منبع : فارین افیرز
نویسنده: بارنت روبین
مترجم: سید جمال اخگر
رییسجمهور جو بایدن بهزودی باید تصمیم بگیرد که آیا ۲۵۰۰ سرباز باقیمانده امریکایی را تا اول ماه می، طبق توافقنامه فبروری ۲۰۲۰ دوحه، خارج کند یا خیر. طبق جدول زمانی اولیه این توافقنامه، قرار بود پس از ۱۴ ماه مذاکره طالبان و جمهوری اسلامی افغانستان در مورد نقشه راه سیاسی برای این کشور که منجر به آتشبس میشود، خروج نیروهای خارجی به پایان برسد. اما این گفتوگوها با شش ماه تأخیر آغاز شد و هنوز با توافقی که بتواند افغانستان را پس از خروج نیروهای امریکایی تثبیت کند، فاصله دارد. خروج بدون پیشرفت به سمت سازش سیاسی خطر سقوط بیشتر در افغانستان را به وجود میآورد. درحالیکه تمدید یکطرفه اقامت نیروها به طور مؤثر توافقنامه دوحه را نقص میکند، و ایالات متحده را بار دیگر درگیر جنگ تمامعیار با طالبان میکند و هیچ برنامه پذیرفتنی برای پیروزی ندارد.
بایدن ممکن است نتواند از این معضل فرار کند، اما حداقل میتواند با شناخت بیشتر عوامل خطر خروج نیروها و توافق سیاسی را کاهش دهد. وقتی مذاکرات سیاسی پیشبینی شده در توافق دوحه به تأخیر افتاد، اقدامات رفع تحریمهای طالبان و آزادی هزاران نفر از بازداشتشدگان طالبان نیز به تأخیر افتاد. در نتیجه، خروج فوری ایالات متحده باعث میشود زندانیان طالبان در بازداشت و مجموعهای از تحریمهای بینالمللی علیه این گروه باشند. این امر به واشنگتن اهرمی فشار برای استفاده از طالبان که مدتهاست شناخت و مشروعیت بینالمللی را در اولویت خود قرار دادهاند، میدهد.
واشنگتن باید یک برنامه تمدید ششماهه دوحه را پیشنهاد کند و زمان بیشتری را برای مذاکره در مورد یک توافق سیاسی و اقدامات برای حذف تحریمها و آزادی زندانیان فراهم کند. وقت اضافی همچنین ایالات متحده را قادر میسازد «تلاش دیپلماتیک قوی و منطقهای» را که توسط جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی در حمایت از مذاکرات وعدهدادهشده، دنبال کند. ایالات متحده باید در پایان این دوره بدون توجه به نتیجه، خروج خود را به پایان برساند، اما مذاکرات ششماهه اضافهشده احتمال ثبات در افغانستان را افزایش میدهد.
– توافقنامه دوحه به تأخیر افتاد
توافق دوحه از نظر تئوریک عناصر اصلی موردنیاز برای یک افغانستان پایدار را فراهم میکند؛ خروج نیروهای امریکایی و متحدانش، ضمانتهای طالبان برای جلوگیری از فعالیتهای تروریستی و توافق سیاسی با مذاکره در میان جناحهای افغانستان که منجر به آتشبس شود. در این توافقنامه آمده است که همه این عناصر به هم «وابسته»اند. تنها سازوکار اجرایی این وابستگی متقابل که در توافقنامه صریح بیان شده است، جدول زمانی کلیه مؤلفهها است. همانطور که پیشبینی شده است:
– امضای توافقنامهها در ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰، طی ۱۰ روز منجر به آزادی حداکثر ۵۰۰۰ زندانی طالبان به دست دولت و تا ۱۰۰۰ زندانی به دست طالبان میشود. آزادی زندانیان با آغاز گفتوگوهای بینالافغانی همزمان خواهد شد؛
– با ادامه این گفتوگوها، ایالات متحده شورای امنیت سازمان ملل را با هدف بررسی و رفع تحریمهای سازمان ملل علیه طالبان تا ۲۹ ماه می، سه ماه پس از امضای توافقنامه، متعهد میکند؛
– پنجروز بعد، در ۳ ژوئن، زندانیان باقیمانده در هر دو طرف آزاد میشوند؛
– کمی بیشتر از یک ماه بعد، در ۱۳ ژوئیه، ۱۳۵ روز بعد از امضای توافقنامه دوحه، ایالات متحده نیروهای خود را به ۸۶۰۰ نفر کاهش داده و از پنج پایگاه نظامی خارج میشود؛
– در تاریخ ۲۹ آگست، پس از سه ماه مذاکره دیگر و شش ماه پس از امضای توافقنامه دوحه، ایالات متحده تحریمهای دوجانبه خود علیه طالبان را بررسی و حذف میکند؛
– در اول ماه می ۲۰۲۱، پس از حدود ۱۴ ماه مذاکره بین جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان، نیروهای امریکایی و متحدین خروج خود را کامل میکند.
