منبع:اکونامست
مترجم: سید جمال اخگر
لیلا بوعزیزی بعد از این که برادرش ، محمد ده سال پیش خود سوزی کرد، می گوید :” می دانید یک جوان چگونه وادار به انجام چنین کاری می شود؟”
مامورین پولیس در کشور تونس کراچی میوه فروشی محمد را ظاهراً به دلیل نداشتن جواز ، اما در حقیقت به دلیل رشوه و اخاذی توقیف کرده بودند.
این امر برای محمد جوان نهایت تحقیر به حساب می آمد، محمد بوعزیزی قبل از این که بالای خود تیل پطرول بریزد فریاد زد : ” من خرچ زندگی ام را چگونه بدست بیاورم ؟”
آوازه ای این عمل محمد جوان در سراسر خاور میانه ، جایی که میلیون ها نفر دیگر به سرنوشت وی دچار هستند منتشر شد. که باعث خشم مردم از رهبران ستم گر و فاسد شان در قالب بهار عربی غلیان کرد.
پس از خشم روز افزون قیام های مردمی دیکتاتوران کشور های مصر ، تونس ، لیبیا و یمن را از اریکه قدرت به پایین کشید. برای لحظات به نظر می رسید که بلاخره دیموکراسی پا به جهان عرب گذاشت.
اکنون پس از گذشتن یک دهه از بهار عربی ، هیچ نوع بزرگداشت برای این روز برنامه ریزی نشده است. این تجارب دیموکراسی فقط در کشور تونس نتیجه داده است ولی در مصر ناکام بود و منجر به کودتای نظامی شد، در لیبیا، یمن و بدتر از همه در سوریه منجر جنگ های داخلی آغاز شد و قدرت های خارجی را نیز دخیل ساخت، بهار عربی به شکل سریع به زمستان تلخ تبدیل شد ، طوری که حالا بسیاری مردم خاور میانه دیگر به این منطقه امیدی ندارند.
تاکنون کشور های شرق میانه شاهد تحولات زیادی بوده است اما وضعیت بهتر نشده است. رهبران مستبد جهان عرب نگران اند. زیرا با پایینآمدن قیمت نفت، رهبران کشور های دارای نفت نیز دیگر نمی توانند با پرداخت تشویقی های کلان و مناصب دولتی شهروندان شان را تطمیع کنند.
بسیاری از این رهبران بدگمان تر و ظالم تر از یک دهه قبل شده اند.محمد بن سلمان از عربستان سعودی خویشاوندان خود را زندانی میکند. عبدالفتاح السیسی مصر مطبوعات و آزادی بیان را خفه کرده و جامعه مدنی این کشور را سرکوب کرده است. درسی که خودکامهها از بهار عربی آموختهاند این است که هر جرقهی نارضایتی و مخالفت را سریع و در نطفه باید خاموش کرد تا مبادا بیشتر گسترش یابد.
این منطقه نسبت به سال 2010 بستهتر و مردم آن احتمالا خشمگینترند. شرق میانه را جنگها، جهاد، مهاجرت و کووید۱۹ تکان داده است. فعالین معتقد اند که عربها دیگر حاضر به تحمل بدبختیهای همیشگی نیستند و میگویند که نسبت به گذشته مطمن هستند که می توانند تغییر ایجاد کنند. یکی از آنها میگوید شعله های بهار عربی هرگز خاموش نشده است. تظاهرات اعتراضی که در سال ۲۰۱۹ کشورهای عربی را در بر گرفت، هیچ نام جذابی به خود نگرفت، اما این اعتراضات به اندازهی بهار عربی ۱۰ سال پیش برای رهبران این کشورها پیامد داشته است.
متأسفانه وضعیت کشورهایی مانند الجزایر، عراق، لبنان و سودان که در سال 2019 به لرزه در آمدند- اندکی بهتر از کشور های است که در اثر بهار عربی زیر و رو شدند.
آیا امکان دارد طوری که بعضی ها باور دارند که عرب ها نمی توانند به آسانی پیرو دیموکراسی شوند؟
بعضی ها معتقدند که نظامیان این منطقه بیشاز حد سیاسی هستند و این از گشایش واقعی خاورمیانه جلوگیری میکند. برخی دیگر میگویند که گرایشهای سختگیرانه اسلامی محلی با تکثرگرایی نمیسازد. آیا تونس، که از اسلامگرایان و مردمی برخوردار است که ظاهرا یاد گرفتهاند از سیاستمداران منتخب اطاعت کنند، همان استثنائی است که این قاعده را اثبات میکند؟ برای نتیجه گیری هنوز خیلی زود است.
تخم دیموکراسی مدرن هنوز به خوبی در جهان عرب کاشته نشده است. شهروندان کشورهای خاورمیانه به اندازه مردم سایر نقاط جهان تشنهی انتخاب رهبران خود هستند. آنچه آنها بیش از همه نیاز دارند این است که نهادهای مستقل ـ دانشگاهها، رسانهها، گروههای فعالین مدنی و بالاتر از همه دادگاهها و مساجد از حکومت شکل گرفته و تکامل یابند. تنها در آن صورت است که فضا برای یک شهروند متعهد و آگاه ایجاد خواهد شد. تنها در آن صورت است که مردم خواهند پذیرفت که اختلافات سیاسی را میتوان به صورت مسالمتآمیز حل کرد.
عربها باید آزادی بیشتری برای بحث و گفتوگو داشته باشند. مکاتب خاورمیانه به جای تمرکز بر آموزش تفکر انتقادی، بر یادگیری طوطیوار تأکید دارند. رسانهها و مساجد در این منطقه تمایل دارند طوطیوار موضع حکومت را بیان کنند. حاکمان مستبد شرق میانه به دنبال به خدمت گرفتن رسانههای اجتماعی نیز هستند. همهی اینها باعث بیاعتمادی به خود اطلاعات میشود. نظریههای توطئه در خاورمیانه شایع است. عربها تمایل دارند نه تنها به حکومتهاشان بیاعتماد باشند، بلکه به یکدیگر نیز اعتماد ندارند. بخشی از آن ناشی از نظامی است که برای انجام پیشپاافتادهترین وظایف و خدمات برای شهروند، رشوه و واسطه میخواهد. فساد اعتماد به دولت را تضعیف میکند. تعداد کمی باور دارند دولتشان به خیر همه میاندیشد. حاکمان مستبد مردم را تشویق میکنند که به سیاست از زاویه صفر فکر کنند: اگر گروه دیگری قدرت را به دست آورد، همه ای پول و مشاغل دولتی را در اختیار خود خواهند گرفت. آنها مخالفانشان را به عنوان افراطیهایی معرفی می کنند که آرزوی مرگ هموطنان خویش را دارند.
جای تعجب نیست که که دیموکراسی نتوانسته است در چنین زمین خشکیده ریشه بدواند. اما در طولانی مدت می شود این زمین را پربار ساخت . توسعه آموزش و پرورش امر حیاتی است. کشورهای خارجی بخصوص غربی باید بیشتر از قبل محصلان عرب بپذیرند . باید از روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و سازمانهای مردمی عرب حمایت کنند. رشد فرهنگ کثرت گرایی زمان زیاد نیازد دارد. اما وضعیت فعلی طوری که ده سال قبل یک میوه فروش بیچاره در کشور تونس بطور غم انگیزی از خود به نمایش گذاشته بود ،ناپایدار و تداومناپذیر باقی مانده است.