به دنبال جدی تر شدن مسئلۀ صلح افغانستان و دیدارهای نماینده گان امریکا با نماینده گان گروه طالبان اکنون دیده می شود که شمار زیادی از کشورهای دور و نزدیک موضوع صلح با طالبان را مانند جنگ و تمویل هراس افگنی با دلچسپی تعقیب می کنند.
با گذشت هر روز یک کشور تازه اعلام می دارد که علاقمند میزبانی گفتگوهای صلح افغانستان در کشور خویش می باشد مگر این کشور ها از چه زمانی بدینسو اینقدر علاقمند صلح ، آرامش و آسایش ملت درد دیدۀ افغانستان شده اند؟
چرا این ها در تلاش آوردن صلح در افغانستان برآمده اند، مگر پیش از این چشم های شان کور و زبان های شان لال بود؟
یا این که فکر می کنند افغانستان سر زمین بی صاحبی است که هر کشور به نحوی منافع خود را در جنگ و صلح آن می تواند دنبال کند.
حقیقت امر این است که پس از جدی تر شدن مسئلۀ صلح افغانستان و ظاهراً مصمم بودن امریکا در کار صلح، کشورهای منطقه و همسایه به این باور اند که هرگاه امریکا به عنوان کشور دخیل در جنگ افغانستان و ابرقدرت حال حاضر جهان می خواهد در افغانستان صلح به معنای واقعی آن حکمفرما گردد پس این امر به حقیقت تبدیل خواهد شد و مخالفان مسلح دولت به هر نحوی که باشد وارد صحنۀ سیاسی افغانستان می شوند. به همین منظور کشورهای منطقه و همسایه می خواهند خود را در امتیاز این پروسه سهیم گردانند.
امروزه تقربیاً تمام باشنده گان افغانستان می دانند که هیچ کشوری بدون غرض و بدون در نظر داشت منافع خویش حتا یک گام فی سبیل الله نمی گذارد و همواره قضایا را طوری دنبال می کنند که با منافع شان در انطباق باشد.
به همین منظور عمران خان نخست وزیر پاکستان نیز در نخستین سفر خارجی اش پس از احراز پست نخست وزیری غرض جلب کمکهای عرب های خرپول وارد عربستان سعودی گردید و با مقام های مختلف آن کشور دیدار و گفتگوهای مفصل داشت که رسانه های عربی و سایر جهان نیز زوایای مختلف این دیدار ها را منعکس کردند. که یکی از آن زویا برگزاری نشست در مورد گفتگوهای صلح افغانستان بود.
با آن که بنده به صفت یک باشنده افغانستان به هیچ عنوان طرفدار جنگ و برادر کشی در این خاک درد دیده نمی باشم اما یک مطلب را با صراحت تمام می خواهم بیان نمایم که صلح افغانستان تنها می تواند با یک اجماع ملی ، حاکمیت مقتدر دولتی و تأمین منافع کشورهای ذیدخل در قضایای افغانستان صاحب یک صلح پایدار گردد، که مهمترین مولفه در میان اینها حفظ اقتدار حکومتی به مثابه یک قوۀ انتخابی (با وجود کم کاری های فراوان در انتخابات) که از سوی اکثریت قاطع شهروندان افغانستان حمایت می گردد، باشد.
کشورهای منطقه به ویژه پاکستان و عربستان سعودی که از زمان پا گرفتن گروه تندرو طالبان تا اکنون از مهمترین حامیان و تمویل کننده گان این گروه محسوب می شوند اکنون که اقتدار خویش را در زوال می بینند ، تلاش دارند دوباره خود را دخیل در قضایای افغانستان ساخته و در صورت استقرار صلح افغانستان علاوه بر انتصاب مهره های مورد نظر خویش در مناصب ، مناسب بتوانند وضعیت را به نفع خویش مدیریت نموده و در کنار آن امتیازات مادی و معنوی را از امریکا به دست آورند.
در این نوشتار گوشل ای از اهداف مهم کشورهای ذیعلاقه در مسئلۀ صلح افغانستان را بازگو نمودم اما در اینجا به صورت فشرده می خواهم مسئولیت حکومت افغانستان را در قبال مسئلۀ بیان نمایم.
ایجاب می کند که حکومت افغانستان و در رأس رهبران حکومت وحدت ملی با تمام جوانب ذیدخل برخورد جدی و در عین حال محتاطانه نموده ، در کنار این که منافع ملی افغانستان را در نظر می گیرند باید طوری مدیریت گفتگوهای صلح را در دست گیرند که تمام کشورهای همسایه و منطقه منافع خود را در صلح و ثبات افغانستان یابند و به اصطلاح (صلح افغانستان آئینۀ خواست های بر حق ملت افغانستان و کشور های پیرامون افغانستان باشد). زیرا عدم در نظر نداشت منافع تمام جوانب ذیدخل در صلح افغانستان ممکن پس از طالبان گروه های افراطی دیگری از سوی استخبارات منطقه تمویل و در جهت نیل به اهداف آن کشور باعث درد سر برای کشور ما گردند.