درحالیکه هیچ قانونِ واضح برای شروط وجود نداشت، تعیین موارد مختلف را برای هر یک از طرفین ایجاد کرد تا نگرانیها را درباره سرعت اجرای تمام قسمتهای وابسته به این توافقنامه درحالیکه برخی از نیروهای امریکایی در افغانستان باقی ماندهاند، ایجاد کند. مفهوم این امر این بود که تحریمها بهتدریج برداشته میشوند، زیرا پیشرفت روند صلح زمینههای اعمال اولیه آنها را از بین برد.
بااینوجود این جدول زمانی کاملا از بین رفته است. تأخیر ششماهه در آغاز مذاکرات بین طالبان و جمهوری اسلامی افغانستان کل توافقنامه را کنار گذاشت. در نتیجه مهلتهای آزادی زندانیان و بررسی تحریمها رعایت نشد. مذاکرات بین دولتهای ایالات متحده و افغانستان در مورد آزادی زندانیان با تأخیرهای طولانی در اعلام نتیجه مناقشهبرانگیز انتخابات ریاستجمهوری افغانستان در سپتامبر ۲۰۱۹ بیشتر پیچیده شد. ۹ روز پس از امضای توافقنامه، در ۹ مارس ۲۰۲۰، اشرف غنی رئیسجمهور فعلی و هم رقیب وی دکتر عبدالله عبدالله، مراسم تحلیف رقابتی را برگزار کردند. دو هفته بعد، بیش از ۱۰ روز پس از آغاز برنامه مذاکرات دولت با طالبان، مایک پمپئو وزیر خارجه ایالات متحده به کابل شتافت و با تهدید به عدم کمک، دو رهبر را تحتفشار قرارداد تا یک هیأت متحد را برای شروع گفتوگوها شکل دهند.
برای پیچیدهتر کردن مسائل، زندانیان طالبان توسط ایالات متحده نگهداری نمیشدند، بلکه توسط دولت افغانستان نگهداری میشدند. در توافقنامه دوحه، طالبان فقط قول دادند که زندانیان آزاد شده به سربازان ایالات متحده حمله نخواهند کرد و آنها را در جنگ با دولت افغانستان آزاد میگذارد. جای تعجب نیست که این یک نقطه عطف برای دولت افغانستان بوده است که اکنون ادعا میکند زندانیان آزاد شده دقیقا همین کار را میکنند.
نتیجه یک فرایند اجرایی است که از نظر هر دو طرف نامتوازن. دولتهای ایالات متحده و افغانستان نگران هستند که حتا پس از آغاز مذاکرات سیاسی میان افغانها – بیش از شش ماه با تأخیر در سپتمبر ۲۰۲۰ – آنها پیشرفت کمی داشتهاند. از ژانویه، طالبان بدون اطمینان از اینکه دولت بایدن به توافقنامه خروج احترام میگذارد، از ملاقات با هیأت جمهوری اسلامی افغانستان خودداری کردند. از اینرو بعید است پیشرفت قابل ملاحظهای در جهت حل و فصل سیاسی تا اول ماه می داشته باشد.
