واضح سازد که ایالات متحده حتا پس از بازنگری سیاستهایش هیچ الزامی براساس توافقنامه ماه فبروری ۲۰۲۰ ایالات متحده با طالبان برای تکمیل خروج نیروهای امریکایی از افغانستان تا زمانی که شواهد ملموس درباره عملیشدن تعهدات طالبان در مورد القاعده و سایر سازمانهای تروریستی و جدیبودن این گروه در مذاکرات برای صلح، در دست نباشد، ندارد.
تیم بایدن باید روشن کند که سطح نیروهای امریکایی در افغانستان و سایر حمایتهای دیپلماتیک و مالی ایالات متحده به این کشور به اقدامات ملموس و قابل اعتماد طالبان و حکومت افغانستان ـ اگر نه آتشبس ـ در راستای کاهش چشمگیر و قابلاندازهگیری خشونتها در افغانستان بستگی خواهد داشت.
مطرحکردن این نکات احتمالا به چانهزنیهای دشواری با طالبان منجر خواهد شد.
بایدن و مقامات ارشد دولتش باید عین نکات را با مقامات پاکستانی نیز در میان بگذارند. ایالات متحده باید واضح سازد که روابط مثبتِ دوجانبه بین واشنگتن و اسلامآباد، از جمله از سرگیری روابط نظامی دو کشور، تنها زمانی ممکن خواهد بود که مقامات نظامی، استخباراتی و غیرنظامی پاکستان بهطور جدی از نفوذشان بر طالبان برای کاهش خشونت در افغانستان استفاده کنند و مطمئن شوند که طالبان با حسن نیت و برای رسیدن به توافق سیاسی مذاکره میکند.
دولت جدید ایالات متحده باید به رییسجمهور غنی و طبقه سیاسی کابل واضح سازد که قرار نیست واشنگتن به کابل چک سفید دهد و نیز ادامه حمایت مالی و نظامی امریکا به تلاش حکومت و نخبگان سیاسی افغانستان برای یافتن راهحل سیاسی سازندهی که بتواند خصومتها را پایان دهد، بستگی خواهد داشت. رهبران افغانستان، اعم از حکومتیها و اعم از اپوزیسیون و جامعه مدنی در کابل باید اختلافاتشان را که در واقع حکومت را از مذاکره مؤثر و در دستیابی به اصلاحات ضروری در زمینه امنیت و حکومتداری ناتوان کرده است، کنار بگذارند.
دولت بایدن باید با متحدان، شرکا و سایر بازیگران اصلی منطقه (از جمله چین، روسیه و هند) برای بازسازی اعتماد و ایجاد تفاهم پس از دوره ترمپ وارد تعامل استراتژیک و جدی شود. عین تعامل با افغانها نیز لازم است. بیاعتمادی بین ایالات متحده و افغانها بیداد میکند و لازم است هریک از طرفها راهی برای درک طرف دیگر پیدا کند.
ایالات متحده و شرکایش باید هرچه را در توان دارند برای ازسرگیری مذاکرات صلح در همین ابتدای سال ۲۰۲۱ انجام دهند. دور تازه گفتوگوها باید برای پرداختن به مسائل اساسی که برای چارچوب حکومتی پسا جنگ الزامی است آغاز شود. همهی این کارها اما بدون صبر و حوصله ناممکن است. واکنش ایالات متحده در برابر هر بنبست در جریان گفتوگوها نباید پذیرفتن بیچونوچرای خواستههای طالبان باشد.
ایالات متحده برای تسهیل مذاکرات باید بهطور جدی پیشنهاد کند که هر دو طرف مخالف با حضور یک میانجی مستقل و قابلقبول از کشور ثالث موافقت کنند. چنین ترتیبی در روند به طرفها کمک خواهد کرد که بتوانند در مورد مسائل بسیار پیچیده و عمیقا مورداختلاف مذاکره کنند.
با اینکه محرک اصلی منافع ایالات متحده در افغانستان و منطقه جنوب آسیا و آسیای میانه، امنیت امریکا و امریکاییها است، دولت بایدن باید اهمیت ارزشهای ایالاتمتحده را بازگرداند. ایالات متحده باید حمایت خود را از اصول اصلی قانون اساسی لیبرال افغانستان که دستآوردهای چشمگیر این کشور طی بیستسال گذشته در زمینه حاکمیت دموکراتیک، توانمندسازی زنان، محافظت از حقوق اقلیتهای قومی و آزادی مطبوعات و اجتماعات را ممکن کرده است، دوباره اعلام کند. این کار با مواضع بایدن که احیای نقش امریکا به عنوان محافظ دموکراسی در سراسر جهان است، کاملا همخوانی دارد.
مهم است بپذیریم که صلح پایدار هرگز در افغانستان تحقق نخواهد یافت، مگر اینکه چارچوبی برای حکومتداری در این کشور ایجاد شود که بتواند حقوق مردم را محافظت و شرایط را برای دستیابی به عدالت اجتماعی و رشد اقتصادی پایدار مهیا کند.
همانطور که دونرها در کنفرانس ژنیف در نوامبر ۲۰۲۰ واضح ساختند، پیشرفت اقتصادی افغانستان به ادامه حمایت جامعه جهانی از این کشور پیوند دارد. ایالات متحده و شرکای بینالمللیاش باید از اهرم حمایت اقتصادی (حیاتی برای افغانستان) و کمکهای توسعهایشان به این کشور برای تأثیرگذاری بر رفتار و عملکرد طالبان و حکومت افغانستان به صورت کامل و مؤثر استفاده کنند.
برای دولت بایدن باید روشن باشد که یک رویکرد قاطع و صبورانه میتواند نتیجه خوبی برای منافع ایالات متحده و افغانستان داشته باشد. اندازه و هزینه حضور امریکا در افغانستان بهطور قابلملاحظه کاهش یافته است و اکنون دو طرف درحال گفتوگو هستند. دیپلماسی ماهرانه و مؤثر، استفادهی خوب از کمکها و ابزارهای نظامی و حمایت شرکای افغانستان میتواند به این کشور برای رسیدن به صلحی که اکثریت قریب به اتفاق شهروندانش آنرا آرزو دارند و صلحی که منافع امنیتی ایالات متحده را تأمین و جایگاه بینالمللی امریکا را تقویت کند، کمک کند.
جیمز بی. کانینگهام قبلا به عنوان سفیر ایالات متحده در افغانستان، اسرائیل و سازمان ملل و همچنین معاون سفیر در کابل خدمت کرده است.
هوگو لارنس قبلا به عنوان سفیر ایالات متحده در هندوراس، دستیار سفارت در افغانستان و شارژدافیر ویژه واشنگتن در کابل خدمت کرده است.
رونالد ای. نیومان قبلا به عنوان سفیر ایالات متحده در الجزایر، بحرین و افغانستان خدمت کرده و اکنون رییس «آکادمی دیپلوماسی امریکایی» است.
ریچارد اولسون قبلا به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده در افغانستان و پاکستان، سفیر در اسلامآباد، رییس امور اقتصادی و کمکی واشنگتن در کابل و سفیر در امارات متحده عربی فعالیت داشته است.
ارل آنتونی وین قبلا به عنوان معاون سفیر و رییس امور اقتصادی و کمکی در کابل، سفیر در مکزیک و ارجنتاین و دستیار وزارت امورخارجه در امور اقتصادی و بازرگانی خدمت کرده است.