کاندید اکادمسین سیستانی
جانم به فدای دشت و دامان وطن
جاوید بود نام بزرگان وطن
نام وطن و یاد ابر مردان است
یا د آور تاریخ درخشان وطن
«عبدالوکیل کوچی»
درمقدمه کتاب میخوانیم که:
خشم، نفرت،طغیان وشورش برضد حاکمیت بیگانگان،چه عرب، چه عجم، چه ترک، چه مغول، چه روس وچه انگلیس جوهر تاریخ افغانها است.
حاکمیت بیگانگان ذاتاً همراه بوده است با زورگوئی، اختناق، استبداد، بهره کشی،ستم مالیاتی وحق کشی وناروائی های بی شمار دیگر. همچنان بیگانگان برای تحکیم پایه های حاکمیت خود علاوه برتوسل به زور وخشونت، با تطمیع ونزدیک ساختن افراد ضعیف النفس،سودجو وخود خواه به خود وتهدید کردن وشکنجه دادن وبه زندان کشیدن وهتک حرمت اشخاص بارسوخ و با اعتبار ودارای وجهات ملی، وخوارکرئن آنان در انظار دیگران، سعی میورزند تا با ایجاد فضای ترس وبی اعتمادی میان افراد جامعه محکوم، از وحدت ویکپارچگی مردم بکاهند ومانع هرگونه واکنش وعکس العمل برضد خود گردند.
دامن زدن به اختلافات نهفته قبیله یی، نژادی یا قومی، مذهبی ومحلی برای بهره برداری از آن به نفع حاکمیت خود ودادن هدایا، تحفه ها، رشوه ها، نفوذ در میان محافل خصوصی وحرم سراها، منورین ونخبه گان سیاسی و نظامی، نوازش ها و تنبیهات، وهمه گونه خدعه ها وحقه بازیهای دیگر، به منظور در اسارت کشیدن جامعۀ محکوم، از اساسات سیاست استحماری واستعماری بیگانگان است.
اعمال فشار بر توده های میلیونی و پشت پا زدن به ارزش های اخلاقی و فرهنگی ونهادهای اجتماعی که جامعه آنرا پذیرفته و با آن خوگرفته است، از جانب عمال حاکمیت بیگانه، به مرور زمان، کاسۀ صبر مردم را لبریز ساخته و زمانی فرار رسیده که یک اشتباه کوچک ارادی یا غیر ارادی عمال اجنبی وبیگانه، سبب شورش های دسته جمعی محلی یا قیام های عمومی مردم برضد استبداد وحاکمیت بیگانگان در کشور گشته است.از همین روال است قیام مردم کابل در نیمه قرن 19 میلادی برضد تجاوز وتخطی و زورگوئی انگلیسها طی سالهای 1839 – 1842 میلادی.
این قیام به سلسلۀ قیامها وشورش های ضد استبدادی و ضد سلطۀ اجنبی در کشور، یکی از بزرگترتین قیامهای مردم برضد یکی از قدرتمندترین دول استعماری جهان، یعنی انگلیس است، که به همت مردم شجاع واز خود گذر افغان برهبری سالم وعاری از جاه طلبی ها وقدرت خواهی ومداخلات خارجی، به درایت وشهامت شخصیت های ملی وتاریخی کشور به راه افتاد و بالاخره به مومفقیت و پیروزی انجامید.
متاسفانه از میان صدها غازیمرد از جان گذشته سهیم در قیام کابل، اسامی اندکی بما رسیده است، حتی ازجمله 18 تن سران ملی که در پای عهدنامۀ خروج قوای انگلیس از افغانستان امضاء گذاشته اند، معلومات اندکی در کتب تاریخی ثبت شده است. اینها عبارت بودند از:
۱- محمدزمانخان،۲- میرحاجی،۳- سکندرخان،۴- درویشخان،۵-محمداکبر خان، ۶- محمدعثمان خان،۷- غلام احمدخان،۸- غلام محمدخان، ۹- خان محمدخان،۱۰-عبدالخالق خان،۱۱- امین الله خان، ۱۲- میراصلان خان، ۱۳-میراسلم خان، ۱۴- محمدخان، ۱۵- محمد نصیرخان،۱۶- عبدالله خان ، ۱۷- عبدالغفورخان، ۱۸- میرآفتاب خان. (فرهنگ ،افغانستان در پنج قرن اخیر ،ج1، ص ۲۷۸، کهزاد، بالاحصار کابل وپیش آمدهای تاریخی، ج۲، ص ۳۱۲-۳۱۵)
غبار، اسامی 11نفرسران ملی طرف مذاکره با انگلیسها را چنین برشمرده است:
1- یا صاحب الزمان(؟)،2- نواب جبارخان،3- غلام محمدخان،4-خانگل خان،5-صوفی خان بایانی، 6-محمد ناصرخان، 7-محمدعثمان خان،8-تایب امین الله خان،9- عبدالرسول خان، 10-محمدیارخان، 11-عبدالسلام خان پسر خواجه میرخان (غبار،درمسیرتاریخ، ص ۴۵۲)
ولی غبارنام های سرداراکبرخان ونواب محمدزمانخان وسردار سلطان احمدخان، ومحمدشاه خان بابکرخیل وعبدالله خان اچکزائی را که همواره در میدان نبرد و مجالس مذاکره با دشمن حاضر بوده اند نمی برد. درحالی که این اشخاص به نمایندگی از سران و رهبران قیام در پای شرطنامه خروج قوای انگلیس از افغانستان امضا گذاشته اند.