– هنوز زمان برای یک جدول زمانی جدید است
یک تمدید ششماهه میتواند جدول زمانی را تنظیم کند و به هر دو طرف امکان میدهد همچنان از مزایایی که از توافق دوحه در نظر گرفتهاند بهرهمند شوند. وقتی برخی، از جمله من، پیشنهاد مذاکره با طالبان را برای تمدید مهلت خروج ارائه دادهایم، افراد بدبین اغلب میپرسند که چرا طالبان موافقت کنند؟ پاسخ این است که ایالات متحده میتواند کل جدول زمانی، هم مهلت خروج و هم برنامه آزادی زندانیان و رفع تحریمها را دوباره ارزیابی کند. به عبارت دیگر، ایالات متحده هنوز هم میتواند چیزی را که مدتهاست طالبان به دنبال آن هستند، ارائه دهد.
به رسمیت شناختن و مشروعیت بینالمللی از اهداف اصلی تحریک طالبان از زمان تشکیل بهعنوان یک دولت بوده است. در جنوری ۱۹۹۷، تنها چهار ماه پس از تسخیر کابل توسط طالبان، ملا وکیل احمد متوکل که بعد وزیر امور خارجه طالبان شد، هیأتی را به نیویورک سرپرستی کرد تا از دبیرکل سازمان ملل درخواست کند که صندلی افغانستان را در مجمع عمومی به آنها اعطا کند. (آنها نمیفهمیدند که دبیرکل نمیتواند این تصمیم را بگیرد، بلکه این تصمیم به عهده مجمع عمومی بود.) در یک جلسه عمومی با هیأتی که من ریاست آن را در دانشگاه کلمبیا بر عهده داشتم، متوکل استدلال کرد که ایالات متحده باید طالبان را به رسمیت بشناسد، زیرا آنها امنیت را در افغانستان به وجود میآوردند و ظاهرا مایل بودند در مبارزه با تروریسم بینالمللی با ایالات متحده همکاری نمایند.
پس از آنکه شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۹ طالبان را به دلیل پناه دادن به اسامه بن لادن و القاعده تحریم کرد، طالبان فعالانه تلاش کردند تا این تحریمها را برطرف کنند. یکی از انگیزههای اصلی ممنوعیت کامل کشت خشخاش در سال ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱، تأمین حداقل تقاضاهای اصلی بینالمللی بود. دیپلماتهای عالیرتبه اروپا به من گفتند که طی جلسهای در ابوظبی در ژانویه ۲۰۱۰، طیب آقا، رییس کمیسیون سیاسی طالبان، اصرار داشت که حذف از «لیست سیاه»، به گفته آنها تحریمها، «مهمترین» موضوع برای طالباناند. این فقره تا پایان توافقنامه دوحه در بالای دستور کار آنها باقی مانده بود. حتا اگر سربازان امریکایی افغانستان را ترک کنند، و طالبان پیروز شوند که بازداشتشدگانشان را آزاد کند، آنها همچنان تحت تحریم هستند و حتا ممکن است بیشتر تحت تحریم قرار بگیرند. این نتیجهای نیست که طالبان به دنبال آن هستند.
طالبان مهلت آزادی زندانیان خود و رفع تحریمها را بدون اقدام مشاهده کرده و اکنون باید از خود بپرسند که چگونه به اهداف خود میرسند. اگر ایالات متحده پس از اول ماه می سربازان خود را در افغانستان نگه دارد، در واقع یک طرفه توافقنامه دوحه را نقض میکند، طالبان احتمالا به طور کامل از مذاکرات خارج میشوند و حملات گسترده را برای هدف قرار دادن نیروهای باقی مانده ایالات متحده و ناتو برای دستیابی به اهداف بدون تغییر خود انجام میدهند.
اگر ایالات متحده به طالبان با پیشنهادی مبنی بر محاسبه مجدد کل توافقنامه برای بازیابی شش ماه از دسترفته به گونهای که به هر دو طرف فرصت بیشتری برای دستیابی به آنچه که میخواهند، ارائه دهد، طالبان دلیل خوبی برای بررسی آن دارد. این توافقنامه برای «بررسی» است، نه برای عزل آنها. این امر ایالات متحده را قادر میکند تا با طالبان مذاکره کرده و خواستار تغییر در سیاستها و رفتارهایی شود که در وهله اول تحریمها را تحریک میکند. قطعنامه ۱۹۸۸ (۲۰۱۱) شورای امنیت سازمان ملل در ایجاد رژیم تحریم برای طالبان جدا از القاعده، «اقدامات خشونتآمیز و تروریستی» این گروه را ذکر میکند. بسیار بعید بهنظر میرسد که شورای امنیت سازمان ملل متحد موافقت کند که این تحریمها را بدون پیشرفت چشمگیر به سمت آتشبس، بردارد. این به نوبه خود طالبان و دولت افغانستان را برای دستیابی به توافق سیاسی که آتشبس را تسهیل میکند تحت فشار قرار میدهد.
دیپلماسی منطقهای مورد نیاز نیز دیر آغاز میشود و برای نتیجهگیری به زمان نیاز دارد. در یک مصاحبه در تاریخ ۱۶ فبروری، ضمیر کابلوف، فرستاده ویژه ریاستجمهوری روسیه در افغانستان اعلام کرد که او یک نشست بینالمللی را تا پایان ماه فبروری تشکیل میدهد تا «توافق بر روی یک مکانیزم جمعی برای اصرار دو طرف در افغانستان به نشستن در میز مذاکره و اعلام آتشبس» را بهوجود آورد. کابلوف گفت که وی از سازوکار تروئیکا به علاوه زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه ایالات متحده در امور صلح افغانستان، متشکل از ایالات متحده، چین و روسیه به علاوه دو همسایه تأثیرگذار افغانستان، پاکستان و ایران، ایجاد کردهاند، استفاده خواهد کرد. اگر این پنج بازیگر هم آتشبس و هم بازنگری جدول زمانی را به گونهای پیشنهاد دهند که منافع همه طرفها را تأمین کند، امتناع از آن برای طالبان دشوار خواهد بود. آنها با اعزام هیأتهای عالیرتبه به پایتختهای کشورها در انتظار تصمیم ایالات متحده، نگرانی خود را نسبت به نظرات این کشورها نشان دادهاند.
در هفتههای اخیر، سازمانهای فعال از طیف سیاسی با ارسال نامههایی به کنگره و جو بایدن از آنها خواستهاند تا «جنگهای طولانیمدت» امریکا را پایان دهند. بیستسال حضور در افغانستان برای ایالات متحده جنگ طولانی است، اما افغانها از سال ۱۹۷۸ بیش از دو برابر بیشتر در جنگ بوده اند. اولویتهای اصلی جو بایدن – همهگیری ویروس کرونا، تغییرات اقلیمی، کنترل تسلیحات و توافق هستهای ایالات متحده و ایران – همه نیاز به همکاری با مخالفان دارند. بایدن به جای اینکه در آخرین جنگ علیه اسامه بن لادن کشته شده بایستد، باید شش ماه دیگر را برای دستیابی به توافقی استفاده کند که میتواند به پایان دادن طولانیترین جنگ برای همیشه کمک کند.
افغانها باید ازین مفکوره استعماری که تا ۱۹۱۹ میلادی عملی میشد امتناع کنند. افغانستان باید مستقل بود ولو خارج از دایره شیطانی بین الملل. تا که سویسها همین کار میکنند و یکی از مترقیترین دولت هاست پس افغانستان در صورت عدم وجود دشمنان داخلیش چه مشکلی دارد؟
بلی عضویت بین الملل بهتر است اما اګر ان بنیابت از دولتهای جنایتکار غرب پالیسی استعماری داشته باشد پس ان باید قیمت آزادی و استقلال نګردد.
منفعت عام ملی ایجاب میکند که بجای لغو کردن توافقنامه دوحه امتداد آن بهتر است. اما سابقه فریبکاری امریکا و ارګ کابل امید موفقیت تمدید توافقنامه از بین برده است. فلهذا هر مفکر و دانشمند امور باید شرایطی پیشنهاد کند که نقض بیشتر توافقنامه ازمیان ببرد. ما بخاطر همین قصور در متن این مضمون بخود حق دادیم تا اظهار نظر نماییم.