متأسفانه اسناد ومدارک کتبی ما،حتی در مورد همین تعداد سران ملی هم اطلاعات کافی در اختیار نمیگذارند، بنابرین درپرتو مدارک واسناد تاریخی باقی مانده از همان ایام، فقط در مورد 8 تن از آنان نسبتاً اطلاعات بیشتری ثبت شده است. این 8 تن دلیرمرد تاریخ مبارزات کشورعبارت اند از: وزیراکبرخان،غازی عبدالله خان اچکزائی، میر مسجدی خان کوهستانی،نایب امین الله خان لوگری،محمدشاه خان بابکر خیل لغمانی، سردار سلطان احمدخان ، نواب محمدزمان خان وسردار شمس الدین خان .
با مطالعۀ کارنامه های این8 تن غازیمرد افغان، جوانان ونسل بالنده کشور ما بایستی تاریخ کشور خود را یک بار دیگربا دقت بیشتر مطالعه کنند، تا بهتر آگاهی حاصل نمایند که وطن عزیز ما در هر مرحله از تاریخ، چه یزرگ مردانی در دامان پرفیض خویش پرورش داده که تاریخ وطن و مردم ما به نام و کارنامه های شان می نازد.
واقعاً شهامت و پایمردی و صداقت و یکدلی این ابرمردان تاریخ ما، درس بزرگی وطن دوستی، مردم خواهی ،اتحادملی، دفاع از شرف ونوامیس ملی برای نسل های حاضر و آیندۀ کشور ما خواهد بود. وبسیار بجاست تا ازاین قهرمانان ومبارزین از جان گذشته با تکریم وشکوه بیشتریاد آوری شود و یاد نامۀ دلیر مردی های هریکی را در رساله ای یا کتابی تصویر کرد و به دست نشر سپرد و حتی میتوان پیشنهاد نمود تا به پاس کارنامه ها و پیکارهای جانبازانۀ غازی مردان سه جنگ افغان وانگلیس وهمچنان جنگ کبیر میهنی ضد شوروی، محافل یاد بود، سیمنارها، کنفرانس ها و سمپوزیم هایی در سطح ملی و بین المللی دایر گردد.
بزرگداشت از مبارزین ملی وجانبازان راه آزادی وطن، حرمت گزاری به شهامت و فداکاری مردان دلیر وطن و پدران و نیاکان غیور افغان ورهبران ملی شرافتمند و مسلمان کشور یک عمل بسیار بجا و معقول است و به هیچوجه اهمیت آن کمتر از یادبود شاعری گمنام واحیاناً مداح وغرق در دنیای خود و بیگانه از مردم نیست و از همین دیدگاه ضرورت دوباره نویسی تاریخ کشور در پرتو اندوخته ها وتحقیقات نوین برای هر نسلی از وظایف اولی به شمار می رود.
برسبیل نمونه میتوان از وزیر محمداکبر خان،قهرمان ملی قیام کابل نام برد که نقش سازنده در کامیابی قیام مردم کابل برضد انگلیس ها از ماه دسامبر 1841میلادی به بعد بازی کرده است. وی یکی از جوان ترین زعمای ملی است که در 25 سالگی برهبری قیام ضد انگلیسی برگزیده شد و نقش رهبری خود را در طرد دشمن و اخراج فوری قشون انگلیس ها از افغانستان، بصورت موفقانه و سرفرازانه انجام داد. او از زمره آن سیماهای تابناک ومشعشع تاریخ مبارزات مردم ما در نیمه اول قرن 19 میلادی است که نظیر آنرا تاریخ وطن بعد از وزیرفتح خان به یاد ندارد. البته دلیر مردان دیگری که دوشادوش وزیر اکبرخان در بیرون راندن انگلیسها از کشور و انحلال رژیم پوشالی شاه شجاع رزمیده و کارنامه آفریده اند، قابل یادآوری وبزرگداشت هستند که حتی المقدور از هرکدام شان در جایش صحبت شده است.
مؤلف امیدوار است که با دقت در شرح حال هریک از رهبران ملی وسهیم در قیام کابل، درک و معرفت ما، با شخصیت های تاریخی کشور دقیق تر وکامل تر گردد؛ تا بتوانیم در برابر یاوه سرایان ضد افتخارات ملی و تاریخی کشور موضعگیری استوارتر و دقیق تری داشته باشیم.
(وزیراکبرخان قهرمان ملی قیام کابل،چاپ انتشارات دانش، کابل 2014)