دا د افغانانو مستقله مفکوره وه چی د انګریز او شوروی استعمارګرانو په مقابل کښی راپورته شول او خاوره ئي په ستره قربانی سره د استعماریانو څخه خلاصه کړه لکه چی هغه وخت د ګوډ ملا ګانو او حضرتانو د انګریز په لمسون په لاس راوستل شوۍ استقلال ئي د یو جاهل غله بچة سقاؤ په واسطه ویجاړ کړ او د شورویانو استعمار څخه وروسته هم د پخوا په شان امریکا او انګلیس د پاکستان او ایران په کومک د تش په نامه مذهبیانو ګروپونه په کابل خوشی کړل او کابل اوسیدونکی ئي شهیدان او کورونه ئي چور او کابل ښار ئي په خرابی بدل کړ ، په ۱۹۹۵ کال کښی د سلاح جمع کولو پلان ددی ظالمو تباه کوونکیو پاکستانی تنظیمونو په برخه کښی جوړ شو او ددی لپاره په ۱۹۹۵ کال اوړی کښی مرحوم جنرال عبدالولی سره د محترم وزیری ( د مرحوم پادشاه سخنګوی ) پاکستان ته ولاړل او یو ګروپ د سلاح جمع کولو جوړ شو اودی ګروپ په شپږو میاشتو کښي د سلاح جمع کولو شعار سره ډیر پر مخ ولاړل اما وروسته له شپږو میاشتو ( ابتدا د ۱۹۹۶ کښی ) هغه جوړ شوۍ ګروپ ووژل شو او عوض کښي د خائين خلیلزاد په واسطه او د پاکستان په کومک بل ګروپ د مرحوم ړوند ملا عمر تر رهبری ظاهر کړۍ شو او د فریبی لپاره ئي ځانو ته د ظاهرشاه لښکر شعار تبلیغ کاوه او وروسته ولیده شوه چی دی طالبانو څه وحشت په افغانستان کښی روان کړۍ وو! امریکا د انګلیس په شان فریبکاره دی همدی امریکا وروسته د نیویارک حادثی شعار لاندی افغانستان ته داخل شول او طالبان منظم کابل ، کندهار او نوره برخی د افغانستان ورته پریښودی ! لنډه دا چی ملت په اتفاق سره همیش خپله خاوره د استعمار له چنګ څخه خلاصه کړی اما همدی تربیه شوو کمونستانو او تربیه شوو تش په نامه مذهبیانو استعمارګرو ته د مداخلو زمینی برابری کړیدی تر څو چی دا مکروبونه وی نو استعمارګران به هم د مونږ خاوری استعمارکیدو هلو ځلو کښی وی اما افغان قهرمان ملت هیڅ کوم قدرت نه مستقیمآ او نه د خپلو غلامانو په وسیله استعمار کولای شی دا به وروسته بیا تکرار ثابته شی!!!!
دکتور(؟؟؟) سیب
تاریخ دی خراب کړی دی.
طاهر ثابت ، تاسی د رنګارنګو فریبیو سره د قیدانی مسلمانی شعار لاندی کابل ته داخل کړۍ شوۍ او لږه موده ورسته ئی بیا دوباره پنجابی پاکستان ته ولیږلۍ او اوس بیا غوښتل کیږی چی کابل ته راوستل شۍ ، دی قاتلو کمونیستانو او دی قاتلو تش په نامه مسلمان قیدانیانو د افغان ملت خاوری ته اجنبیان راوستی دی اودا قیدانی مذهبیان او دا نوره قاتل تنظیمونه حتی د کمونیستانو څخه هم بی رحمه دی همدا علت دی چی ددی مکروبونو یو ځای کیدو لپاره امریکا ، انګلیس او پاکستان کوشش کوی چی کابل کښی ئی سره راټول کړی او د ملت لپاره دوامداره داجنبیو دوزخی اور وساتل شی د طالبانو او امریکا تر مینځ یوازی زرګری جنګ وو په واقعیت کښی اجنبیان غواړی چی په تنظیمونو او طالبانو افغان ملت د پنجابی قیدانی اسلام شعار لاندی په غلامی وساتی ، ثابت قیدانی طالبګیه ؟ دا ارمان به تاسو د ځانو سره ګور ته یوسۍ ، افغان ملت هیڅ قدرت نشی غلام کولای او نه د اجنبیو غلامان !!!!!
د تاسو ساختګی تاریخ به مو په درد رانشی !!!!